غذادهی کورکورانه به سگ‌ها؛ عامل تسریع انقراض حیات وحش ایران

اقتصاد ایران: یک متخصص اکولوژی، غذادهی و حمایت‌های کورکورانه از سگ‌های ولگرد را از عوامل تسریع حیات وحش کشور دانست و گفت: یکی از دلایل شیوع بیماری‌هایی مانند شاربون یا طاعون نشخوارکنندگان در مناطق حفاظت‌شده ایران، سگ‌هایی بوده که وارد طبیعت شده‌اند.

- اخبار اجتماعی -

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، سگ‌های ولگرد در ایران به معضلی پیچیده تبدیل شده‌اند که نه تنها تهدیدی برای سلامت و رفاه عمومی به شمار می‌روند بلکه آسیب‌های جدی به حیات وحش و اکوسیستم‌های طبیعی کشور وارد می‌کنند.

جمعیت روزافزون این سگ‌ها در بسیاری از شهرها و مناطق روستایی، چالش‌هایی را برای مدیریت حیات وحش ایجاد کرده است. این سگ‌ها به دلیل رفتارهای غیرطبیعی مانند حمله به گونه‌های مختلف جانوری و تخریب زیستگاه‌های طبیعی، علاوه بر اینکه تهدیدی جدی برای جان شهروندان به ویژه کودکان هستند، به تهدیدی جدی برای بقای برخی از گونه‌های حیات وحش نیز تبدیل شده‌اند.

معضل سگ‌های ولگرد و تهدیدات آن‌ها برای حیات وحش

سگ‌های ولگرد در ایران عمدتاً در مناطق شهری و اطراف آن‌ها پرسه می‌زنند اما در برخی از مناطق حفاظت‌شده و جنگلی نیز حضور دارند و به دلیل تغذیه ناخواسته از منابع طبیعی، به یکی از تهدیدات بزرگ حیات وحش تبدیل شده‌اند. این سگ‌ها اغلب به شکار حیوانات وحشی پرداخته و به ویژه در فصول خاص سال مانند بهار و تابستان، جوجه‌ها و توله‌های گونه‌های مختلف را مورد حمله قرار می‌دهند.

آمارها نشان می‌دهند که سگ‌های ولگرد به‌طور مستمر به جمعیت گونه‌های جانوری آسیب می‌زنند. برای مثال، در برخی مناطق حفاظت‌شده مانند پارک ملی گلستان، سگ‌های ولگرد به شدت به جمعیت پستانداران کوچک و پرندگان بومی آسیب رسانده‌اند.

این حملات نه تنها به کاهش جمعیت گونه‌های آسیب‌پذیر منجر شده بلکه زیستگاه‌های حیوانات وحشی نیز به‌طور قابل توجهی مختل شده‌اند. در بسیاری از موارد، سگ‌های ولگرد به‌طور تصادفی وارد این زیستگاه‌ها می‌شوند و با شکار بی‌رویه یا تخریب منابع غذایی، به کاهش تنوع زیستی و بی‌تعادلی اکوسیستم‌ها کمک می‌کنند.

نقش غذادهی در افزایش جمعیت سگ‌های ولگرد

یکی از عوامل اصلی در افزایش جمعیت سگ‌های ولگرد، غذادهی غیرمسئولانه به آن‌ها است. در بسیاری از موارد، مردم به‌ویژه در مناطق شهری، به سگ‌های ولگرد غذا می‌دهند، که این کار نه تنها به بقای این سگ‌ها کمک می‌کند بلکه باعث می‌شود که جمعیت آن‌ها به‌طور سریع‌تری رشد کند. این غذادهی‌ها موجب می‌شوند که سگ‌ها وابسته به منابع غذایی انسانی شوند و توانایی شکار طبیعی را از دست بدهند، در نتیجه جمعیت آن‌ها بیش از حد طبیعی می‌شود و تهدیدی جدی برای دیگر گونه‌ها به وجود می‌آید.

غذادهی به سگ‌های ولگرد علاوه بر افزایش جمعیت آن‌ها، به‌طور غیرمستقیم بر چرخه طبیعی غذا در اکوسیستم تأثیر می‌گذارد. این سگ‌ها به جای شکار گونه‌های مختلف جانوری به‌طور طبیعی، به منابع غذایی انسانی وابسته می‌شوند که می‌تواند بر رفتار شکارچیانه و تعاملات اکولوژیکی آن‌ها تأثیر بگذارد.

در رابطه با این  موضوع،‌ دکتر مجید دریکوند؛ متخصص اکولوژی و پژوهشگر حیات وحش به تسنیم گفت: این نگاه که درخصوص افزایش جمعیت حیوانات ولگرد بزرگنمایی و سیاه‌نمایی شده قطعاً از نظر علمی و به‌ویژه از منظر اکولوژی رد می‌شود. هیچ شکی نیست که تغییراتی که در سبک زندگی انسان‌ها و نحوه تعامل ما با طبیعت رخ داده است، به دلایل مختلفی از جمله تأثیر رسانه‌ها، تغییرات اجتماعی و فرهنگی و تمایلات طبیعی انسان‌ها، باعث شده که امروز شاهد انفجار جمعیت حیوانات باشیم. این انفجار شامل حیوانات خانگی، حیات‌وحش و در نتیجه نحوه نگرش و برخورد ما با آن‌هاست که منجر به افزایش بی‌ضابطه جمعیت حیوانات شده است.

وی افزود: منظور ما از این انفجار جمعیت به طور خاص متوجه سگ‌ها، گربه‌ها، برخی پرندگان و حتی بعضی گونه‌های خاص مانند خزندگان و جوندگان است که مردم گاهی برای نگهداری از آن‌ها تمایل دارند البته سگ‌ها و گربه‌ها بیشترین سهم را در این موضوع دارند. نکته‌ای که باید بدانیم این است که جمعیت بی‌رویه این حیوانات تهدیدی بزرگ به حساب می‌آید.

قوانین سخت‌گیرانه در سایر کشورها

این متخصص اکولوژی بیان کرد: یک آمار جالب نشان می‌دهد که سال گذشته در ایالات متحده، 4 میلیون پرنده توسط سگ‌ها یا گربه‌های بی‌سرپرست کشته شدند! این مسئله نشان‌دهنده آسیب‌های جدی است که جمعیت حیوانات خانگی بر محیط زیست وارد می‌کنند.

دریکوند افزود: در کشورهای پیشرفته، قوانین بسیار سخت‌گیرانه‌ای برای مدیریت جمعیت حیوانات خانگی وجود دارد. برای مثال، اگر یک سگ یا گربه بی‌سرپرست پیدا شود، توسط نهادهای مسئول که معمولاً شهرداری‌ها هستند، واکسینه شده، عقیم می‌شود و به‌طور موقت نگهداری می‌شود تا برای آن‌ها سرپرست پیدا شود. در صورتی که بعد از مدت معین صاحب جدیدی برای آن‌ها پیدا نشود، این حیوانات تحت عمل یوتانازی قرار می‌گیرند. یوتانازی به معنای مرگ آرام است که با تزریق دارویی باعث مرگ آن‌ها می‌شود. هدف از این اقدامات این است که جلوی اختلال در اکوسیستم و آسیب به طبیعت گرفته شود.

وی گفت: متأسفانه در کشور ما، با توجه به فقدان چنین قوانین و نظارت‌های دقیق، شاهد طغیان جمعیت حیوانات خانگی هستیم که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم تأثیرات منفی زیادی بر روی اکوسیستم و گونه‌های حیات‌وحش دارد.

این متخصص حیات وحش با بیان اینکه من نه طرفدار کشتار سگ‌ها هستم و نه موافق رفتارهای افراطی در این زمینه اما لازم است راهکارهایی برای این چالش پیدا کنیم، توضیح داد: در گذشته، سگ‌ها و سایر حیوانات خانگی در روستاها، هرچند جزئی از زندگی روستایی بودند، هیچگاه در خانه‌ها زندگی نمی‌کردند اما در سال‌های اخیر، به ویژه در شهرها، احساسات مردم و دلسوزی‌های بی‌مورد باعث شد که مردم فکر کنند کمک به حیوانات هیچ خطری برای طبیعت و حیات وحش ندارد و حتی این کار را مثبت و لازم بدانند. اگر آسیب‌هایی که از این رفتارها متوجه جامعه می‌شود به درستی برای مردم توضیح داده می‌شد، ممکن بود تصمیمات بهتری اتخاذ می‌شد.

دریکوند افزود: یکی از مشکلات اصلی در این زمینه این است که ما در تربیت و نگهداری حیوانات خانگی، به ویژه سگ‌ها و گربه‌ها، دقت کافی نداریم. مثلا گربه‌ها می‌توانند ناقل بیماری‌های مشترک بین انسان و حیوان باشند همچنین سگ‌ها ممکن است در اثر گرسنگی یا تربیت غلط، پرخاشگر شوند و این می‌تواند مشکلات جدی ایجاد کند. این مسئله به حدی جدی است که در جلسه‌ای در مجلس، آماری از وزارت بهداشت منتشر شد که نشان می‌داد حدود نیم میلیون نفر در سال به دلیل گازگرفتگی توسط سگ‌ها و گربه‌ها آسیب دیده‌اند. این مسئله در هیچ کجا مطرح نمی‌شود و فقط حمایت‌های افراطی از حیوانات به چشم می‌خورد.

وی خاطرنشان کرد: ما باید به این مسئله توجه کنیم که نگهداری بی‌ضابطه از سگ‌ها و گربه‌ها علاوه بر مشکلات بهداشتی، می‌تواند تاثیرات منفی بر محیط زیست و سایر موجودات داشته باشد. برای مثال، وقتی سگ‌ها غذاهای غیرمتعارف دریافت می‌کنند، به طور طبیعی رفتارهای غیرعادی از خود نشان می‌دهند. این وضعیت در واقع باعث می‌شود که فضای شهری تحت تاثیر این حیوانات قرار گیرد. بسیاری از گربه‌ها در شهرها، به دلیل تغذیه غیرطبیعی، به وزن‌های غیرطبیعی دست یافته‌اند. حتی در برخی مناطق مانند توچال، روباه‌ها هم از غذاهای انسانی استفاده می‌کنند و این موجب تغییر در رفتار آنها شده است.

حمایت کورکورانه از سگ‌ها مشکل‌آفرین شده است

این کارشناس حیات وحش تأکید کرد: دلسوزی بیش از حد و واکنش‌های احساسی نسبت به حیوانات که گاهی به شکل حمایت کورکورانه از این موجودات نمایان می‌شود، نه تنها مشکل را حل نمی‌کند بلکه آن را پیچیده‌تر می‌کند. متاسفانه، این موضوع به یک ملغمه فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده که ریشه در تغییرات اجتماعی و خانوادگی دارد. در این شرایط، حیوانات خانگی و سایر گونه‌ها از ریتم طبیعی خود خارج شده و مشکلات جدیدی ایجاد می‌شود. این وضعیت باعث می‌شود که تعداد این حیوانات روز به روز بیشتر شود و ما با بحران‌های جدیدی مواجه شویم.

دریکوند در پاسخ به اینکه آیا اصلاً مقوله‌ای به نام غذادهی مسئولانه یا غیرمسئولانه وجود دارد، گفت: در بحث غذادهی به حیوانات و مسئولیت‌پذیری یا غیرمسئولانه بودن آن، ابتدا باید پرسید که چه اتفاقی می‌افتد که برخی افراد معتقدند باید به حیوانات غذا داده شود و برخی دیگر مخالف این عمل هستند. وقتی از غذادهی غیرمسئولانه صحبت می‌کنیم، آیا به این موضوع توجه کرده‌ایم که افزایش جمعیت حیوانات، به ویژه سگ‌ها و گربه‌ها، در نتیجه همین غذادهی‌هاست؟ این اقدام مسئولانه یا غیرمسئولانه بودنش نه تنها به ازدیاد جمعیت حیوانات کمک می‌کند، بلکه باعث می‌شود منابع به طور بی‌رویه مصرف شوند و همچنین امنیت شهری کاهش یابد. در حالیکه حیات وحش باید در شرایط طبیعی و انتخاب طبیعی خودش باقی بماند، ما نباید جمعیت یک گونه اهلی را صرفاً به خاطر احساسات انسانی افزایش دهیم.

وی با اشاره به آسیب سگ‌ها به گونه‌های حیات وحش ازجمله یوزپلنگ ایرانی تصریح کرد: بنده به عنوان یک محیط‌زیست‌دان و کسی که در زمینه حیات وحش مطالعه کرده است، به این باور هستم که یوز ایرانی از صدها سگ اهلی با ارزش‌تر است. به همین دلیل، من اساس غذادهی مسئولانه و غیرمسئولانه را زیر سؤال می‌برم.

این پژوهشگر ادامه داد: ما اکنون با یک نگرش احساسی روبه‌رو هستیم که طرفداران آن ممکن است به نظر برسد که مبنای علمی ندارند و تنها بر اساس احساسات خود دست به تصمیم‌گیری می‌زنند. این دیدگاه‌ها نمی‌توانند منابعی را که برای ادامه حیات یک گونه خاص در طبیعت ضروری است، به دلیل تشخیص فردی خود تغییر دهند. جالب است که بدانید یکی از دلایل شیوع بیماری‌هایی مانند شاربون یا طاعون نشخوارکنندگان در مناطق حفاظت‌شده ایران، سگ‌هایی بوده که وارد طبیعت شده‌اند و موجب آسیب به گونه‌های در حال انقراض همچون یوز ایرانی شده‌اند. این سگ‌ها به طور غیرمستقیم باعث کاهش تعداد طعمه‌ها و همچنین تهدید زیستگاه‌های حیات وحش می‌شوند.

طرفداران غذادهی چشم‌شان را به روی آسیب‌ها بسته‌اند

دریکوند گفت: در این میان، سوالی که مطرح می‌شود این است که هدف طرفداران این دیدگاه‌ها از حمایت از حیوانات و افزایش جمعیت آن‌ها چیست؟ چه نتیجه‌ای از این عمل به دست می‌آید؟ آیا این عمل واقعاً به نفع اکوسیستم و جامعه انسانی است؟ به عنوان مثال، طبق آمار وزارت بهداشت، سالانه حدود 400 هزار مورد گزیدگی توسط حیوانات گزارش می‌شود که البته این آمار احتمالاً کمتر از تعداد واقعی است.

وی ادامه داد: در این میان، طرفداران غذادهی به حیوانات، بدون درک عواقب این عمل، همچنان بر اساس فشارهای اجتماعی، رسانه‌ای و حتی سیاسی به حمایت از این گونه‌ها ادامه می‌دهند. این رفتار نه تنها یک دستکاری اکولوژیکی خطرناک است بلکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته مانند انگلستان و فرانسه، غذادهی به حیوانات خیابانی به طور کامل ممنوع است، مگر اینکه شما سرپرست آن حیوان باشید.

دریکوند بیان کرد: جالب‌تر اینکه بسیاری از این طرفداران تنها به غذادهی به حیوانات توجه دارند، در حالی که از دیگر مسئولیت‌های مربوط به نگهداری و سلامت این حیوانات بی‌خبرند. به عنوان مثال، نمی‌دانند که بدن این حیوانات ممکن است آلوده به کنه‌های مختلف باشد که می‌تواند برای انسان‌ها و کودکان خطرناک باشد همچنین، نوازش و دست زدن به حیوانات در محیط زیستی و در چارچوب اصول حرفه‌ای باید تحت شرایط خاصی انجام شود و این قوانین برای جلوگیری از خطرات احتمالی ضروری هستند.

وی گفت: در دنیای امروز، این‌گونه دیدگاه‌ها اغلب افراطی هستند و برای بسیاری از مردم تبدیل به استانداردهایی برای نحوه برخورد با مسائل مربوط به حیات وحش شده‌اند. کسانی که چنین دیدگاه‌هایی دارند، اغلب این‌طور می‌پندارند که باید به‌طور کامل به حیوانات محبت کنیم، بدون در نظر گرفتن این که این رفتار ممکن است آسیب‌های زیادی به اکوسیستم وارد کند. در واقع، این افراد به‌دنبال حل مشکلات از طریق رفتارهای احساسی و غیرعلمی هستند که خود می‌تواند مشکلات دیگری ایجاد کند.

مدیریت جمعیت حیوانات به معنای کشتن آنها نیست

وی تأکید کرد: مدیریت حیات وحش به‌هیچ‌وجه به معنای کشتن بی‌دلیل و بی‌مورد حیوانات نیست بلکه این مدیریت باید به‌طور علمی و اصولی انجام شود تا تعادل اکوسیستم حفظ شود. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، این اصول علمی در مدیریت حیات وحش به‌طور پذیرفته‌شده‌ای به‌کار گرفته می‌شوند تا ظرفیت تحمل اکولوژیکی اکوسیستم‌ها از حد خود فراتر نرود. در واقع، در برخی از کشورها، حتی برای مدت‌زمانی مشخص، به حیوانات گرسنه و جمعیت‌های بیش از حد فرصت داده می‌شود تا به‌طور انسانی جمع‌آوری و مدیریت شوند.

متخصص اکولوژی ادامه داد: در ایران نیز باید با توجه به ظرفیت اکولوژیکی و منابع کشور، راه‌حل‌های علمی و مؤثر برای مدیریت جمعیت حیوانات وحشی و خانگی پیدا کنیم. این کار باید به‌گونه‌ای انجام شود که از آسیب به اکوسیستم جلوگیری کند و در عین حال توجه به منابع طبیعی و انسانی کشور را مدنظر قرار دهد.

دریکوند خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم تصمیماتی صحیح در مورد مدیریت حیات وحش بگیریم، باید بین احساسات انسانی و اصول علمی تفاوت قائل شویم. نباید این تصمیمات بر اساس احساسات و افکار عمومی اتخاذ شوند، بلکه باید به‌طور علمی و واقع‌بینانه تصمیم‌گیری کنیم؛ این‌گونه تصمیمات نه تنها برای حفظ تعادل اکولوژیکی ضروری است بلکه به‌نفع بقای گونه‌های مختلف در طبیعت و بهره‌برداری درست از منابع طبیعی نیز خواهد بود.

انتهای پیام/

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ