ایران، مصر و بازارهای منطقهای؛ همگرایی در پرتو تحولات نوین
اقتصاد ایران: روابط ایران و مصر در آستانه تحولی تاریخی قرار دارد. اگرچه میراث چهار دهه اختلاف ایدئولوژیک همچنان پابرجاست، اما عوامل همگرایی میان دو طرف، زیاد هستند.
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: روابط ایران و مصر در گذر نیم قرن اخیر، آمیزهای از فرازونشیبهای تاریخی، رقابتهای ایدئولوژیک و فرصتهای مغتنم همکاری بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و امضای پیمان کمپ دیوید، شکافی ژرف در مناسبات دو کشور پدید آمد که تاکنون بهرغم تلاشهای مقطعی، بهطور کامل مرتفع نشده است. با این حال، تحولات ساختاری در نظم جهانی و منطقهای ـ از جمله عادیسازی روابط تهران ـ ریاض، نقشآفرینی قدرتهای نوظهور شرقی و تشدید رقابتهای فرامنطقهای، زمینهساز بازتعریف این رابطه در قالبی عملگرایانه و مبتنی بر منافع مشترک شده است.
این نوشتار با واکاوی اهداف ایران و مصر به این پرسش محوری پاسخ میدهد: چگونه دو کشور میتوانند در چارچوب «دیپلماسی هوشمندانه» و «همکاری رقابتی»، همسویی منافع خود را در منطقه تقویت کنند؟
۱. ژئوپلیتیک؛ از تضاد تاریخی تا همپوشانی منافع
ایران و مصر بهعنوان دو قطب تأثیرگذار در خاورمیانه و شمال آفریقا، در عرصههای مشترکی چون عراق، غزه و دریای سرخ حضوری فعال دارند. در قبال مسئله فلسطین، اگرچه مصر نخستین کشور عربی است که با اسرائیل به صلح رسید، اما نقش تاریخی آن بهعنوان حامی حقوق فلسطینیان و میانجی در آتشبسهای غزه، با رویکرد ایران در حمایت از «گروههای مقاومت» در راستای مقابله با اشغالگری صهیونیستی، همپوشانی نسبی دارد. توافق ایران و عربستان ـ که با استقبال مصر همراه بود ـ فضایی جدید برای گفتگوهای غیرمستقیم درباره غزه فراهم کرده است. این تحول، بهویژه در پرتو تمایل مصر به ایفای نقش «قطب میانی» در معادلات منطقه، میتواند به کاهش تنشهای فرسایشی بین جبهه مقاومت و رژیم صهیونیستی کمک کند.
نکته کلیدی، تأثیر «اثر دومینویی» عادیسازی تهران و ریاض بر روابط مصر و ایران است. این توافق تاریخی نهتنها مخالفت سنتی کشورهای خلیج فارس با تنشزدایی قاهره-تهران را کاهش داده، بلکه به مصر اجازه میدهد با تکیه بر دیپلماسی چندجانبه، موازنهای هوشمندانه بین متحدان سنتی و شرکای جدید برقرار کند.
دیدارهای اخیر مقامات امنیتی دو کشور در بغداد و مسقط ـ با میانجیگری عراق و عمان ـ نشان از آن دارد که حتی در غیاب روابط دیپلماتیک رسمی، ظرفیتهای پنهانی برای مدیریت اختلافات از طریق «دیالوگ غیرمستقیم» وجود دارد. همچنین، تحولات اخیر در شاخ آفریقا و تنگه بابالمندب ـ که برای مصر بهعنوان دروازه اتصال به اقیانوس هند حیاتی است ـ نیازمند هماهنگی دو کشور است.
۲. اقتصاد مقاومتی؛ گذر از تحریمها به سوی همبستگی جنوب-جنوب
اقتصاد، محور اصلی گفتمان تنشزدایی کنونی است. مصر با جمعیت ۱۰۵ میلیونی و بحران ارزی ناشی از جنگ اوکراین، نیازمند تنوع بخشیدن به شرکای تجاری و کاهش وابستگی به واردات غلات است. ایران نیز با جمعیت ۸۵ میلیونی و تجربه «اقتصاد مقاومتی» در شرایط تحریم، میتواند الگویی عملی برای همکاریهای دوجانبه ارائه دهد. در این زمینه، چندین حوزه کلیدی قابل توجه است:
کانال سوئز: این شریان حیاتی ـ که ۱۰ درصد از درآمد ملی مصر را تأمین میکند ـ میتواند به کریدوری برای تجارت ایران با آفریقا و اروپا تبدیل شود. همکاری در تأمین امنیت این مسیر، بهویژه در مقابل تهدیدات گروههای تکفیری در شبهجزیره سینا نیازمند هماهنگی تهران و قاهره است.
تجارت پایاپای: استفاده از مکانیسمهای جایگزین دلار ـ مانند مبادله کالا به کالا یا استفاده از ارزهای ملی ـ میتواند تحریمهای ایالات متحده را دور زده و حجم تجارت دوجانبه را از سطح ناچیز ۲۰۰ میلیون دلار در ۲۰۲۳ به رقمی قابل توجه برساند. صادرات مصری منسوجات و دارو به ایران در مقابل واردات محصولات پتروشیمی و فنی، نمونهای از این همکاری برد ـ برد است.
گردشگری مذهبی: مصر با دارا بودن اماکن مقدس شیعیان ـ مانند آرامگاه مالک اشتر در سینا ـ میتواند به کانونی برای گردشگری مذهبی ایرانیان تبدیل شود. این امر نهتنها به رونق اقتصادی مصر کمک میکند، بلکه گامی در جهت تقریب مذاهب اسلامی است.
با این حال، چالشهای ساختاری از جمله تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران و وابستگی مصر به کمکهای مالی خلیج فارس، نیازمند راهکارهای خلاقانه است. ایجاد کریدورهای تجاری غیردلاری با واسطهگری کشورهایی مانند روسیه و چین، میتواند این موانع را کاهش دهد.
۳. امنیت جمعی؛ دریای سرخ بهمثابه آزمایشگاه همکاری
در حوزه امنیت، منافع دو کشور در دریای سرخ و تنگه بابالمندب بهطرز چشمگیری همسو است. مصر که نگران تهدیدات گروههای تکفیری بر امنیت کانال سوئز است، میتواند از تجارب ایران در مبارزه با داعش در عراق و سوریه بهره گیرد. از سوی دیگر، ایران می تواند در مهار تنشهای غزه نقش میانجی ایفا کند، موضوعی که برای مصر ـ بهعنوان دروازهبان آتشبس ـ حیاتی است. از سوی دیگر، اشتراک در اولویت مبارزه با داعش و القاعده میتواند زمینهساز گفتوگوهای فنی میان دو طرف شود.
فرجام؛ بهسوی معماری جدید منطقهای
روابط ایران و مصر در آستانه تحولی تاریخی قرار دارد. اگرچه میراث چهار دهه اختلاف ایدئولوژیک همچنان پابرجاست، اما عوامل زیر همگرایی را تقویت میکنند:
۱. تغییرات پارادایمی در نظم جهانی با محوریت افول هژمونی غرب و ظهور قدرتهای چندقطبی.
۲. ضرورتهای اقتصادی ناشی از تورم جهانی و تحریمهای ناعادلانه که همکاری جنوب ـ جنوب را به گزینهای اجتنابناپذیر تبدیل کرده است.
در این شرایط، مدل «همکاری رقابتی» که در آن دو کشور بدون چشمپوشی از اصول، بر حوزههای مشخصی از منافع مشترک تمرکز میکنند، تنها راهبرد واقعبینانه است. احیای روابط دیپلماتیک نه بهمعنای همپیمانی استراتژیک، بلکه گامی برای تبدیل رقابتهای مخرب به رقابتهای سازنده خواهد بود.
هدی یوسفی؛ کارشناس مسائل غرب آسیا