به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم، تجربههای کودکی مثل نخهای نامرئی هستندکه درتاروپود شخصیت وواکنشهای ما دربزرگسالی تنیده شدهاند. روانشناسان معتقدند که سالهای اولیه زندگی، زمانی که مغز با سرعت در حال رشد است، نقش تعیینکنندهای در نحوه پاسخگویی ما به موقعیتهای زندگی دارند.
این رد پا گاهی در شادیها و گاهی در زخمهای پنهان ما نمایان میشود. کودکی پر از محبت و امنیت، اغلب بزرگسالانی با اعتمادبهنفس و انعطافپذیر میسازد. اما تجربههایی مثل بیتوجهی، انتقاد مداوم یا حتی تروما، میتوانند الگوهای عمیقی در ذهن حک کنند. رد پای کودکی، کلید فهم خودمان است؛ اما تا کجا ما را دنبال میکند؟
افراد اغلب تحت تاثیر تجربههای دوران کودکی خود قرار دارند. پس میتوان به جرات گفت که احساسات دوران کودکی نقش بسزایی در دوران بعدی زندگی یعنی بزرگسالی دارد. سمانه حقیری، درمانگر کودکونوجوان ضمن بیان خلقوخوهای متفاوت کودکان از همان بدو تولد، عنوان میکند: شخصیت کودک فقط شامل خلقوخو نیست. آن چیزی که به شکلگیری هویت، شخصیت، مشکلات دوران بزرگسالی یا هر چیز دیگری منجر میشود، ترکیب خلقوخو با محیط است. مدل رفتار ما بر اساس طرحوارههایی شکل میگیرد که در دوران کودکی رخ میدهد.
وی بر این باور است که تروماها از زمانی که کودک به دنیا میآید، با عنوان ترومای بدو تولد شکل میگیرد و کودک باید از همان ابتدای تولدش، جدا ازنیازهای روحی، نیازهای فیزیولوژیکش نیز برآورده شود.
ملیحه رحیمی، روانشناس کودکونوجوان نیز در گفتوگو با برنا، پدر و مادر رااولین مراجع قدرت برای کودک دانست وگفت:همچنان که روبهرویی کودک با تجربیات مثبت اعم از توجه، امنیت یا محبت، زمینه افزایش اعتمادبهنفس و توانایی برقرارکردن ارتباط سالم و حتی موفقیت را در بزرگسالی ایجاد میکند؛ در مقابل نیز مواجهشدن با تجربیات منفی مثل بیتوجهی، خشم والدین، تنبیه، مقایسهکردن، انتقادات زیاد یا حتی شرایط استرسزا عاملی برای اضطراب، افسردگی، ترسهای بیعلت و حتی مشکلات بینفردی در بزرگسالی بهشمار میآید.
نحوه عبور از مشاجرات خانوادگی در ذهن کودک ثبت خواهد شد
البته اینکه آیا میشود همه رفتارهای نادرست برخی از بزرگسالان را به این تروماها ربط داد یا نه، مسألهای است که سمانه حقیری نیز در گفتوگو با جامجم به آن اشاره میکند و میگوید که همیشه نمیتوانیم بگوییم یک رفتار به دوران کودکی آسیب جدی میزند، چراکه معمولا کودکان انعطافپذیرند و قابلیت این موضوع را دارند که اگر اتفاقی برای آنان رقم بخورد، بتوانند آن را حلوفصل کنند. بااینحال روانشناسان معتقدند که بخشی از آسیبهای دوره کودکی تا نوجوانی و حتی بزرگسالی ماندگار هستند.
سکینه رستمزاده، روانشناس کودکونوجوان دراینباره به برنا گفته باتوجه به اینکه اختلاف و مشکل بین زوجین از طبیعیترین اتفاقات زندگی مشترک است، نحوه عبور از این اتفاق بهعنوان تجربه در ذهن کودک ثبت خواهد شد. به عبارت دیگر اگر اختلاف مذکور بهطور عادلانه و منصفانه حل شود یا به تعارض و دعوا و درگیری ختم گردد، در هر صورت کودک الگو میگیرد. از همین رو هم هست که الگوهای رفتاری افراد در دوره کودکی شکل میگیرد. کودک با کولهای از آنچه که پشت سر گذاشته پا به دنیای بزرگسالان میگذارد و تصمیماتی که میگیرد، مطابق با این تجربهها خواهند بود ولو آنکه خود فرد در سرتاسر زندگی متوجه این موضوع نشود که بسیاری از تصمیمات را با تاثیر و تأسی از تجربیات خود گرفته است. از همین رو هم نحوه عبور از کودکی مورد توجه واقع میشود.
افراد، تحت تاثیر تجربههای دوران کودکی خود هستند
مونا فلسفی، روانشناس کودکونوجوان در گفتوگو با برنا، اغلب افراد را تحت تاثیر تجربههای دوران کودکی دانست و تشریح کرد: با توجه به اینکه احساساتی که در دوران کودکی شکل میگیرد نقش بسزایی در بزرگسالی دارد؛ از همین رو تجارب دورانکودکی روی شخصیت ونگرشفردی نیزتاثیرگذاراست.ازسویدیگر،هر کودک دارای توانایی منحصربهفردی است که در صورت تشویقنشدن از سوی والدین، عزتنفس این کودک در معرض تهدید قرار خواهد گرفت.
این روانشناس کودک با اشاره به تاثیر و اهمیت سرزنشها یا مقایسههای مداوم والدین بر عزتنفس کودکان اظهار کرد: بهعنوانمثال گوشزد کردن «سلامکن، سلامکردی؟» به کودکی که بهتازگی وارد جمع شده یا نسبتدادن برچسبهایی از قبیل خجالتی بودن به کودک ازجمله مواردی است که عزتنفس کودک را تحت تاثیر قرار میدهد. پس از عبور از دوره کودکی، واکنش فردی که اکنون در مرحله بزرگسالی بهسر میبرد به موقعیتهای مختلف زندگی، نشان از سرگذشت وی دارد. به عبارت دیگر عکسالعملی که افراد در موقعیتهای مختلف از خود بروز میدهند نیز نشاندهنده فضایی است که در آن رشد پیدا و بیش از هر چیز با آن دستوپنجه نرم کردهاند.