موزه بلدیه در باغ زرشک؛ احیای حافظه شهری یا یک پروژه نیمهتمام دیگر؟
اقتصاد ایران: اصفهان-مدیر موزه بلدیه میگوید تأسیس این موزه حاصل دو دهه تلاش برای حفظ اسناد مدیریت شهری است؛ اما چرا باغ زرشک برای این پروژه انتخاب شد؟
خبرگزاری مهر، گروه استانها – کورش دیباج: باغ زرشک، ساختمانی که روزگاری تنها بخشی از بافت تاریخی اصفهان بود، امروز به یکی از مهمترین پروژههای فرهنگی شهرداری تبدیل شده است: موزه بلدیه. اما این تصمیم چگونه شکل گرفت و چرا شهرداری اصفهان پس از بیش از یک قرن فعالیت، به فکر ثبت و مستندسازی تاریخ خود افتاد؟ آیا این موزه صرفاً آرشیوی از اسناد مدیریت شهری است، یا میتواند بستری برای گفتوگو درباره گذشته و آینده اصفهان باشد؟ برای پاسخ به این پرسشها، با محمدعلی صرامی، مدیر موزه تاریخ شفاهی شهرداری اصفهان گفتوگو کردهایم تا از پشت پرده این پروژه و چالشهای آن بیشتر بدانیم.
چگونه شهرداری اصفهان به فکر تأسیس موزه بلدیه افتاد و چرا این موزه در عمارت باغ زرشک ایجاد شد؟
با شکلگیری شهرداری پس از انقلاب مشروطه، این نهاد همواره بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین نهادها در تحولات شهری مطرح بوده، چنانکه همراه با فعالیتش در این دوره نزدیک به ۱۲۰ ساله، شاهد تغییرات عمدهای در کالبد و مناسبات اجتماعی اصفهان هستیم. با اینحال، تا کنون زمینه و زیرساخت لازم برای بررسی این تحولات و نقش شهرداری در مسیر آن وجود نداشته است؛ فضایی علمی که در آن شهرداری با رجوع به حافظهی شهر و ارائه سوابق و عملکردش بتواند با شهروندان به گفتوگوهایی پیرامون شهر و مدیریت شهری بپردازد. این مهمترین دلیلی است که ضرورت ایجاد موزه تار یخ شهرداری را قابل دفاع میکند و در این دوره، نگاه فرهنگی شهردار محترم باعث شد چنین ضرورتی تبدیل به یک پروژه اجرایی گردد.
اما برداشت شخصیام این است که طی دو دههی گذشته به صورت ناخودآگاه همواره کمبود چنین فضایی احساس میشده، ولی ایده و نقشه جامعی برای جبران آن وجود نداشته است. این برداشت ناظر به کنگرهای است که در اواسط دهه ۸۰ به میزبانی شهرداری اصفهان، به مناسبت یکصدمین سال تأسیس بلدیهها برگزار شد. در ستاد کنگره همکاران شهرداری یک مجموعه فوق العاده ارزشمند از اسناد، مدارک تاریخی و تصاویر شهری از آرشیوهای باقی مانده در انبار و مرکز اسناد ملی کشور گردآوری کردند که بخش کوچکی از آنها در یک کتاب دو جلدی به نام از " بلدیه تا شهرداری" منتشر گردید. به نظرم این مجموعه توانست اهمیت اسناد معاصر مدیریت شهری و ضرورت حفظ و نگهداری آن را به خوبی ثابت کند.
پس از آن در زیرزمین نمایشگاه نصف جهان بخشهای دیگری از این اسناد شناسایی و اداره کل ارتباطات مأموریت پیدا کرد همه آنها را ساماندهی و دیجیتال کند. دلیل انتخاب نمایشگاه نصف جهان برای این مأموریت این بود که از حدود ۲۵ سال قبل شهرداری در این مکان با برگزاری نمایشگاهی به نام اصفهان ۲۲ و نصف جهان به معرفی پیشینهی شهرداران سابق، فعالیتهای شاخص مدیریت شهری در ادوار مختلف و اقدامات معاصرش پرداخته بود.
در نهایت ایدهی موزه بهطور رسمی از اواخر دهه ۹۰ مطرح و با رویکرد فرهنگی شهردار اصفهان، تأسیس موزه شهرداری بهطور جدی در دستور کار قرار گرفت.
با وجود معرفی موزه در رسانههای شهرداری اصفهان و برگزاریهای نشستهای ماهیانه در این مکان، هنوز این موزه آنطور که باید نزد شهروندان شناختهشده نیست، دلیل این امر را در چه میدانید؟
اکنون فاز یک موزه مورد بهره برداری قرار گرفته و طبیعی است که در این مرحله پوشش حداکثری مخاطب نداشته باشد. دلیل آن هم تعریف فرآیندی پروژه است. انتخاب این تعریف مسبوق به تجارب قبلی است، چرا که در یک دستگاه اجرایی معمولاً پروژهها کاملاً مهندسی و خطی تعریف میشوند؛ یک برنامه خطی و مستقیم که نقطه به نقطه حرکت میکنند. تجربه نشان داده این نوع تعریف پروژه دست کم در تأسیس نهادهای فرهنگی اصفهان نقاط تهدید و ضعفهای قابل توجهی داشته است. نمونههای زیادی هم میتوان ذکر کرد. پروژهای که با تاریخ و هویت اصفهان گره خورده به سادگی قابل برنامهریزی و اجرا نیست، آن هم وقتی سایت مورد نظر ما روی ستون فقرات اصفهان قرار دارد، به همین دلیل در هر مرحله باید با حساسیت حداکثری تصمیمگیری کرد.
در مورد پروسه فرآیند محور موزه بلدیه شهرداری اصفهان بیشتر توضیح دهید و اینکه ما مخاطبین در کدام مرحله قرار داریم؟
این پروژه از ابتدا موزه را فضایی تعاملی و چند صدایی برای گفتوگوی دربارهی شهر تعریف کرده است.
بنابراین تصمیمات خود را تا رسیدن به وضع مطلوب در ۵ بخش پیش بینی کرده است. این بخشها الزاماً گام به گام نیست و بسته به ضرورتها بر اساس اولویت اجرا خواهد شد.
بخش اول: مطالعات شناختی و محتوایی؛ همانند امکان سنجی، پیشینه، نمونههای مشابه، شناسایی و تفکیک اسناد مدیریت شهری، تدوین توجیهات محتوایی و کالبدی و مکانی.
بخش دوم: مذاکره و ارتباط با دستگاهها، نهادهای ملی و بین المللی، شخصیتهای حقیقی و مؤثر برای تعمیق و توجیهات قانونی و کارشناسی.
بخش سوم: تشکیل هستههای اداری و تخصصی مانند دبیرخانه، شورای راهبردی و انتخاب مشاور طراحی.
بخش چهارم: اجرای طرحهای آزمایشی کوچک مقیاس با موضوعی محدود؛ همانند برپایی رویداد با هدف آزمایش و تثبیت ایدههای اولیه، نشستهای مطالعاتی و هماندیشی.
بخش پنجم: تثبیت پروژه با اجرای کامل برنامه طرح محتوایی و کالبدی؛ همانند تدوین اسناد بالا دست، برنامه طرح معماری، تکریم ملزومات و تجهیزات، انتخاب پیمانکاران.
به طور مثال با این نگاه در فرایند مزبور: در بخش اول برنامه شناسایی اشیا و ملزومات موزهای در کل شهرداری در حال انجام است. در فاز اول سازمان آتش نشانی، مناطق قدیمی شهرداری و انبار مرکزی. یا دیجیتال سازی مدارک بایگانی که تا کنون یکصد وبیست هزار سند از حدود سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰ اسکن شده است. فقط همین بخش دیجیتال سازی ۱۸ ماه زمان نیاز داشت تا به مرحله اسکن برسد.
در همین بخش پروژه تاریخ شفاهی کارخانه صنایع پشم با شناسایی ۲۰۰ نفر از شهروندانی که هر کدام با این مکان ارتباط مؤثر داشته اند در حال انجام است تا خاطرات ایشان در گنجینه موزه به عنوان روایان باغ زرشک ثبت شود. پیش بینی ما برای انجام این پروژه حدود یک سال است. همه اینها بخش کوچکی از گنجینه موزه خواهند بود.
تصور کنید دیجیتال سازی تمامی اسناد، شناسایی کلیه اشیا، تبدیل بایگانی فیلم که از اواخر دهه شصت ضبط شده، اسکن تصاویر و نقشههای شهری از حدود دهه ۳۰ تا اکنون، چه سرمایهی ارزشمندی برای شهر خواهد بود.
در بخش دوم امضا تفاهم نامههای همکاری با ایکوم، انجمن علمی هنر و ادبیات تطبیقی یا همکاری بیشتر با مراجع عملی مثل دانشگاههای هنر و اصفهان. حضور مؤثر در شبکههای اجتماعی برای ارتباط مؤثر با شخصیتهای حقیقی و حقوقی.
در بخش چهارم، رویداد «باغ هزار داستان» با هدف ارتباط مؤثر با مخاطبین برگزار شد تا با شهروندان به مباحثه و گفتگوی عمومی و تخصصی درباره پروژه بپردازد و از دیدگاه ایشان در راستای پیشرفت درست آن استفاده کند. نشستهای تخصصی که اشاره شد با هدف مشارکت مخاطبان متخصص و تدوین مطالعات پشتیبان موزه در حال برگزاری است.