شعر عاشقانه نوجوان مخاطب زیادی دارد ولی مغفول است
اقتصاد ایران: حسین تولائی میگوید بخش زیادی از شعر شاعران نوجوان دارای مضمون عاشقانه است ولی به شعر عاشقانه نوجوان کمتوجهی شده و نیازهای مخاطب را برطرف نکردهایم.
حسین تولائی شاعر کودک و نوجوان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تازهترین کتابی که در حوزه شعر نوجوان آماده انتشار دارد، گفت: یکی از موضوعاتی که در شعر نوجوان به آن نپرداختهایم، بحث عشق در شعر نوجوان است. به خاطر توجه به همین مسأله، من دبیر یک مجموعهشعر نوجوان هستم که اگر خدا بخواهد تا نمایشگاه کتاب سال ۱۴۰۴ منتشر میشود.
وی افزود: این پروژه ده کتاب شعر نوجوان با موضوع عشق منتشر میشود و نام احتمالی آن «عاشقانههای سروش» خواهد بود. البته این نام هنوز نهایی نشده ولی چون این کتابها در انتشارات سروش منتشر میشوند، احتمالا با همین نام باشد. در این پروژه ده کتاب را از ده شاعر فعال در حوزه شعر نوجوان منتشر میکنیم که هر کتاب سی شعر دارد و هر ده کتاب هم شعرهای عاشقانه دارند. در این پروژه ما سیصد شعر عاشقانه نوجوان در قالب سپید و نیمایی به نوجوانها تقدیم میکنیم و امیدواریم که نوجوانها این شعرها را دوست داشته باشند.
انتشار ۱۰ مجموعهشعر عاشقانه نوجوان
این شاعر درباره شاعران و عنوان این کتابها گفت: «مردمکهای سرمهای» از سودابه امینی، «برای تو امسال شال خواهم بافت» از سعیده موسویزاده، «یک دقیقه بیشتر بمان» از غلانرضا بکتاش، «در جنوب چشمهای تو» از علی مرادی، «سیمهای ساکت سهتار» از مهدی مردانی، «دوستتدارمهای مچاله» از حسین تولائی، «روزهای غیرمعمولی» از شهلا شهبازی، «نهنگ تشنه در حوض» از کبرا بابایی، «تو که رود بودی» از مریم زندی و کتاب «دلتنگیام گاهی لباس شاد میپوشد» سروده بهاره سلمانی کتابهایی هستند که در این پروژه منتشر میشوند. این کتابها قرار بود سه چهار سال پیش منتشر شود ولی به علت تغییر کادر مدیریتی آن نشر دولتی، کار نیمهتمام ماند. در این چند سال بارها با ناشران مختلف وارد گفتگو شدم اما به دلایلی هیچکدام نپذیرفتند تا اینکه در نهایت انتشارات سروش قبول کرد این کتابها را منتشر کند و من از مدیرعامل نشر سروش به خاطر توجه به این پروژه تشکر میکنم.
تولائی درباره چرایی توجه به شعر عاشقانه نوجوان گفت: من نمیگویم مضمون عشق در شعر نوجوان تا حالا کار نشده است ولی ما کمتر به این موضوع پرداختهایم. یکی دو کتاب در دهه هشتاد کار شد که کتاب «کاش حرفی بزنی» از استاد مصطفی رحماندوست و کتاب «یک نفر رد شد از کنار دلم» از آقای اسدالله شعبانی از آن جمله هستند. در دهه نود هم یک مجموعه خیلی خوب از خانم فاطمه سالاروند به نام «دل تو برد شرط را» منتشر شد و در سالهای اخیر هم دوستان شاعر تجربههایی جسته و گریخته در این حوزه داشتهاند.
شاعران نوجوان شعر عاشقانه مینویسند ولی کتاب مرجع ندارند
وی افزود: من سالهاست در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کار میکنم و با نوجوانهای اهل قلم سر و کار دارم. همچنین سالها دبیر بخش شعر نشریه دوچرخه بودم. در این سالها میدیدم درصد بالایی از شعر نوجوانهایی که خودشان شعر میگویند، مضمون عشق دارد. این شاعران نوجوان وقتی که دنبال خواندن کتابهایی با این مضمون هستند، کمتر کتابهای شعر عاشقانه مناسب سن خودشان پیدا میکنند. به همین دلیل مجبور میشوند شعر عاشقانه بزرگسال بخوانند؛ هم شعر عاشقانه کلاسیک و هم شاعران معاصر. ما با آنکه شعر عاشقانه نوجوان مخاطب زیادی دارد، به آن توجه نکردهایم. از طرفی خود این نوجوان شعر عاشقانه میگوید و به یک گنجینه مطالعاتی هم نیاز دارد. چه بهتر که ما شعری به زبان ساده نوجوانی و با دغدغههای نوجوانی و جهانبینی نوجوانی در زمینه عشق برایشان تولید کنیم.
اینشاعر نوجوان گفت: در این مجموعه با سختگیری شعرها را انتخاب کردهایم و برای هر کتاب به سی شعر رسیدیم. وقتی که تعداد شعرهای کتاب نوجوان بالا باشد، شکل و شمایل جدیتری پیدا میکند و باعث میشود نوجوان فکر نکند دست کم گرفته شده است. از نظر تصویر روی جلد و صفحهآرایی هم سعی کردیم کتاب طوری باشد که وقتی نوجوان آن را در دست میگیرد، احساس کند که به او احترام گذاشتهایم. یعنی از نظر فنی هم تلاش کردیم که کار جدی و متمایزی باشد.
تولائی گفت: درباره تفاوت عشق در شعر بزرگسال و شعر نوجوان گفت: عشق در ادبیات فارسی به اندازه تاریخ شعر فارسی قدمت دارد، اما شعر نوجوان عاشقانه تجربیات عشق در شعر بزرگسال را ندارد. تجربههای نوجوان در حد سن خودش است و از این نظر، شعر عاشقانه نوجوان میتواند مناسب خود آنها نوشته شود. من معتقدم نوجوانها هرکدام خلوتی دارند که باید با محتوای مناسب پر شود. خوب است دغدغههایی که نوجوانها در خلوتشان دارند، در شعر نوجوان بروز پیدا کند. طبیعتا زبانی که این شعرها دارند، از شعر بزرگسال زبان سادهتری دارد و تصویری که از عشق داده میشود تصویری است که ممکن است نوجوان امروز آنها را تجربه کرده باشد یا شنیده باشد.
مخالف کسانی هستم که میگویند شعر نوجوان مخاطب ندارد
وی در ادامه گفت: کسانی میگویند نباید روی کتابها عنوان «شعر نوجوان» یا «رمان نوجوان» بگذاریم. این کار احترام به نوجوانها است. یعنی وقتی میگویید این کتاب برای نوجوانان است، دارید این انسان را به عنوان یک شهروند اجتماعی میپذیرید و به رسمیت میشناسید. بنابراین من با این موافق نیستم که نوجوانان از اینکه روی کتابهای شعر و داستان عنوان «ادبیات نوجوان» بنویسیم بدشان میآید و احساس کوچکی میکنند. مخالف این گزاره هستم که شعر نوجوان مخاطب ندارد. فکر میکنم این بیشتر یک برساخت اجتماعی است که توسط عدهای از جمله ما شاعران و مسئولان و ناشران به وجود آمده است. در همین چند سال اخیر چند سمینار و نشست و یادداشت و مقاله و… راجع به این مساله کار شده که میگوید شعر نوجوان مخاطب ندارد. من کاملا مخالف هستم. شعر نوجوان مخاطب دارد، خوب هم مخاطب دارد، ولی مخاطب تخصصی دارد. ما نزدیک ۱۰ میلیون نوجوان داریم؛ آیا همه نوجوانها از ورزش تنیس خوششان میآید که انتظار داریم همه آنها از شعر نوجوان خوششان بیاید؟ چندنفر از نوجوانها از شطرنج خوششان میآید؟ آیا باید فدراسیون شطرنج را تعطیل کنیم؟ نه باید دنبال راه چاره باشیم. باید ببینیم چرا شعر نوجوان به دست مخاطب نمیرسد. با تکرار کردن این که شعر نوجوان مخاطب ندارد، داریم این گزاره را فراگیر میکنیم و باعث میشویم حتی ناشران کتاب شعر نوجوان چاپ نکنند.
بیتوجهی آموزش و پرورش به شعر نوجوان با تیراژ چند میلیون کتاب
این شاعر گفت: ما در یک جنگ نابرابر هستیم. ما در برابر کسانی ایستادهایم که دارند شعر و ادبیات نوجوان را تخریب میکنند و بسیار هم مجهز هستند. منظور من آموزش و پرورش است که میلیونها دانشآموز نوجوان را محاصره کرده و راه لذت بردن آنها از شعر را سد کرده است. آموزش و پرورش هم مخاطب را دارد، هم کتاب را دارد، هم اجبار به خواندن کتاب را دارد ولی میگوید باید این شعری را که در کتاب درسی گذاشتهام بخوانی. بیشتر شعرها هم شعرهایی هستند که به بچهها لذت نمیدهد و آنها را درگیر نمیکند. کتاب درسی که با تیراژ ده میلیون چاپ میشود، چه شعرهایی به بچهها عرضه میکند؟ البته در سالهای اخیر کمی بهتر شده و چهار تا شعر خوب هم در کتابها میبینیم، ولی آموزش و پرورش به ندرت به شعر میپردازد.
تولائی با اشاره به ویژگیهای دوره نوجوانی گفت: یک مخاطبشناسی داریم که به ما میگوید نوجوان چه ویژگیهایی دارد، چه دغدغههایی دارد و به چه چیزهایی فکر میکند. اما موضوعی که در کشور ما مورد بی توجهی قرار گرفته، بحث مخاطبسازی است. ما باید به دغدغهها و آرزوها و چالشها و ترسها و اضطرابها و در یک کلمه به خلوت نوجوان فکر کنیم و بر اساس آنها محتوای ادبی تولید کنیم. اینگونه است که مخاطبسازی کردهایم و خود مخاطبان به سراغ این محتوا میآید.
وی در پایان حذف نشریات کودک و نوجوان را یکی از آسیبهای بزرگ شعر نوجوان دانست و گفت: همین الآن میتوانم ۲۰ جشنواره شعر نوجوان را مثال بزنم ولی دیگر خبری از نشریات کودک و نوجوان نیست. خودم در دهه هشتاد شعر را شروع کردم و شعرهایم در مجلات چاپ میشد. وقتی که شعر در کیهان بچهها، دوچرخه، رشد، سروش نوجوان و… دیده میشد، شاعر به واسطه آن نشریات شعرش را به گوش مخاطب میرساند و یک مخاطب وفادار برای خودش به وجود میآورد. برای همین بود که وقتی بعد از ده سال کتاب شعر نوجوان چاپ میشد، با تیراژ خیلی بالا خریداری میشد. متأسفانه امروز این نشریات وجود ندارند و ارتباط محکم و پایداری بین مخاطب و شاعر نوجوان شکل نمیگیرد.