نبرد واقعی نه در غزه که در کرانه باختری است/ حماس برای مدیریت غزه هیچ وقت حریص نبوده است
اقتصاد ایران: نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران گفت: حماس برای رهبری و مدیریت غزه هیچ وقت حریص نبوده است بلکه خواستار مدیریت غزه بدون عدول از روند مقاومت توسط مردم فلسطین بوده است.
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل، الناز رحمت نژاد: بعد از ۴۷۰ روز جنگ در نوار غزه، طرفین به توافق رسیدند و نخست وزیر قطر توافق آتش بس را اعلام کرد. این توافق از یکشنبه ۳۰ دی ساعت ۸:۳۰ صبح به وقت محلی اجرا شد.
بدون شک نتیجه توافق آتش بس برای حماس یک پیروزی است. ضربه سخت و تاریخی طوفان الاقصی بر پیکره رژیم صهیونیستی برای نتانیاهو به منزله یک شکست کامل و تمام عیار بود. شعله جنگی که از ۷ اکتبر به بعد روشن شد و ۱۵ ماه طول کشید «نبرد ارادهها» بود. در این ۱۵ ماه شاهد بی سابقهترین و بی قاعدهترین بمبارانهای دهههای اخیر در باریکه ۳۶۵ کیلومتری غزه با هدف شکستن اراده حماس و مردم غزه بودیم.
نتانیاهو بارها تلاش کرد مردم غزه را از این باریکه به مصر کوچ بدهد، اما موفق نشد و مردم مقاومت کردند. نتانیاهو و دولت او وقتی با مقاومت مردم غزه و حماس مواجه شدند اهدافی را برای خودشان در نظر گرفتند. این اهداف عبارتند از «نابودسازی کامل حماس، اشغال و کنترل باریکه نوار غزه، ساختن شهرکهای صهیونیست نشین باریکه غزه و آزاد سازی اسرا.»
در ۴۷۰ روزی که گذشت نتانیاهو هر گونه عقبنشینی و آتش بس را رد میکرد. در مقابل حماس هم اهدافی مثل آزاد سازی اسرا، برهم زدن توافق سعودی و اسرائیل و انتقام از رژیم صهیونیستی به خاطر تجاوزات به مسجد الاقصی را برای خودش در نظر داشت.
حماس تا آخرین روز به مقاومت ادامه داد و تلفات زیادی از جمله ۹۰۰ کشته و بیش از ۱۰ هزار زخمی از رژیم صهیونیستی گرفت. نتانیاهو که دید نابودسازی سازمان رزم حماس و مقاومت مردم غزه افسانهای بیش نیست به توافق آتش بس تن داد.
«ناصر ابوشریف» نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران در گفتگو با خبرگزاری مهر، شرایط و زمینههای «توافق آتشبس غزه» را تشریح کرد که متن این گفتگو در ادامه میآید.
آتش بس غزه در چه شرایطی پذیرفته شد؟ چه شد که رژیم صهیونیستی تن به این آتش بس داد؟
مقاومت فلسطین از ابتدای جنگ علیه غزه طرح آتش بس را بر اساس شروطی ارائه داد. عقب نشینی نیروهای صهیونیستی از غزه به عنوان شرط اساسی و اول بود. همچنین شرط دوم به آزادی اسرا بین رژیم صهیونیستی و طرف فلسطینی در چهارچوب قرارداد «تبادل اسرا» نیز اختصاص داشت. نتانیاهو به خاطر منافع حزبی و شخصی در برابر شروط آتش بس مانع میشد؛ یکی از علتهایی که نمیخواست آتش بس سر بگیرد این بود که قصد داشت تمام اسرا را با استفاده از زور آزاد کند.
همچنین او سعی داشت از غزه خارج نشود و نظامیان صهیونیست همچنان در غزه باقی بمانند. نتانیاهو به سرکوب مقاومت در غزه فکر میکرد و سعی داشت به آن پایان بدهد. بعد از گذشت ۴۷۰ روز تنها دستاوردی که به دست آورد ارتکاب جنایات بیشتر و فجیعتر بود که رسانههای جمهوری و نهادهای بین المللی همه آنها را ثبت و ضبط کردند.
به گفته کارشناسان، رژیم صهیونیستی بین دو گزینه بد و بدتر باقی مانده بود. او گزینه بد یعنی تن دادن به آتش بس را انتخاب کرد. بایدن رئیس جمهور سابق آمریکا طرح مبادله اسرا را مطرح کرده بود که با آمدن ترامپ و تیم او این روند متوقف شده بود. قرار بود خروج مرحلهای طراحی بشود که نیروهای صهیونیستی آرام آرام از غزه خارج بشوند. اینها بندها و شروط اساسی آتش بس است.
با توجه به اجرایی شدن آتش بس آینده غزه و مدیریت این باریکه به چه صورت خواهد بود؟
درباره مدیریت غزه، مردم غزه باید تصمیم بگیرند و خودشان بر خودشان حکومت کنند؛ این یک مساله کاملاً فلسطینی است. کسی نمیتواند از خارج از نوار غزه بر غزه حکومت کند. مدیریت غزه باید حتماً داخلی باشد. حماس و مقاومت بخشی از مردم غزه و مدیریت غزه هستند، به همین دلیل مدیریت مدنی و امنیتی حتماً باید در داخل غزه باشد، کسی از خارج نمیتواند آ️ن را مدیریت کند.
این یک مساله تخطی ناپذیر و خط قرمز برای ما است. حماس هیچ وقت نخواسته و نمیخواهد بر غزه حکومت کند. چندین بار مطرح شده تشکیلات خودگران بیاید و به جای حماس مدیریت عام غزه را بر عهده بگیرد. ️حماس برای رهبری و مدیریت غزه هیچ وقت حریص نبوده است بلکه خواستار مدیریت غزه بدون عدول از روند مقاومت توسط مردم فلسطین بوده است.
تشکیلات خودگردان فلسطین با فشارهای عربی و بین المللی مساله رهبری حماس را مطرح کرده است وگرنه حماس هیچ وقت حریص نبوده است. حماس خواستار حکومت نیست بلکه خواستار هم افزایی فکری برای مدیریت غزه است. تکنوکرات های زیادی داریم که میتوانند بیایند و بر غزه حکومت بکنند. این افراد از مؤسسات مدنی، خیریهها و سندیکاها هستند. ما هم به عنوان مقاومت، به این مساله راضی هستیم.
جمعیتهای خیریه و سندیکاهای فلسطین در زمینه کمکهای نوار غزه میتوانند نقش ایفا کنند. کشورهایی مثل مصر و اردن و سازمانهای جهانی مثل آن روا، سازمان جهانی بهداشت و سازمان خوار و بار جهانی برای کمک به نوار غزه اعلام آمادگی کردند.
بعد از آغاز آتش بس رژیم صهیونیستی حملاتی به کرانه باختری داشت، آیا ما باید شاهد جنگ و جنایتهای بعدی در کرانه باختری باشیم؟ اساساً رژیم صهیونیستی چه اهدافی را در کرانه باختری دنبال میکند؟
نبرد واقعی نه در نوار غزه بلکه در کرانه باختری است. در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ مساله «قرارداد قرن» مطرح شد. یکی از مفاد این قرار داد انضمام قدس و بعضی از شهرکهای صهیونیستی به رژیم صهیونیستی بود. امروز طرحی که داده بودند بسیار گستردهتر شده است. طرحی که الان دارند شامل انضمام مقدار زیادی از کرانه باختری و شهرکهای صهیونیستی و منطقه جیم و مناطق نظامی و مرزی به رژیم صهیونیستی است.
نبردی که امروز با آن مواجه هستیم یک نبرد واقعی است. دولت فاشیست و راست گرا و افراطی صهیونیستی به راهکار دو دولت فلسطینی_ اسرائیلی اصلاً معتقد نیست. ترامپ و دولتش که الان سرکار آمدهاند به راهکار دو دولت فلسطینی_ اسرائیلی معتقد نیستند.
نبردی که الان با آن موجه هستیم در اصل نبرد در کرانه باختری است نه در نوار غزه. دهها سال است این مساله را مطرح میکنند و روی کرانه باختری کار میکنند. نتانیاهو میگفت سال ۲۰۱۰ سال انضمام شبهکامل قدس و مناطق غربی به رژیم صهیونیستی است. الان با دولت نتانیاهو و وزیر دارایی که در واقع وزیر شهرکها است ببینید نبرد چه وضعی خواهد داشت.
اسمورتیج صاحب تفکری است که گسترش شهرکها را در سر دارد و در زمینه حمایت از شهرکهای صهیونیستی بسیار افراط گرا است. در طرف فلسطینی ما شاهد مقاومت مردمی و مسلحانه هستیم. کرانه باختری تحت نفوذ تشکیلات خودگردان است؛ به همین دلیل بدون کمک کشورهای عربی و اسلامی و بین المللی نمیشود کاری انجام داد. از خطر بزرگی که کرانه باختری را تهدید میکند نمیتوانیم عدول کنیم. ترامپی که حامی انضمام کرانه باختری به رژیم صهیونیستی است سر کار آمده و معتقد است مردم فلسطین هیچ حقی در سرزمینشان ندارند. در آینده شاهد یک رویارویی گسترده خواهیم بود.
آمدن ترامپ به کاخ سفید چه تأثیری در مساله فلسطین خواهد داشت؟
ترامپ یک شخصیت غیرقابل پیش بینی است که در نهایت تسلیم نهادهای بین المللی و مؤلفههای جهانی خواهد شد. ترامپ به کشورهای عربی فشار زیادی آورد که در نهایت به «صلح ابراهیمی» یا عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی منجر شد. صلح ابراهیمی با طوفان الاقصی همزمان شد. علت طوفان الاقصی فشارهایی بود که بر مردم فلسطین میآوردند.
قصد داشتند مردم فلسطین و آرمان فلسطین را حذف کنند. انتقال سفارت آمریکا به قدس و تجاوزاتی که به قدس میشد و ترامپ آن را تأیید میکرد از مؤلفههای شکلگیری طوفان الاقصی شد. این فشارها روزی باعث انفجار اوضاع خواهد شد که نه تنها فلسطین بلکه جهان عرب و حتی اردن هم ضرر خواهند کرد.
عربستان معتقد بود اگر میخواهند عربستان وارد روند عادی سازی بشود باید راهکار دو دولت را قبول کنند که قبول نکردند و نخواهند کرد. ترامپ باید بداند بدون حل مساله فلسطین منطقه روی صلح و آرامش را نخواهد دید. ممکن است با فشارهای ترامپ منطقه منفجر بشود و تغییرات و تحولاتی ایجاد بشود که غیرقابل پیش بینی باشد. به دولت ملیگرا ایران یعنی دولت مصدق فشار آوردند، آن را برداشتند اما انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست. افغانستان را اشغال کردند و عاقبت آن ظهور طالبان با یک ورژن جدید و آگاه شد و حکومت افغانستان را به دست گرفت. هر چه فشار به منطقه بیاورند، نتیجه نخواهد داشت بلکه ممکن است باعث انفجار اوضاع بشود.