تام رابینز نویسنده آمریکایی درگذشت
اقتصاد ایران: تام رابینز، رماننویس پرفروش و جنجالی آمریکایی در ۹۲ سالگی درگذشت.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از لسآنجلس تایمز، تام رابینز که به عنوان نویسندهای ضدفرهنگ آمریکایی شناخته میشد و خالق رمانهای پرفروش ماجراجویانه بود، در ۹۲ سالگی درگذشت.
تام رابینز نویسندهای بود که به عنوان خالق آثار ضدفرهنگ دهه ۱۹۷۰ شناخته میشد و منتقد برجسته ایتالیایی او را به عنوان خطرناکترین نویسنده جهان معرفی کرده بود و سال ۲۰۰۰ توسط مجله رایترز دایجست به عنوان یکی از ۱۰۰ نویسنده برتر قرن بیستم معرفی شد.
این نویسنده نمادشکن آمریکایی، در رمانهایش شخصیتهایی را خلق میکرد که از طریق بازی کلمات و نظرات فلسفی پرشور او جان میگرفتند. وی که نویسنده پرفروش بیش از ۱۱ کتاب، از جمله آثار کلاسیکی مانند «جاذبه کنار جاده»، «حتی دختران گاوچران هم به بلوز میرسند» و «عطر جیترباگ» بود، حس سرخوش هیپیهای دهه ۱۹۶۰ را به داستانهای عجیب و غریب و بازیگوشانه خود وارد میکرد.
اولین رمان او با نام «جاذبه کنار جاده» سال ۱۹۷۱ منتشر شد، زمانی که رابینز ۳۹ ساله بود و بیش از سه دهه از زمانی که در ۵ سالگی به والدینش اعلام کرد نویسنده خواهد شد، می گذشت. رمان بعدی او در سال ۱۹۷۶، «حتی دختران گاوچران هم به موسیقی بلوز میرسند»، درباره زنی بود که به یک سوارکار جدی بدل میشود. توماس پینچون، رماننویس آمریکایی، این کتاب را یک قطعه جادویی، گرم، خندهدار و معقول خواند. این داستان سال ۱۹۹۳ در فیلمی به کارگردانی گاس ون سنت با بازی اوما تورمن و کیانو ریوز روی پرده رفت، اما با شکست تجاری روبه رو شد.
جورج میسون منتقد درباره وی میگوید: داستانهای زندگی او به اندازه نوشتههایش جادویی بود و نمیتوان مرز واقعیت و خیال را در آنها تشخیص داد.
در اوایل دهه ۱۹۵۰، رابینز به دانشگاه واشنگتن و لی در ویرجینیا رفت و برای مدت کوتاهی روزنامهنگاری خواند و برای روزنامه کالج زیر نظر تام ولف، سردبیر ورزشی آن زمان، مطلب نوشت. اما وی بعد از ۲ سال تحصیل را رها کرد و چند هفته پیش از تولد ۲۱ سالگی، در نیروی هوایی نام نویسی کرد و به کره جنوبی فرستاده شد. پس از اتمام دوره سربازی او به آمریکا بازگشت و به روزنامه نگاری پرداخت. او در زمینه هنر هم صاحب نظر و به ویژه شیفته مکتب نقاشان عرفانی بود که از مناظر ساحل غربی الهام گرفته بودند.
در اوایل سال ۱۹۶۲، رابینز به سیاتل نقل مکان کرد. او در سیاتل تایمز به عنوان دستیار ویراستار مشغول به کار شد و در نهایت منتقد هنری و ستون نویس هنری مجله سیاتل شد و مدتی هم به عنوان مجری رادیویی کار کرد.
وی برای نوشتههایش جایزه یک عمر دستاورد هنری جشنواره هنری بامبرشوت سیاتل را در سال ۱۹۹۷ و جایزه یک عمر دستاورد ادبی سال ۲۰۱۲ را از کتابخانه ویرجینیا دریافت کرد، اما هدفش به عنوان نویسنده هرگز کسب تمجید یا جوایز درجه یک نبود، بلکه هدف او این بود که ایدهها و تصاویر را در قالبهای زندگی، مرگ و خوبی بپیچاند تا کمک کند که جهان سرزنده بماند و به آن انعطافپذیری برای تحمل بدهد.
او در مصاحبهای با رولینگ استون گفت: همیشه میخواستم یک زندگی مسحورکننده داشته باشم، و نوشتن بخشی از آن است. سحر و جادوی عملی است که به غیرمعمولترین روشها بین اشیا یا رویدادها ارتباط برقرار می کند. من یک آدم رمانتیک هستم و از این بابت عذرخواهی نمیکنم و من فکر میکنم این شیوهای برای نگاه کردن به زندگی مانند هر روش دیگری معتبر است.
رابینز همراه با ریتم و طنز در رمانهایش، مقالاتی درباره موضوعاتی از زندگی یک آمیب گرفته تا فلسفه شرقی نوشت و میگفت که اغلب از نشریات ایده میگرفت. در نتیجه منتقدان تمایل داشتند که او را به عنوان یک هیپی معرفی کنند. رابینز در سال ۲۰۱۴ گفت: منتقدان تا به امروز مرا بهعنوان یک نویسنده ضدفرهنگ میخوانند، اگرچه از ۹ رمانم، ۶ رمان آخر هیچ ربطی به مضامین ضدفرهنگ نداشتند.
کاترین ای. هویزر، استاد قدیمی دانشگاه سنت جوزف که راهنمای رمانهای رابینز را برای دانشجویان نوشته، معقتد است که دامنه و جاهطلبی نوشتههای او بسیار بیشتر از شهرت او به عنوان یک هیپی است و میگوید: افرادی که معتقد بودند او یک معتاد به مواد مخدر است که در کارش جدی نیست، در واقع به ماهیت عمیق زیر آن طنز توجه نمیکنند.
هویزر میگوید او در رمان سال ۱۹۹۴ خود که درباره قورباغههایی است که در حال ناپدید شدن هستند، قبل از اینکه مردم متوجه کاهش گونههای سیاره ما به دلیل تغییرات آب و هوایی شوند، در مورد این موضوع نوشته است. اما خود رابینز گفت که قصد او در آن رمان پرداختن به چیزی بیش از ناپدید شدن قورباغهها بود. او گفت: من سعی کردم به شیوهای غیرآموزشی، بین ناپدید شدن قورباغهها و ناپدید شدن طبقه متوسط ارتباط برقرار کنم، زیرا طبقه متوسط نیز در حال ناپدید شدن از روی کره زمین است و من حدس می زنم ارتباط این است که همانطور که قورباغهها پلی بین آب و خشکی و بین ماهیها و خزندگان و شاید بین ستارگان و سیاره زمین هستند، طبقه متوسط نیز پلی است بین فراوانی و کمبود.
به گفته هویزر در نهایت، چیزی که رابینز را به رابینز بدل کرد، شاید جملات دقیق او و ارتباط او با زبان بود. زبانی که این نویسنده از آن استفاده میکرد متراکم، درخشان، خاطرهانگیز و فریبنده و حتی مهمتر از پیام آنها بود.