چرایی ضرورت آموزش فلسفه به کودک

اقتصاد ایران: در حال حاضر در کشور ما آموزش فلسفه به کودکان، بیشتر از طریق بخش خصوصی انجام می‌شود، نه نظام رسمی آموزش.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، اگر در گذشته، آموزش کودکان بیشتر بر روی مهارت‌های پایه مانند خواندن، نوشتن، محاسبات ریاضی و یادگیری زبان دوم متمرکز بود در سال‌های اخیر بسیاری از پدر و مادرها آموزش فلسفه به کودکان را جدی گرفته‌اند و فرزندان خود را برای شرکت در این کلاس‌ها ثبت‌نام می‌کنند. این اتفاق در ابتدا شاید عجیب به نظر برسد، چرا که فلسفه همیشه به‌عنوان یک حوزه پیچیده و انتزاعی شناخته شده که مخصوص بزرگسالان و اندیشه‌مندان است.

حالا نخستین سؤالی که برای بسیاری پیش می‌آید این است که چرا باید به کودکان، فلسفه بیاموزیم، در حالی که فلسفه چنان بحث فکری دشواری است که ورود به آن برای بسیاری از بزرگسالان هم سخت است؟

چیستی و چگونگی فبک

رضا شمسی، مدرس فلسفه و روزنامه‌نگار می‌گوید: ابتدا باید شناخت درستی از آنچه که تحت عنوان آموزش فلسفه به کودکان رواج پیدا کرده داشته باشیم. بنیان‌گذار «فلسفه برای کودکان» که در زبان فارسی با علامت اختصاری «فبک» شناخته می‌شود، آقای «متیو لیپمن»، استاد فلسفه‌ در یکی از دانشگاه‌های آمریکاست. لیپمن در اواخر دهه ۶۰ میلادی و یکی‌دو سال پس از جنبش‌های دانشجویی پست‌مدرن، این رشته را بنیان‌گذاری کرد.

فبک به این معنا نیست که به کودک یا نوجوان، عقاید ارسطو و دکارت و کانت و هایدگر و... را بیاموزیم بلکه فبک، رویکردی آموزشی برای کودکان است.

او ادامه می‌دهد: آقای لیپمن از همان ابتدا فلسفه برای کودکان را بر دو اصل استوار می‌کند، یکی این که می‌گوید کودک از زمانی که به دنیا می‌آید ذاتا پرسشگر است و پرسشگری یکی از وجوه بنیادین تفکر فسلفی به شمار می‌آید. ما با پرسش‌هایی که از جهان هستی می‌کنیم تفکر فلسفی خود را به‌عنوان یک انسان بروز می‌دهیم. لیپمن می‌گوید کودکان به محض آن که شروع به حرف زدن می‌کنند مدام می‌پرسند چرا و برای چه؟ پس کودک وقتی به دنیا می‌آید فیلسوف است، چون پرسشگری می‌کند و ما به‌عنوان بزرگسال نباید با پاسخ‌های آماده، ذهن پرسشگر او را جهت دهیم.

اصل دوم این که لیپمن می‌پرسد ارسطو و سقراط و کانت و دکارت و هایدگر و بقیه فلاسفه چه کرده‌اند و وجه مشترک همه این‌ها چیست؟ پاسخ، اندیشیدن و فرایند اندیشیدن است. بنابراین، او در آموزش فلسفه برای کودکان، بر فرایند اندیشیدن تمرکز می‌کند و می‌گوید اگر به جای این که پاسخ آماده در دهان کودکان بگذاریم فرایند اندیشیدن را با آن‌ها تمرین کنیم در این صورت هر کودک، یک فیلسوف می‌شود.

این روزنامه‌نگار می‌افزاید: فرایند اندیشیدن در سه شاخص اصلی بروز می‌کند، تفکر خلاقانه به این معنا که کودک یاد می‌گیرد به جای حفظ یک پاسخ، خلاقیت نشان دهد. تفکر انتقادی یعنی کودک یاد می‌گیرد که اگر چیزی را شنید فورا نپذیرد بلکه آن را از فیلتر ذهن خود عبور دهد و آن را بسنجد و در نهایت، وقتی تفکر خلاقانه و انتقادی را با کودک تمرین کردیم کودک یاد می‌گیرد در مسیر تفکر، خودمراقب باشد. پس فلسفه برای کودکان، آموزش دیدگاه‌های فلاسفه به کودکان نیست بلکه به این معناست که روحیه پرسشگری ذاتی کودک را ورز بدهیم و از راه فلسفه که اندیشیدن است کمک کنیم تا تفکر خودمراقبتی و خلاقانه و انتقادی‌اش پرورش یابد.

فیلسوفان سه‌ساله

شمسی با تأکید بر ضرورت آموزش فلسفه به کودکان اظهار می‌کند: اگر با این رویکرد آموزشی، بُعد اندیشه‌ورزی کودکان را ورز بدهیم در آینده با افرادی خلاق و انتقادکننده و خودمراقب روبه‌رو خواهیم شد که در شغل و حرفه خود بسیار برجسته‌تر و توانمندتر عمل می‌کنند. در تحقیقاتی که انجام شده این موضوع به اثبات رسیده است.

او در پاسخ به این پرسش که از چه سنی باید آموزش فلسفه به کودکان را شروع کرد می‌گوید: طبق تعریف جهانی، کودک شامل افراد کمتر از ۱۸ سال است

در فبک هم همین تعریف مدنظر است و تقریبا از سه‌سالگی تا ۱۸ سالگی، آموزش‌های ویژه فبک ارائه می‌شود. سه‌سالگی سنی است که کودک شروع به حرف زدن می‌کند و این شرط لازم ورود به کارگاه فبکی است اما مربیان که در واقع تسهیلگران فبک هستند برای هر رده سنی مثلا برای ۳ تا ۶ ساله‌ها یا ۶ تا ۸ ساله‌ها و الی آخر به‌صورت تخصصی آموزش می‌بینند.

تناقض در آموزش‌ها

در حال حاضر در کشور ما آموزش فلسفه به کودکان، بیشتر از طریق بخش خصوصی انجام می‌شود، نه نظام رسمی آموزش. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟ رضا شمسی پاسخ می‌دهد: در برخی از کشورهای دنیا مدرسه‌هایی وجود دارند که با شیوه‌های فبکی، کودکان را آموزش می‌دهند و نتایج شگفت‌انگیزی هم گرفته‌اند. در کشور ما یکی از چالش‌های بزرگ، تناقض رویکرد آموزش فبک با رویکرد محفوظات‌محور در نظام آموزش فعلی است. در نظام آموزشی ما نه‌تنها به پرسشگری وقعی نمی‌نهند بلکه ذهن کودکان را با محفوظات و معلوماتی که همه علوم تربیتی و آموزشی اذعان دارند که برای کودک مفید نیستند پر می‌کنند. این آموزش‌ها نه‌تنها بی‌فایده است بلکه خلاقیت و تفکر انتقادی و آن وجه از تفکر که به خودمراقبتی می‌رسد را هم در کودک نابود می‌کند.

وی می‌افزاید: یکی از دلایلی که بخش خصوصی، فبک را دنبال می‌کند همین است که فبک با رویکرد رایج آموزش و پرورش ما زمین تا آسمان فرق دارد. ما امیدواریم این کارگاه‌ها تنفس‌گاه‌هایی باشند که کودکان به‌دور از رویکرد مسلط آموزشی نفسی بکشند و خلاقیت و تفکر انتقادی و خودمراقبتی آن‌ها رشد کند.

شمسی در پاسخ به این پرسش که در حوزه آموزش فبک از سوی بخش خصوصی چه چالش‌هایی وجود دارد می‌گوید: در حوزه فبک هم مثل همه حوزه‌های دیگر، عده‌ای هستند که می‌خواهند از این طریق پول دربیاورند و همین نگاه اقتصادی، شاید بر وجه علمی موضوع بچربد. در نتیجه، کسانی که دوره‌های آموزشی تخصصی ویژه تسهیلگری فبک را نگذرانده‌اند از این عنوان استفاده می‌کنند.

او با بیان این که فبک در ایران به صورت یک رشته دانشگاهی مجزا وجود ندارد اضافه می‌کند: وجود تسهیلگران متخصص در کشور را مدیون تلاش‌های آقای دکتر یحیی قائدی، استاد دانشگاه خوارزمی و آقای دکتر سعید ناجی، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هستیم.

جای خالی تفکر انتقادی

آیا این که تقاضایی در جامعه در خصوص آموزش فبک شکل گرفته، می‌تواند دلیل کافی برای آن باشد که فلسفه برای کودکان، به‌عنوان یک سرفصل مجزا به نظام رسمی آموزش در کشور اضافه شود تا لااقل کودکان و نوجوانان ما بدانند روش دیگری هم برای آموختن وجود دارد؟

عباس تقی‌زاده، پژوهشگر، مدرس دانشگاه و دانش‌آموخته رشته علوم ارتباطات در مقطع دکتری از دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به این پرسش می‌گوید: در کشور ما سند تحول بنیادین آموزش و پرورش وجود دارد و برنامه‌های درسی براساس این سند تدوین می‌شوند. امکان افزودن یا حذف برخی درس‌ها هم وجود دارد. به‌عنوان مثال، در چند سال گذشته، درس تفکر و سبک زندگی به درس‌های دوره متوسطه ما اضافه شده است.

فلسفه برای کودکان هم می‌تواند چه به‌عنوان یک سرفصل و چه به عنوان یک رویکرد آموزشی حتی در ابتدا به‌صورت پایلوت مدنظر قرار گیرد.

وی ادامه می‌دهد: از لحاظ شیوه زیستن در دوره‌ای قرار داریم که افراد خودشان باید بسیاری از انتخاب‌ها را انجام دهند. با گسترش فضای رسانه‌ای و مجازی، همه ما با انبوهی از اطلاعات که گاهی هم متناقض هستند مواجهیم. اگر شناخت و تفکر درستی نداشته باشیم دچار سردرگمی و حتی خطا می‌شویم. یکی از مهم‌ترین نتایج آموزش تفکر فلسفی، رشد تفکر انتقادی است. با رشد تفکر انتقادی، فرد بهتر می‌تواند نظرات دیگران را تحمل کند، اختلافات را به رسمیت بشناسد، زندگی هدفمندتری داشته باشد و استقلال فکری پیدا کند. این کمبودها الان در فضای آموزشی ما محسوس است؛ کودکان و نوجوانان و حتی جوانان دانشجو ممکن است خیلی اوقات احساسی عمل کنند و پختگی لازم را ندارند.

تبعات تقاضای بی‌پاسخ

تقی‌زاده اظهار می‌کند: اگر آموزش و پرورش به نیازی که در حوزه فلسفه و تفکر فلسفی وجود دارد پاسخ ندهد، جامعه از طریق دیگری آن را برآورده می‌کند که ممکن است مسیر درستی هم نباشد و با شکل‌گیری یک بازار تجاری پیرامون این تقاضا احتمال سوءاستفاده‌ هم وجود دارد، پس بهتر است نظام آموزش و پرورش دائما خود را به‌روز کند.

یک نمونه از این وضعیت را در زمینه آموزش زبان انگلیسی شاهدیم. با وجود آن که درس زبان انگلیسی را در مدرسه‌ها داریم، به دلیل این که سطح آموزش، پاسخگوی نیاز نیست، می‌بینیم که امروز تعداد زیادی آموزشگاه زبان انگلیسی در سطح شهرها شکل گرفته است. امکان دارد این اتفاق در حوزه فلسفه هم که یک نیاز ضروری است بیفتد.

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ