معادن کمیاب؛ کلید سلطه بر نظم بینالمللی آینده
اقتصاد ایران: تحولات بینالمللی در حال حاضر نمودی از سیاستهای کلان قدرتهای بزرگ برای سلطه بر معادن کمیاب است که ستون فقرات گسترش «صنایع هایتک» و سلطه اقتصادی بر جهان به شمار میروند.
به گزارش خبرگزاری مهر، پایگاه خبری المنار لبنان در گزارشی با اشاره به بحران به وجود آمده میان اوکراین و آمریکا به بررسی اهمیت و تأثیرگذاری معادن کمیاب در مناقشههای آینده بین المللی پرداخته و مینویسد که با گسترش دامنه انقلاب فناوری هایتک و انرژیهای پاک، منابع کمیاب طبیعی دیگر عناصر شیمیایی نیستند که در دانشگاهها و آزمایشگاهها وجود داشته باشند، بلکه گنجهای با ارزشی هستند که دولتهای بزرگ برای دستیابی به آنها رقابت میکنند و تسلیحات استراتژیک خود را در عرصه این رقابت و در میدانهای ژئوپلیتیک و اقتصاد به تحرک وا میدارند.
این معادن که شامل معادن طلا، نقره، پلاتین، پالادیوم و منابع کمیاب زیرزمینی نظیر لانتانیوم، و نئودیمیوم و … است، رکن اصلی صنایع مدرن از تلفن همراه گرفته تا خودروهای برقی و سلاحهای پیشرفته به شمار میرود که موازنههای قدرت در عرصه جنگ و قدرت اقتصادی را تعیین میکند.
در سایه این رقابت شدید، نام دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به عنوان فردی که به دنبال احیای امپراتوری آمریکا برای سلطه بر این منابع گران قیمت است، طرح میشود. دولت آمریکا تلاش میکند از نفوذ خود برای تحت کنترل گرفتن منابع لیتیوم و کبالت و معادن کمیاب در دنیا استفاده کند.
از نگاه دولت ترامپ، اعتماد مفرط به چین که بیش از ۸۰ درصد از ذخایر معادن نادر جهان را در اختیار دارد، تهدیدی موجودیتی برای امنیت داخلی آمریکا به شمار میرود. لذا این کشور طرحهای آرمان گرایانه خود را آغاز کرده و همزمان با برداشتن محدودیتهای زیست محیطی مربوط به منابع معدنی در داخل خاک آمریکا سیاستهای خود را در راستای تقویت تولید این کشور قرار داده است. ترامپ همزمان به دنبال بهرهبرداری از برخی کشورهای دارای این منابع از جمله اوکراین و آفریقای جنوبی و گرینلند است تا بتواند مانند دوران استعمار، معادن آنها را به سمت آمریکا گسیل کند.
اوکراین دروازه اروپا به گنجهای زیرزمینی
اوکراین ذخیرههای فراوانی از معادن کمیاب به ویژه در مناطق شرقی خود دارد که باعث شده ترامپ به آنها طمع کند. علاوه بر اینها محاسبات سیاسی در خصوص مناقشه با روسیه به یکی از مهمترین اولویتهای سیاسی ترامپ تبدیل شده است. ترامپ میداند که هر کشوری که بتواند کنترل معادن کمیاب را در اختیار بگیرد، سلطه بر تکنولوژی و هوش مصنوعی و صنایع دفاعی را در اختیار خواهد داشت، به همین علت فشارها بر کی یف را افزایش داده تا بتواند توافقنامهای را با این کشور امضا کند که به موجب آن ۵۰ درصد از معادن کمیاب آن را به صورت رایگان در اختیار بگیرد. آمریکا مدعی است که این معادن در ازای حمایتهای تسلیحاتی و مالی واشنگتن از اوکراین در مقابله با روسیه دریافت خواهد شد.
معادن کمیاب اوکراین که اغلب در شرق این کشور قرار دارد که تحت سیطره روسیه است، شامل لیتیوم، تیتانیوم و گرافیت است. این منابع برای پیشرفت صنایع هایتک ضروری است. همین موضوع میتواند عاملی برای همگرایی بین روسیه و آمریکا باشد؛ چرا که آمریکا میخواهد از طریق مذاکره با مسکو به این منابع دست پیدا کند.
آفریقای جنوبی زیر ذره بین سیاستهای ترامپ
در قاره آفریقا که بیشتر ثروتهای طبیعی دنیا را از آن خود کرده، آفریقای جنوبی مورد توجه دولت آمریکا قرار گرفته است. این موضوع تنها به این علت نیست که این کشور یکی از بزرگترین تولید کنندگان پلاتین و طلا در دنیا به شمار میرود، بلکه آفریقای جنوبی دروازه ورود به معادن کمیاب دیگری است که برای پیشرفت در صنایع هایتک ضروری است.
واشنگتن توافقنامههایی را به صورت برنامهریزی شده برای تقویت سرمایهگذاری در بخش معدن در آفریقای جنوبی امضا کرده تا بتواند معادن این کشور را به بازار آمریکا گسیل کند. این توافقنامهها تنها یک همکاری اقتصادی نیست، بلکه قطعهای از شطرنج استراتژیک جهت تقویت نفوذ آمریکا در قاره آفریقا به شمار میرود.
طمعورزیهای واشنگتن در قاره سیاه تنها به آفریقای جنوبی معطوف نمیشود. دولت آمریکا در سال ۲۰۲۲ توافقنامهای را با جمهوری دموکراتیک کنگو و زامبیا برای مجموعه اقداماتی جهت تولید باتری خودروهای برقی به امضا رسانده است. این موضوع نشان میدهد که واشنگتن تلاش دارد از ذخایر مس و لیتیوم و کوالت موجود در این دو کشور نهایت بهرهبرداری را بکند، چرا که این فلزات رکن اصلی صنایع تولید باتری و هایتک در دنیا است.
آمریکا در این راستا قرارداد احیای خط آهن لوبیتو را نیز امضا کرده که به این کشور اجازه میدهد منابع استخراج شده از معادن کنگو و زامبیا و آنگولا را به ساحل غربی آفریقا منتقل کند تا آمریکا بتواند به راحتی این منابع حیاتی را برای خود تأمین نماید.
گرینلند؛ گنج نهفته در زیر یخ
گرینلند یک جزیره یخی بسیار بزرگ است که توجه ترامپ را به خود جلب کرده است. وی در ابتدا موضعی را گرفت که باعث تمسخر دنیا شد و گفت که میخواهد این جزیره را بخرد، اما این اظهارات در واقع نشان دهنده طرحهای استراتژیک و اقتصادی برنامهریزی شده آمریکا در این منطقه است.
در زیر طبقات یخ موجود در این جزیره منابع گستردهای از معادن کمیاب در کنار ذخایر گسترده نفت و گاز وجود دارد که باعث شده گرینلند به یک جواهر زیر یخ تبدیل شود. در سایه گسترش رقابتهای بینالمللی، واشنگتن تلاش دارد نفوذ خود را در این منطقه گسترش دهد تا بتواند راه ورود چین و روسیه به آن را ببندد، اما به نظر میرسد این دو کشور نیز نسبت به اهمیت این جزیره یخی واقف هستند.
رقابت جهانی برای دستیابی به معادن کمیاب؛ جنگ سرد در پوشش اقتصاد
رقابت برای تحت کنترل گرفتن این معادن تنها منحصر به آمریکا نمیشود، بلکه روسیه و چین نیز وارد این عرصه شدهاند. چین به عنوان غول صنعتی دنیا کنترل بسیاری از معادن کمیاب را در اختیار دارد. این کشور میلیاردها دلار در آفریقا و مناطق دیگر هزینه کرده تا بتواند این مناطق را تحت کنترل خود داشته باشد. روسیه نیز مقادیر زیادی از پالادیوم و پلاتین در اختیار دارد و در عین حال تلاش دارد نفوذ خود را در قطب شمال که حاوی ذخایر زیادی از این معادن است، گسترش دهد.
تلاش ترامپ برای دستیابی بر این معادن کمیاب تنها یک طرح اقتصادی به شمار نمیرود، بلکه عاملی اساسی در بازترسیم مناسبات بین المللی است. همین رقابت باعث شده تنشهای بی سابقهای میان چین و آمریکا ایجاد شده و در طرف دیگر روسیه نیز به همین منظور به دنبال تقویت ائتلاف خود با برخی کشورهای حاوی این معادن نظیر قزاقستان و مغولستان برآمده است.
در دنیایی که به سرعت به سمت تکنولوژی پیشرفته انرژی پاک پیش میرود، معادن کمیاب کلید سلطه اقتصادی و نظامی کشورها به شمار میرود، لذا رقابت زیادی از اوکراین گرفته تا آفریقا تا جزایر گرینلند برای تحت کنترل گرفتن این معادن وجود دارد و به نظر میرسد ترامپ به دنبال تأسیس امپراتوری جدیدی است که مبتنی بر اشغال سرزمینی و حضور نظامی نباشد، بلکه با کنترل بر منابعی همراه باشد که چرخ صنایع هایتک را به گردش در میآورد.