آیا «اُمی» بودن پیامبر (ص) به معنای بی‌سوادی است؟

اقتصاد ایران: عدم تفکیک بین «ناتوانی در نوشتن» و «ننوشتن» پیامبر صلی الله علیه و آله و نیز «رفع تعارض» در روایات مربوط به «اُمیّت» و و تعمیم دادن «عدم نوشتن و خواندن» به «تمام عمر» مبارک ایشان، از چالش‌های بحث «اُمی» بودن خاتم الأنبیاء است.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مسئله‌ی «اُمی» بودن رسول خدا صلی الله علیه و آله از جمله موضوعات مهم و چالش‌برانگیز در میان مسلمانان بوده است که همواره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این مسئله نه تنها در میان مفسران و اندیشمندان اسلامی، بلکه حتی در زمان حیات ائمه معصومین علیهم‌السلام نیز مطرح بوده است. ائمه علیهم‌السلام در مواجهه با این پرسش‌ها، تفسیرهای دقیق و روشنی ارائه کردند تا ابهامات پیرامون این موضوع را برطرف کنند.

در یک نگاه کلی، از دیدگاه اندیشمندان «اُمی» بودن پیامبر صلی الله علیه و آله به معنای عدم توانایی ایشان در خواندن و نوشتن پیش از بعثت است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. این ویژگی به عنوان یکی از نشانه‌های اعجاز قرآن و حقانیت رسالت ایشان مطرح می‌شود، زیرا ثابت می‌کند که قرآن نمی‌تواند ساخته ذهن بشر باشد. با این حال، پس از بعثت، برخی روایات و شواهد تاریخی نشان می‌دهند که پیامبر  صلی الله علیه و آله توانایی خواندن و نوشتن را به صورت اعجازین یا از طریق تعلیم الهی کسب کردند. این موضوع به ایشان کمک می‌کرد تا به تعلیم و تبلیغ دین بپردازند، هرچند نوشتن را به دلایلی مانند جلوگیری از شبهات، به ندرت انجام می‌دادند. در نتیجه، مسئله «اُمی» بودن پیامبر صلی الله علیه و آله نه تنها نشان‌دهنده اعجاز قرآن است، بلکه بر عظمت و علم ایشان نیز تأکید می‌کند.

مرور آیات و روایات مربوطه تفسیر روشن‌تری را پیش روی ما قرار می‌دهد. اندیشمندان از جمله آیات مشهوری که مرتبط با بحث «اُمی» بودن مطرح می‌کنند، خداوند در آیه48 سوره عنکبوت می‌فرماید: «وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ‏ بِیَمینِکَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُون‏»؛ و تو هیچ کتابى را پیش از این نمى‏‌خواندى و با دست [راست‏] خود آن (کتاب) را نمی‌نوشتى، وگرنه باطل‏‌اندیشان قطعاً به شک می‌افتادند.» 

ظاهر این آیه گویای آن است که خداوند می‌فرماید تا پیش از این (یعنی نزول قرآن یا آغاز بعثت) نمی‌خواندی و با دست کتابی نمی‌نوشتی و بعد علتش را اینگونه بیان می‌کند که «تا باطل‌گرایان به شک نیفتند.»

نکته‌ی دیگر آنکه این آیه تصریحی بر اُمّی بودن ندارد بلکه تأکید می‌کند ایشان تا قبل از نزول قرآن نمی‌خواند و نمی‌نوشت و به اعتقاد برخی اندیشمندان، اگر ایشان پیش از بعثت، می‌خواند و می‌نوشت، باطل‌گرایان (مشرکان و منکران) می‌توانستند ادعا کنند که قرآن ساخته ذهن ایشان است یا از دیگران یاد گرفته است. بنابراین، عدم خواندن و نوشتن ایشان پیش از بعثت، به عنوان یکی از نشانه‌های اعجاز قرآن و حقانیت رسالت ایشان مطرح شده است تا هیچ شکی در الهی بودن قرآن باقی نماند. هرچند معتقدیم برخی مترجمان یا مفسران درباره ترجمه و تفسیر این آیه، دقیق برخورد نکردند که در جلوتر به این مسئله پرداخته می‌شود. 

جناب علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود ضمن توضیحاتی درباره این آیه، می‌نویسد «و این آیه به آیه‌ای در سوره فرقان مرتبط است که می‌گوید: اکْتَتَبَهَا فَهِیَ تُمْلَىٰ عَلَیْهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا»؛ یعنی (آن‌ها [مشرکان] گفتند: او [پیامبر] این [قرآن] را از دیگران یادداشت کرده و صبح و شب بر او املا می‌شود). (فرقان5) خداوند در پاسخ به آن‌ها فرمود: «چگونه ادعا می‌کنند که آنچه تو می‌خوانی یا از آن خبر می‌دهی، از دیگری نوشته‌ای، در حالی که تو پیش از این [قرآن] هیچ کتابی نمی‌خواندی و با دست خود چیزی نمی‌نوشتی؟ اگر چنین بود، قطعاً باطل‌گرایان شک می‌کردند.»

از این بخش از بحث می‌توان نتیجه گرفت که خواست و اراده‌ی خداوند بر همه امور تعلق دارد و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به عنوان برگزیده‌ی خداوند، همواره متصل به مشیت و اراده‌ی الهی بوده است.  این موضوع نشان می‌دهد که پیامبر صلی الله علیه و آله در تمام مراحل زندگی خود، تحت هدایت الهی عمل می‌کرده و هر آنچه از ایشان سر زده، مطابق با خواست خداوند بوده است.

آیه‌ی دیگر مربوط به آیه دوم سوره جمعه است. در این باره روایتی از امام جواد علیه‌السلام در منابع شیعی است. این روایت درباره علت نامیده شدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به "نبیّ اُمی" است. جعفر بن محمد صوفی می‌گوید از ایشان پرسیدم و گفتم: «ای پسر رسول خدا! چرا پیامبر را "اُمی" نامیدند؟» امام فرمودند: «مردم چه می‌گویند؟» راوی گفت «فدایت شوم، مردم گمان می‌کنند که پیامبر را به این دلیل "امی" نامیدند که نمی‌نوشت.» امام فرمود: «دروغ می‌گویند، لعنت خدا بر آنان باد! چگونه چنین چیزی ممکن است؟ در حالی که خداوند تبارک و تعالی در کتاب محکم خود می‌فرماید: "هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ" (او کسی است که در میان امی‌ها پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنان بخواند و آنان را پاک کند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد. پس چگونه ممکن است کسی به دیگران چیزی را بیاموزد که خودش بلد نیست؟ به خدا سوگند، رسول خدا به هفتاد و دو یا هفتاد و سه زبان می‌خواند و می‌نوشت.  اما به این دلیل "امی" نامیده شد که از اهل مکه بود و مکه "ام‌القری" (مادر شهرها) است. و این همان چیزی است که خداوند در کتابش می‌فرماید: "لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَ مَنْ حَوْلَهَا" (تا مردم مکه و اطراف آن را هشدار دهی).»1

 * نکته‌ی اول درباره این روایت این است که این هر کدام از این دو مفهوم یعنی «عدم خواندن و نوشتن» در آیه84 عنکبوت و «اُمی» بودن در آیه‌ی 2 سوره جمعه، به جنبه‌ای متفاوت از شخصیت و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره می‌کنند و شاید از جهت مفهومی به یکدیگر مرتبط نباشند، اما با این حال روایت‌هایی در تأیید مفهوم اُمی بودن بر اصطلاح خاص آن دارد.

اما در روایتی دیگر می‌خوانیم حسن بن زیاد صیقل گفت از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که مى‌فرمود: از منّت‌هایى که حقّ عزّ و جلّ بر نبىّ مکرّمش نهاد این بود که وى را امّى قرار داد؛ یعنى نمى‌نوشت، اما کتاب را مى‌خواند.  «عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ الصَّیْقَلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَقُولُ کَانَ مِمَّا مَنَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَلَى نَبِیِّهِ ص أَنَّهُ کَانَ أُمِّیّاً لَا یَکْتُبُ وَ یَقْرَأُ الْکِتَابَ» (علل الشرائع، ج 1، ص126)

در روایتی دیگر از امام رضا علیه‌السلام نزدیک به مضمون حدیث قبل می‌خوانیم «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنَّهُ کَانَ یَتِیماً فَقِیراً رَاعِیاً أَجِیراً لَمْ یَتَعَلَّمْ کِتَاباً وَ لَمْ یَخْتَلِفْ إِلَی مُعَلِّمٍ ثُمَّ جَاءَ بِالْقُرْآنِ ...» یعنی «و از آیات الهی این است که او یتیمی فقیر و چوپانی دستمزد بگیر بود، نه نوشتن آموخت و نه نزد استادی رفت، آنگاه قرآن را آورد. (التوحید (للصدوق)، ص429)

در این دو روایت یک تعارض دیده می‌شود:
روایت اول گویای توبیخ امام رضا علیه‌السلام درباره نسبتِ أمی بودن پیامبر به «عدم توانایی نوشتن» ایشان است.
روایت دوم می‌فرماید یک معنای أمّی این است که ایشان نمی‌نوشت، اما می‌خواند.

البته درباره صحت‌سنجی یا بررسی روایت دوم جا دارد مطالعات مجزایی صورت گیرد، همچنان که شواهدی مبنی بر نگارش پیامبر اسلام در منابع وجود دارد و استدلال امام رضا علیه‌السلام این شواهد را تأیید می‌کند که در نکته‌ی سوم به آن اشاره می‌شود.

* نکته‌ی دوم اینکه «اُمی» بودن پیامبر صلی اللیه به معنای انتساب ایشان به مکه و نقش مرکزی این شهر در هدایت جهانی معرفی شده، نه بی‌سوادی.

* نکته‌ی سوم اینکه شواهد بسیاری مبنی بر توانمندی پیامبر صلی الله علیه و آله به خواندن و نوشتن بوده است، از جمله آنکه در واقعه‌ی مشهوری که شیعه و سنی نقل می‌کنند، پیامبر صلی الله علیه و آله در آخرین لحظات عمر شریف خود خواستند کتابی بنویسند تا امت پس از ایشان گمراه نشود؛ هرچند عمر مانع این کار شد، همچنین در برخی منابع تاریخی، مانند صلح حدیبیه، اشاره شده است که پیامبر اسلام شخصاً بخشی از متن صلح‌نامه را نوشتند.

برای نتیجه‌گیری از آیه «وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ‏ بِیَمینِکَ» می‌توان گفت که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پیش از نزول قرآن، کتابی نمی‌خواند و با دست خود چیزی نمی‌نوشت تا از این طریق اعجاز قرآن اثبات شود. اما برای درک حقیقت این مسئله، باید با دقت و تأمل بیشتری عمل کرد؛ چرا که الفاظ این آیه نکات دقیقی در بر دارند. به عنوان مثال: چرا به جای فعل «تتلوا» که مصدر آن «تلاوت» است، از «قَرَأَ» با مصدر «قرائت» استفاده نشده است؟ زیرا «تلاوت» معمولاً به خواندن متون مقدس اشاره دارد. این انتخاب واژه نشان می‌دهد که ظاهراً مقصود آیه بر خواندن متونی خاص (مانند تورات یا انجیل) تأکید دارد و نه صرفاً خواندن معمولی، با این حال مفسری همچون علامه طباطبایی رحمت‌الله علیه ضمن بیان برخی دیدگاه‌ها، معتقد است «ظاهر تعبیر در جمله (وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا...) این است که مى خواهد عادت را نفى کند، و بفرماید: عادت تو چنین نبوده که قبل از این کتابى بخوانى، و یا بنویسى ...عادت تو قبل از نزول قرآن چنین نبود که کتابى را بخوانى، و نیز این نبود که کتابى را با دست خود بنویسى - خلاصه تو نه مسلط بر خواندن بودى، و نه مسلط بر نوشتن». البته باید توجه داشت که امام صادق علیه‌السلام در روایتی می‌فرماید نمى‌نوشت، اما کتاب را مى‌خواند.

از این جهت از سیاق  آیه (مرتبط با آیات قبل) می‌توان متوجه شد آیه‌ی مدنظر در پاسخ به ادعاهای مشرکان و منکران است که می‌گفتند پیامبر صلی‌الله علیه و آله قرآن را از دیگران یاد گرفته یا نوشته است. خداوند با اشاره به عدم‌ خواندن کتب آسمانی و عدم نوشتن کتابی پیش از بعثت، این ادعاها را رد می‌کند و تأکید می‌کند که قرآن نمی‌تواند ساخته ذهن بشر باشد. با این استدلال، حداقل می‌توان به این نتیجه رسید که پیامبر صلی الله علیه و آله کتب آسمانی پیشین را نخوانده است تا بتوان ادعا کرد که مطالب قرآن را از آن‌ها اقتباس کرده باشد. در واقع، ظاهراً «عدم خواندن» یا «تلاوت» از سوی ایشان، به کتب آسمانی پیشین  تخصیص و قید می‌خورد نه تمام کتاب‌ها.

اما در عبارت «لا تَخُطُّهُ‏ بِیَمینِکَ»معنای «عدم توانایی در نوشتن» مطرح نیست، وگرنه باید از مصدر «استطاعت» استفاده می‌کرد؛‌ مثلاً می‌فرمود «لَن تستطیعَ تخطُّهُ بیمینِکَ أبَداً»؛ یعنی «هرگز نخواهی توانست آن را با دست راست خود بنویسی».

آیات دیگری که مرتبط با «اُمی» بودن پیامبر صلی الله علیه و آله است، آیات 157 و 158 سوره‌ی اعراف است. در آیه 157 خداوند درباره اوصاف گروهی از مؤمنان به آیات می‌فرماید «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ ...» یعنی «(این مؤمنان) همان‌ها هستند که تبعیت می‌کنند رسولِ نبیِ أمی را؛ همان که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می‌یابند.» در آیه‌ی بعد می‌فرماید «.... فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَکَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»؛ یعنی «پس ایمان بیاورید به خدا و رسولِش؛ آن پیامبر أُمی که به خدا و کلماتش ایمان دارد و از او پیروی کنید تا هدایت یابید.»

در جمع‌بندی این بحث می‌توان نتیجه گرفت:
1.پیامبر صلی الله علیه و آله پیش از بعثت، کتابی (مقدس) تلاوت نکرد «ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ» 
2. و نه چیزی از آن نوشت «لا تَخُطُّهُ‏ بِیَمینِکَ» (تا بخواهد از آن عاریت بگیرد.)
3.پیامبر صلی الله علیه و آله طبق روایت، پس از بعثت می‌خواند، اما نمی‌نوشت.
4. پیامبر صلی الله علیه و آله طبق روایت، بی‌سواد نبود بلکه تعلیم کتاب و حکمت می‌داد.
5.تمام آیات و احادیث به این معنا نیستند که پیامبر اسلام خواندن و نوشتن را بلد نبوده است بلکه بر اساس ملاحظاتی مبادرت به نوشتن نمی‌کردند.
6.قاعده‌ی عقلانی می‌گوید رسولی که بناست پایه‌ی حکومت اسلامی را بنا کند و مقدمه‌ساز یک تمدن عظیم جهانی شود، حداقل شرایطش «توانایی» خواندن و نوشتن است. امر نظارت بر آیات قرآن و قرار دادن هر آیه در جای خود، نیاز به مدیریت دقیق ایشان دارد.
7. رسول اکرم صلی الله علیه و آله از همان نوجوانی امین شهر مکه و در مواقعی بین مردم و قبائل به عنوان حَکَم شناخته می‌شدند تا بین آنان قضاوت کند. چطور ممکن است یک فرد قاضیِ امین، چیزی از خواندن و نوشتن نداند و باز هم تأکید می‌کنیم که عدم توانایی با عدم نوشتن و خواندن تفاوت دارد.
8. شهر مکه از همان ابتدا محل رفت و آمد تجار بود و شهری زیارتی و تجاری شناخته می‌شد. مردم مکه کمترین چیزی که می‌آموختند، خواندن و نوشتن بود تا بتوانند کسب و کاری داشته باشند.
9.آیات قرآن گویای آن است که کاغذ، یک کالای مرسوم مردم مکه بوده است. خداوند می‌فرماید «وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فی‏ قِرْطاسٍ‏ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدیهِمْ لَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبین‏؛ و اگر مکتوبى، نوشته بر کاغذ، بر تو نازل می‌کردیم و آنان، آن را با دست‌هاى خود لمس می‌کردند قطعاً کافران می‌گفتند: «این [چیزى‏] جز سحر آشکار نیست.»
10.شواهدی مثل درخواست کاغذ از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله برای نوشتن مطلبی جهت جلوگیری از انحراف امت در بستر فوت‌شان و نگارش برخی صلحنامه‌ها تضاد با بی‌سوادی ایشان دارد.

در نهایت، بحث درباره‌ی ابعاد گوناگون «اُمی» بودن پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار گسترده است و می‌تواند زمینه‌ای برای پژوهش‌های عمیق‌تر اندیشمندان دینی و حوزوی باشد تا ابهامات این موضوع برطرف شود. به عنوان مثال، یکی از چالش‌های مطرح، عدم تفکیک بین «ناتوانی در نوشتن» و «ننوشتن» است. همچنین، «رفع تعارض» در روایات مربوط به «اُمیّت» و تعمیم دادن «عدم نوشتن و خواندن» به «تمام عمر» پیامبر صلی الله علیه و آله با وجود شواهد نقض آن، از دیگر چالش‌های این حوزه است.

 

---------------------
پاورقی:
1. «جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصُّوفِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا ع وَ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ النَّبِیُّ الْأُمِّیَّ قَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَزْعُمُونَ إِنَّمَا سُمِّیَ النَّبِیُّ الْأُمِّیَّ لِأَنَّهُ لَمْ یَکْتُبْ. فَقَالَ کَذَبُوا عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ أَنَّى یَکُونُ ذَلِکَ وَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ فِی مُحْکَمِ‏ کِتَابِهِ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ فَکَیْفَ کَانَ یُعَلِّمَهُمْ مَا لَا یُحْسِنُ وَ اللَّهِ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقْرَأُ وَ یَکْتُبُ بِاثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ أَوْ «2» بِثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ لِسَاناً وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْأُمِّیَّ لِأَنَّهُ کَانَ مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ مَکَّةُ مِنْ أُمَّهَاتِ الْقُرَى وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى فِی کِتَابِهِ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها» (علل الشرائع، ج‏1، ص: 124)

انتهای‌پیام/

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ