میزگرد سریال چرخ گردون| کمدی فقط باید خندهدار باشد؟
اقتصاد ایران: رامین ناصرنصیر بازیگر سریال «چرخ گردون» در جریان میزگرد این سریال تأکید کرد که بسیاری در برنامههای مافیا یا تاکشوها حضور پیدا میکنند که دستمزدهایشان به مراتب بیشتر از دستمزد یک سریال است. من هیچوقت در چنین برنامههایی حضور نداشتهام.
گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: چند روزی میشود سریال «چرخ گردون» در فصل دوم به پایان رسید و بنابر گفتههای اخیرِ تهیهکننده این سریال قرار است در اواخر سال پیشتولید سریال و اوایل سال آینده تولید فصل سوم این مجموعه تلویزیونی آغاز شود.
این در حالی است که این سریال به هنگامِ اولین دوره پخش که به سالِ گذشته برمیگردد ما را با خودش به دورانی برد که سریالهای 90 شبیِ طنز پخش میشدند اما این بار تهیهکننده و دستاندرکاران سریال دست به ابتکار ویژهای زدند و لوکیشن را به پارک لاله بردند. یعنی دیگر با یک سریال طنز آپارتمانی سروکار نداشتیم.
از طرفی دیگر این سریال اولین محصول مرکز سیمرغِ صدا و سیما به شمار میرفت. با سعید مرادی تهیهکننده، جواد مزآبادی کارگردان، رامین ناصرنصیر و مهرداد ضیایی بازیگران سریال در خبرگزاری تسنیم درباره روند تولید، چالشها و انتخاب بازیگران این سریال به گفتوگو نشستیم.
مشروح این میزگرد در ادامه آمده است:
* سریال «چرخ گردون» که دو فصل از آن روی آنتن رفت، شما نقش مهمی در شکلگیری آن داشتید. با توجه به اینکه کمدی در تلویزیون چند سالی کمرنگ شده بود، در مسیر بازگرداندن و احیای طنز در تلویزیون خصوصاً در دورانی که فصل اول این سریال به آنتن رسید و همکاری با مرکز سیمرغ، صحبتهایتان را آغاز کنید.
سعید مرادی: در شرایط کنونی، صداوسیما بهویژه در دوره مدیریت جدید خود، در تلاش است که با رویکرد تحولی، آثار نمایشی جدیدی ارائه دهد. مرکز سیمرغ به عنوان یکی از نهادهای مهم در این راستا، مأموریت تولید آثار زودبازده با رویکرد اجتماعی و در قالب طنز را برعهده گرفته است.
زبان طنز بهویژه در مسائل اجتماعی همیشه تاثیرگذار بوده و ما نیز در تیم نویسندگان سعی کردیم این ویژگی را در سریال «چرخ گردون» حفظ کنیم. این پروژه در واقع یکی از نخستین تولیدات نمایشی مرکز سیمرغ است و طبیعتاً با چالشهایی همراه بوده است.
چالشها و تصمیمات در روند تولید سریال
* در جریان تولید سریال، چه چالشهایی پیش روی شما و تیم تولید قرار داشت؟
سعید مرادی: چالشها در مراحل مختلف تولید به ویژه در نگارش فیلمنامه و ساختار سریال محسوس بود. بهعنوان یکی از اولین پروژهها در مرکز سیمرغ، ما با فشارهای زیادی روبهرو بودیم، اما با وجود این دشواریها، توانستیم مسیر تولید را با موفقیت ادامه دهیم. انتخاب ژانر طنز و پرداختن به مسائل اجتماعی با زبانی ساده و قابل فهم، علاوه بر جذابیت، ریسکهایی را هم به دنبال داشت که خوشبختانه با استقبال مخاطبان روبهرو شد.
ما مسئولیت داریم که خوراک فرهنگی برای طیفهای مختلف جامعه فراهم کنیم و مرکز سیمرغ این فرصت را ایجاد کرده است. این مرکز در حوزه کارآفرینی، کادرسازی، شناخت ذائقه مخاطب و تولید آثار زودبازده که به آنتن برسند، نقش مهمی ایفا کرده است.
تجربه تلهفیلمسازی گسترش زیادی پیدا کرد و باعث شد فیلمسازان بسیاری وارد این عرصه شوند. این اتفاق نه تنها در حوزه سریالهای نمایشی، بلکه در تلهتئاترها نیز شاهد رشد بودهایم که اتفاق مبارکی است و امیدوارم این روند ادامه یابد. فراموش نکنیم که آثاری از این دست مخاطبان خاص خود را دارند و این واقعیتی انکارناپذیر است.
* به نظر شما، انتخاب بازیگران برای این پروژه چه نقشی در جذب مخاطب داشته است؟
سعید مرادی: یکی از ویژگیهای برجسته سریال «چرخ گردون» ترکیب (کست) بازیگری آن است. ما سعی کردیم بازیگرانی را انتخاب کنیم که علاوه بر محبوبیت بین مخاطبان، بتوانند با بازیهای خود شخصیتها را به درستی به تصویر بکشند.
بازیگران بزرگی همچون حمید لولایی، علیرضا خمسه، رامین ناصرنصیر، آقای ضیایی و بسیاری دیگر که همواره در آثار طنز شناخته شدهاند، در این پروژه حضور دارند. این انتخابها در موفقیت کار بسیار مؤثر بوده و از آنجا که مخاطبان با این بازیگران ارتباط عاطفی دارند، حضور آنها در سریال خود به نوعی جلب توجه میکند.
در فصل دوم هم از بازیگرانی استفاده کردیم و به گروه اضافه شدند که مردم خواستار حضورشان بودند. در پی ذائقهسنجیهایی که انجام شد، به آنچه که مخاطب دوست دارد در بسته نمایشی تعریف کنیم رسیدیم. یکی از ابزارهای اصلی این تعریف، بازیگران محبوب و موردپسند مخاطب است.
به طورمثال؛ آقای تاجیک که خواننده تیتراژ پایانی سریال بودند، اینجا فرصتی پیش آمد تا کاراکتر واقعی خودشان را بازی کنند. این اتفاقی کمنظیر بود؛ بسیاری از ویدئوها و موزیکهایی که مردم با آنها خاطره داشتند، در سریالمان گنجانده شد و به نوعی حضور ایشان تداعیکننده خاطره و نوستالژی برای مخاطبان بود.
رابعه اسکویی را به جمع بازیگران اضافه کردیم. همچنین، کاظم نوربخش و سیدحسین موسوی از بازیگرانی بودند که مردم آنها را در سریال «نونخ» دیده بودند. علاوه بر این، خانم مهرنوش طوسی و بسیاری دیگر از بازیگرانی که در فصل قبل حضور نداشتند، در این فصل به جمع بازیگران پیوستند. به هر حال، ما سعی کردیم به ذائقه مخاطب اهمیت بدهیم و آنچه که مورد تمایل و تأییدشان است، خلق شود.
فصل سوم «چرخ گردون» ساخته میشود
* سریال «چرخ گردون» به فصل سوم خواهد رسید؟ البته شنیدیم که لوکیشن دیگری غیر از پارک لاله را انتخاب خواهید کرد؟
سعید مرادی: ما امیدواریم که با ادامه پخش، سریال بتواند همچنان نظر مخاطبان را جلب کند و به نوعی روند تولید آثار کمدی در تلویزیون به شکلی گستردهتر ادامه پیدا کند. خوشبختانه استقبال خوبی از سریال شد و به دنبال ادامهدادن مسیر هستیم.
اما جالب است بدانید که بسیاری درباره فیلمنامه ضعیف در فصل نخست و پیشرفت در داستانها و ماجراهای «چرخ گردون» در فصل دوم گفتند. ما در جریان پخش فصل اول سریال، از مرکز پژوهشهای سازمان صداوسیما این بازخوردها را دریافت کردیم و تلاش کردیم آنها را با نویسندگان جدید در میان بگذاریم. نتیجه این تصمیم، تغییر تیم نویسندگان بود و محصول آن، «چرخ گردون 2» و اتفاقات جدیدی است که مخاطبان در فصل دوم روی آنتن رفتند.
شخصیتهای اصلی که آقای لولایی و خمسه آنها را ایفا میکنند، همچنان در سریال حضور خواهند داشت و کاراکترهای جدیدی نیز در حال طراحی هستند. چرا که این روزها فصل سوم در حال نگارش است و چند قسمت آن نیز آماده شده و به دنبال پیشتولید در اواخر سال و آغاز تولید در اوایل 1404 هستیم.
آقای جواد مزدآبادی که در دو فصل قبلی همراه ما بودند، کارگردان این فصل خواهند بود. همانطور که در فصل دوم «چرخ گردون» به این موضوعات پرداخته شد، در فصل سوم نیز این موضوعات با توجه بیشتری در دستور کار قرار خواهد گرفت. نوید میدهیم که در فصل سوم، لوکیشن ما پارک لاله نخواهد بود و به لطف خداوند، گسترهمان وسیعتر شده و کاراکترها ارتقاء شغلی پیدا میکنند. به این معنا که کاراکتر خانم جدّیکار و کریم آشی به فرهنگسرا میروند.
چالشهای حضور در سریال «چرخ گردون»
* آقای ناصرنصیر، شما در سریال «چرخ گردون» حضور داشتید. این پروژه برای شما چه چالشهایی داشت؟
رامین ناصرنصیر: واقعیت امر این است که «چرخ گردون» برای من چالش بزرگی بود. این اولین تجربه من در کاری به این شکل بود و این مدل کار برای من جدید بود. سلیقه مردم طی سالهای اخیر بیشتر به سمت کارهای جدی و درام کشیده شده است و کارهای کمدی همیشه آنطور که باید دیده نمیشوند.
البته طنز کار سادهای به نظر میآید، اما وقتی که موفق میشود، تازه متوجه میشویم که چقدر کار سختی بوده است. «چرخ گردون» هم از این قاعده مستثنی نبود.
* آقای مزدآبادی؛ در مورد چالشهای تولید و طراحی فضای سریال چه مسائلی پیش آمد؟
جواد مزدآبادی: برای تولید این سریال، ما به شدت با چالشهای بسیاری روبهرو بودیم. یکی از این چالشها، انتخاب لوکیشن بود. دوستان پیشنهاد دادند که در یک سوله بزرگ یا پارک با دکورهای مصنوعی کار کنیم، اما من مخالف بودم و احساس میکردم این روش جذابیتی ندارد.
به همین دلیل پیشنهاد دادم که فضای رئال را انتخاب کنیم، زیرا این نوع فضا به داستان و دکور سریال جذابیت بیشتری میدهد. با وجود سختیهای زیادی که داشتیم، از جمله محدودیت نور در پاییز و مشکلات هماهنگی، در نهایت تصمیم گرفتیم پارک لاله را انتخاب کنیم. این پارک نسبت به سایر پارکها ویژگیهای خاصی داشت که آن را برای ما مناسبتر میساخت.
چالشهای طراحی قصه و شخصیتها
* در طراحی قصه و شخصیتها با چه چالشهایی روبهرو بودید؟
جواد مزدآبادی: یکی از چالشهای بزرگ در طراحی قصه، این بود که همزمان باید تماشاگر را بخندانیم و از طرفی بار آموزشی و معنایی را در داستانها بگنجانیم. علاوه بر این، باید بازیگر را متقاعد کنیم که داستان و شخصیتها به اندازهای جذاب و گیرا باشند که برای بازی در آنها مشتاق شوند. این موارد کار ما را سختتر میکرد، اما به نظر من تیم نویسندگان توانست مسیری درست را طی کند.
قصهها به گونهای طراحی شدند که مسائل روز جامعه را پوشش دهند و نه تنها سرگرمکننده باشند، بلکه مخاطب را به تفکر وا دارند.
حضور بازیگران پیشکسوت و ترکیب بازیگران «چرخ گردون»
* یکی از ویژگیهای برجسته سریال «چرخ گردون»، حضور بازیگران پیشکسوتی همچون حمید لولایی، علیرضا خمسه و دیگر هنرمندان است که مدتها در تلویزیون دیده نمیشدند. این ترکیب بازیگران چطور شکل گرفت و آیا چالشهایی در دعوت این هنرمندان به سریال وجود داشت؟
جواد مزدآبادی: در ابتدا باید بگویم که تهیهکننده این پروژه واقعا سنگ تمام گذاشت. ما به بازیگرانی چون آقای لولایی و آقای خمسه بهطور ویژه نیاز داشتیم. به عنوان مثال، کاراکتر «کریم آشی» که در فیلمنامه نوشته شده بود، کاملاً برای آقای لولایی طراحی شده بود.
کاراکتر «اردلان» نیز برای رامین ناصرنصیر نوشته شده بود. اینها ویژگیهایی بودند که فیلمنامه را به سمت انتخاب این هنرمندان هدایت میکرد. ما با تیم تولید خیلی صبر کردیم تا آقای ناصرنصیر فیلمنامه را بهطور کامل خوانده و نظر نهاییشان را بدهند. در این فرآیند، مهمترین نکته این بود که باید بازیگرانی را انتخاب میکردیم که علاوه بر توانایی بازیگری، با کاراکترهایی که در ذهن داشتیم همخوانی کامل داشته باشند.
ما در این سریال سعی کردیم از بازیگرانی استفاده کنیم که هم توانایی بالایی دارند و هم در سایه کلیشههای معمول تلویزیونی قرار نگرفتهاند. به عنوان مثال، مجید علمبیگی که سالهاست در تئاتر فعالیت دارد و محمدرضا عباسنژاد که در این سریال عالی بازی کرده است، نمونههایی از این دسته هستند.
متأسفانه، در تلویزیون معمولاً سراغ این بازیگران نمیروند و بیشتر به دنبال چهرههای تکراری و کلیشهای میروند. اما ما از این مرزها عبور کردیم و تصمیم گرفتیم خطر این انتخابها را به جان بخریم. این ریسکها برای ما اهمیت زیادی داشت، زیرا در این سریال قصد داشتیم علاوه بر ایجاد سرگرمی، نقدهایی به مسائل روز جامعه داشته باشیم.
چالشهای ساخت سیتکام در «چرخ گردون»
* ساخت یک سیتکام با توجه به محدودیتهای زمانی و اجرایی همیشه چالشهای خاص خود را دارد. شما بهعنوان کارگردان، چه چالشهایی را در این زمینه تجربه کردید و چطور این مشکلات را حل کردید؟
جواد مزدآبادی:یکی از ویژگیهای اصلی سیتکامها این است که باید زودبازده باشند، یعنی باید در مدت زمان کوتاهی تولید شوند تا بتوانند خلأهای پخش تلویزیون را پر کنند. این به این معنی است که ما مجبور بودیم به سرعت کار را پیش ببریم. در این شرایط، زمان یکی از بزرگترین چالشها بود، چرا که برخی پروژهها معمولاً زمان بیشتری برای تولید نیاز دارند.
با این حال، در تیم تولید و کارگردانی ما تلاش شد تا هیچگونه شلختگی و هولبههول بودن در ساخت کار مشاهده نشود. خوشبختانه با هماهنگیهای مناسب و برنامهریزی دقیق، توانستیم بهخوبی این چالشها را پشت سر بگذاریم.
* بهطور خاص، آیا در روند نوشتن و اجرایی کردن فیلمنامه با چالشی روبهرو شدید؟
جواد مزدآبادی: بله، طراحی و نوشتن فیلمنامه برای یک سیتکام همیشه چالشبرانگیز است. شما باید همزمان سرگرمکننده باشید و هم از ابزاری مانند طنز برای انتقال پیامهای اجتماعی استفاده کنید. اینکه یک داستان هم بتواند مخاطب را بخنداند و هم پیامدار باشد، کار دشواری است.
در «چرخ گردون» ما این چالش را با دقت و تلاش تیم نویسندگی حل کردیم. علاوه بر این، باید فیلمنامهای مینوشتیم که هم جذاب باشد و هم عمیقاً به مسائل اجتماعی و فرهنگی روز بپردازد. در نهایت فکر میکنم توانستیم در نوشتن فیلمنامه مسیر درستی را انتخاب کنیم و این سریال از نظر داستانی و ساختاری موفق بود.
چرخش از درام به طنز: تجربه متفاوت برای مهرداد ضیایی
* آقای ضیایی، شما در کارنامه خود بیشتر در ژانر درام دیده شدهاید. حالا در سریال «چرخ گردون» به سمت طنز رفتهاید. این چرخش چگونه برای شما رقم خورد و چطور با این تغییر کنار آمدید؟
مهرداد ضیایی: برای من، مرزهای ژانر هیچگاه تعریفشده نبوده است. من همیشه سعی کردهام نقشی را انتخاب کنم که از آن لذت ببرم و بتوانم آن را به درستی درک و اجرا کنم. این انتخاب برایم همیشه مهم بوده است که در ابتدا خودم به نقش باور داشته باشم.
وقتی آقای مزدآبادی این نقش را به من پیشنهاد دادند، من آن را خواندم و بلافاصله متوجه شدم که چه نقش بامزهای است و چقدر میتوانم با آن بازی کنم. طنز در این نقش، برای من بهعنوان یک بازیگر، چالشی جذاب بود که بهراحتی میتوانستم با کمک کارگردان و نویسنده از پس آن برآیم.
نقش در «چرخ گردون»؛ چالشها و جذابیتهای آن
* در این سریال، شما نقشی را بازی میکنید که در ابتدا شاید به چشم نیاید، اما در نهایت به شخصیتی برجسته تبدیل میشود. چطور این شخصیت را در ذهن خود شکل دادید؟
مهرداد ضیایی: بله، این نقش در ابتدا قرار نبود اینقدر برجسته شود. اما با توجه به اتفاقاتی که در طول پروژه افتاد و همکاری با حمید لولایی، این نقش به تدریج به شخصیتی قابل توجه تبدیل شد. از نظرمن، این شخصیت از ابتدا کمی سادهلوح به نظر میرسید، ولی در روند سریال، ویژگیهایی از خود نشان داد که به آن جذابیت بخشید.
نکته جالب اینجاست که در این نقش، چالش اصلی برای من این بود که چگونه این شخصیت را از سطح ظاهر ساده و احمقانه بالا بیاورم و لایههای انسانی و حتی کودکانه او را نمایان کنم. برای من، چنین چالشی همیشه جذاب بوده است.
فضای پارک؛ ایجاد لحظات فراغت و تفاوت در روایت داستان
* یکی از ویژگیهای برجسته «چرخ گردون»، استفاده از فضای پارک بهعنوان لوکیشن اصلی است. این انتخاب چگونه به گسترش مفهوم سریال کمک کرد؟
مهرداد ضیایی: پارک، بهعنوان لوکیشن اصلی، یکی از ویژگیهای بارز این سریال است که به داستان فضایی متفاوت میدهد. در این فضای باز، شخصیتها میتوانند از مشکلات روزمره خود فاصله بگیرند و وارد دنیای آرامش و فراغت شوند.
این فضا بهگونهای طراحی شده که علاوه بر ارائه طنز و سرگرمی، امکان پرداختن به مسائل جدیتر اجتماعی را هم فراهم میکند. در واقع، ما میخواهیم به تماشاگر لحظات فراغت و شادی هدیه بدهیم، اما در همین فضا، مسائلی مانند مشکلات زندگی، اجاره خانه و دیگر دغدغههای روزمره را نیز مطرح میکنیم.
اینگونه، فضای پارک به محلی تبدیل میشود که در آن، حتی در کنار سرگرمی و بازی، گفتگوهای جدی هم انجام میشود. به نظر من، این انتخاب یکی از موفقیتهای بزرگ سریال بود که بهخوبی توانست از چهارچوب بسته خانه خارج شود و تنوعی ایجاد کند.
بازگشت به روحیه بازی و کودکانه در شخصیتها
* در این سریال، شخصیتها با وجود سن و سال بالا، هنوز روحیهای کودکانه دارند. این ویژگی چطور در بازیگری شما و سایر بازیگران به تصویر کشیده شد؟
مهرداد ضیایی: بله، یکی از جنبههای جالب این سریال این است که شخصیتها، علیرغم سن و سالشان، همچنان روحیهای کودکانه و بازیگوش دارند. این ویژگی برای من بهعنوان بازیگر چالشبرانگیز بود. بهویژه در پارک، هر یک از این شخصیتها بهنوعی یاد و خاطرههای کودکی خود را از نو تجربه میکنند.
در چنین فضاهایی، ما میتوانستیم با استفاده از طنز، ویژگیهای کودکانه و بازیگوشیهای شخصیتها را بهخوبی به تصویر بکشیم. این رویکرد بهویژه زمانی که با مشکلات و سختیهای زندگی روزمره ترکیب میشد، به یک تعادل زیبا و جذاب رسید. این تناقض میان زندگی واقعی و لحظات بازی و فراغت، برای من بهعنوان بازیگر جذاب و پر از چالش بود.
به خاطر دستمزد در «چرخ گردون» بازی کردید؟
* آقای ناصرنصیر، به تازگی فضایی در رسانهها به وجود آمده که اینطور وانمود میکنند برخی از بازیگران در برخی سریالها و فیلمها تنها به خاطر دستمزد ایفای نقش میکنند. آیا این اتفاق برای شما در «چرخ گردون» بوده و این سریال به اعتبار کاری شما ضربه وارد کرده است؟
رامین ناصرنصیر: در ابتدا باید بگویم که اگر هدف من فقط پول بود، بسیاری از بازیگران امروزی مسیرهای راحتتری برای درآمد داشتند. خیلیها در برنامههای مافیا یا تاکشوها حضور پیدا میکنند که دستمزدهایشان به مراتب بیشتر از دستمزد یک سریال است. من هیچوقت در چنین برنامههایی حضور نداشتهام، علیرغم اینکه پیشنهادات زیادی هم داشتم. خودم را در آن فضا نمیبینم، چون آدمی نیستم که بخواهم در جمعی حضور داشته باشم و تنها برای سرگرمی و جذابیت ظاهر شوم. در این موارد اصلاً نمیخواهم وارد بحث شوم.
* شما برای مدت طولانی در کارهای کمدی حضور نداشتید. حالا در «چرخ گردون» نقشی کمدی دارید. آیا این تغییر برای شما چالشبرانگیز بوده است؟
رامین ناصرنصیر: بله، واقعاً چالشبرانگیز بود. بعد از 4 یا 5 سال، اولین بار است که در یک سریال کمدی حضور پیدا میکنم. البته باید بگویم که نقشم کمدی صرف نیست؛ در ابتدا وقتی پیشنهاد شد، احساس دافعه داشتم چون جریان کمدی به طور کلی تغییر کرده است.
کمدی امروز دیگر هیچگونه انتقادی ندارد و این مشکل اصلی آن است. اگر نتوانید به مسائل جدّی جامعه بپردازید و تنها شوخیهای بیمحتوا یا سطحی داشته باشید، طبیعتاً جذابیت خود را از دست میدهد. کمدی باید بر اساس موقعیتها ساخته شود، نه با استفاده از شوخیهای سطحی یا دوپهلو که بار جنسی دارند. کمدی شریف بسیار کمیاب شده است.
کمدی باید به گونهای باشد خانوادگی با هم ببینند
* آیا با این اوصاف که اشاره کردید کمدیِ امروز میتواند پیامهای مفهومی داشته باشد؟
رامین ناصرنصیر: بله، قطعاً. کمدی باید به گونهای باشد که حتی خانوادهها بتوانند آن را با هم تماشا کنند و مفاهیم جدیدی از آن برداشت کنند. مهمترین مسئله این است که کمدی فقط نباید شما را بخنداند، بلکه باید مفاهیم را منتقل کند.
در شرایط کنونی تلویزیون و رسانهها، کمدیها دیگر نمیتوانند مسائل مهم جامعه را به درستی منعکس کنند، چرا که به دلیل محدودیتهای زیاد نمیتوانند تصویری واقعی از جامعه ارائه دهند. این باعث میشود که جذابیت آثار کم شود و ارتباط مخاطب با آنها ضعیف شود.
وقتی دیدم داستان چرخ گردون درونِ پارک است، برایم بیشتر جذاب شد
* در «چرخ گردون»، نقشی که شما ایفا کردید، چقدر برایتان چالشبرانگیز بود؟
رامین ناصرنصیر: در واقع، بیشتر از اینکه خود نقش برایم مهم باشد، کلیت داستان و فضای سریال جذاب بود. این سریال در فضایی جدید، مثل یک پارک، اتفاق میافتد که میتواند نمونهای کوچک از جامعه باشد. داستانها و تعاملات اجتماعی که در این پارک رخ میدهد، به نوعی بازتولید واقعیتهای جامعه است.
این برای من جذابیت زیادی داشت و باعث شد که نسبت به نقش، علاقه بیشتری پیدا کنم. این کمدی برای من ارزشمند بود زیرا به تماشاگر هیچ چیزی را تحمیل نمیکند و سعی دارد با ایجاد موقعیتهای درست، فضای کمدی را شکل دهد.
به خاطر پول درآوردن کار هنری نمیکنم
* شما به فضای تبلیغاتی و رئالیتیشوها اشاره کردید. با توجه به دستمزدهای بالای برخی بازیگران در این حوزهها، چرا خودتان در این فضا حضور پیدا نکردید؟
رامین ناصرنصیر: مصداق این صحبتها برای من در رئالیتیشوها نیست. درواقع، وقتی فیلمنامهای را میخوانم که با آن همدلی ندارم و تبلیغ چیزی است که من آن را قبول ندارم، نمیتوانم در آن حضور پیدا کنم.
شاید دیگران این کار را انجام دهند و با دستمزد خوب کار کنند، اما هدف من از ورود به عرصه هنر، پول درآوردن نیست. در طول این سالها، من بیشتر به کیفیت و ارزشهای هنری اهمیت دادهام تا به دستمزد.
* آیا این نگرش به عقبه دانشگاهی شما و تجربیات کاریتان برمیگردد؟
رامین ناصرنصیر: قطعاً. از دوران تحصیل در دانشگاه و کار با استادانی مثل خانم برومند، همواره دغدغهها و نگرشهای خاصی نسبت به هنر و رسانه داشتهام. برای من هنر فقط یک راه برای پول درآوردن نیست؛ بلکه ابزاری است برای انتقال مفاهیم و ایجاد ارتباط با جامعه.
این نگرش باعث میشود که همیشه تلاش کنم در کارهایم همدلی با موضوعات داشته باشم و به جای پیروی از روندهای سطحی، به عمق مسئله بپردازم.
* در نهایت، چه چیزی شما را به سمت «چرخ گردون» کشاند؟
رامین ناصرنصیر: علاقه به کلیت کار و فضای متفاوت آن بود. این سریال در پارکی کوچک اتفاق میافتد که شبیه به یک جامعه است. این فضای جدید برای من جذابیت خاصی داشت، چرا که در مقایسه با سریالهای معمول، اینجا داستانها در فضایی متفاوت روایت میشد.
از طرف دیگر، کمدی شریفی که در این سریال وجود دارد، برایم بسیار محترم است و این خود یک چالش و انگیزه برای حضور در این پروژه بود.
در گذشته هنرمندان ما، الگوهای واقعی بودند و امروز!
* آقای ضیایی، همانطور که در صحبتهای رامین ناصرنصیر هم به آن اشاره شد که در گذشته هنرمندان بزرگتر رفتارهایی داشتند، به نوعی الگویی برای هنرمندان جوانتر بود. امروز اما شاهد تغییراتی در این زمینه هستیم. به نظر شما مهمترین عامل این تغییرات چیست؟
مهرداد ضیایی: بله، من فکر میکنم که همانطور که رامین هم اشاره کرد، این تغییرات به دلیل شکستن قبح بسیاری از رفتارها اتفاق افتاده است. در گذشته، هنرمندان بزرگ و پیشکسوت ما، الگوهای واقعی برای ما بودند.
مثلاً فردی مانند آقای ایکس هیچگاه حاضر نمیشد برای یک مبلغ معین، حرفی بزند که کاملاً مخالف عقاید و اصولش باشد. این رفتارها برای ما در دوران جوانی یک نوع معیار و مرز بودند. اما امروزه، از بزرگترین شخصیتها گرفته تا کوچکترین افراد، به راحتی از این مرزها عبور میکنند و دیگر این قبح شکسته است.
* آیا این تغییرات در رفتارها به معنای تأیید کلیه این اعمال است؟ آیا همه هنرمندان چنین رویکردی دارند؟
مهرداد ضیایی: خیر، همه هنرمندان چنین رویکردی ندارند. هنوز هم افرادی وجود دارند که اصول و ارزشهای خود را حفظ کردهاند. در واقع، آنهایی که چنین رفتارهایی دارند، اقلیت محسوب میشوند.
اما نکته این است که دیگر کسی نمیتواند بگوید چرا فردی چنین کاری کرده است. به نوعی، این وضعیت به یک "نرمال" جدید تبدیل شده است که در آن هیچکس احساس نمیکند که باید پاسخگو باشد.
* شما اشاره کردید که «قبح شکسته شده است»، این به چه معناست؟
مهرداد ضیایی: به قول قدیمیها، وقتی یک بچه یک شب بیرون از خانه بماند، دیگر مهم نیست که ده شب بماند. این همان چیزی است که در جامعه هنری و حتی اجتماعی ما رخ داده است. دیگر هیچکس نمیتواند با انگشت به کسی اشاره کند و بگوید چرا این کار را کردی، چون خود مردم در این فضا زندگی میکنند و بسیاری از افراد این رفتارها را پذیرفتهاند.
بنابراین، با خودمان کنار میآییم و میگوییم: «من که رفتم این کار را کردم، رامین هم که رفیق من است این کار را کرده، پس مشکلی ندارد».
امروز کار ساخت طنز سختتر از گذشته است
* یکی از نکات جالبی که در فضای مجازی مشاهده میکنم این است که بسیاری از مخاطبان سریال چرخ گردون اشاره کردهاند که این سریال آنها را به یاد دوران گذشته میاندازد. این اشارهها به طنزهایی همچون ساعت خوش و برنامههایی از این دست است. مخاطبان از یادآوری آن دوران صحبت میکنند؛ دورانی که افطارها را با برنامههای تلویزیونی خاصی میگذراندند و امروز کمتر شاهد آنها هستیم. به نظر شما تلویزیون باید چه مسیری را دنبال کند تا مخاطبان بیشتری را بتواند جذب کند؟
سعید مرادی: واقعیت این است که کار در عرصه طنز امروز نسبت به گذشته بسیار سختتر شده است. در دهه 90، کار طنز راحتتر بود، اما اکنون به نظرم یکی از سختترین کارها بعد از نویسندگی، ساخت کار طنز است. مدیا تغییر کرده، ذائقه مخاطب تغییر کرده و فضای اجتماعی و مجازی تأثیر زیادی بر این تغییرات گذاشته است.
در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام، تولید محتوا در آیتمهای یک دقیقهای انجام میشود که مخاطب را یا به فکر وادار میکند، یا او را میخنداند، یا حتی ممکن است باعث احساس غم و اندوه شود. امروز دیگر نمیتوان به راحتی مخاطب را خنداند، چرا که ذائقهها متفاوت شدهاند.
* آیا شما فکر میکنید محدودیتهای موجود در جامعه، به ویژه در فضای تلویزیون، باعث میشود که شوخیها و موضوعات طنز امروز نتوانند مانند گذشته با مردم ارتباط برقرار کنند؟
سعید مرادی: به نظر من مهمترین چالش امروز در حوزه طنز، رقابت نابرابر بین مدیاهای مختلف است. امروزه فضای نمایش خانگی، سینما، و حتی شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام به رقابت با تلویزیون پرداختهاند.
در این فضاها، افراد میتوانند بدون هیچگونه محدودیتی شوخیهای اجتماعی و حتی سیاسی انجام دهند، در حالی که تلویزیون باید محتاطتر عمل کند. به همین دلیل است که در بسیاری از آثار طنز تلویزیونی، نمیتوان به راحتی با موضوعاتی همچون گرانی اجاره خانه یا مسائل اجتماعی شوخی کرد، چرا که برخی از این موضوعات ممکن است به مسائل پیچیدهتری تبدیل شوند.
مشکل ساخته نشدن طنزهای موفق، بودجه است؟!
* بسیاری از افراد معتقدند که مشکل اصلی تولید طنز در تلویزیون، کمبود بودجه است. آیا شما هم با این دیدگاه موافقید؟
سعید مرادی:خیر، من به این اعتقاد ندارم. در حقیقت، بودجه سریال «چرخ گردون» خیلی کم و ناچیز بود. مشکل اصلی به کمبود بودجه مربوط نمیشود؛ بلکه مشکل واقعی در مرجع سفارشدهنده و محدودیتهایی است که در تولید طنز ایجاد میشود.
طنز باید به چالشها و آسیبها اشاره کند، اما وقتی که این موارد را از طنز بگیرید، چیزی برای شوخی باقی نمیماند. بسیاری از موضوعات اجتماعی به قدری حساس و پیچیده شدهاند که دیگر نمیتوان روی آنها شوخی کرد.
امروز سخت است مردم را بخندانیم
*آقای ضیایی، با توجه به گفتههای برخی تهیهکنندگان همچون مهران مهام که از مشکلاتی چون دستمزد بالای بازیگران یا تغییرات در ترکیب بازیگران مانند درگذشت سیروس گرجستانی در سریالهایی چون متهم گریخت اشاره دارند، به نظر میرسد تولیدات طنز تلویزیونی دیگر قادر به بازتولید همان موفقیتهای گذشته نیستند. آیا تنها مشکلات مالی و تغییرات بازیگران است که این روند را تحت تاثیر قرار داده یا مسائل دیگری نیز وجود دارد؟ همچنین، نقش خودسانسوری مدیران صداوسیما چقدر در کاهش تولیدات طنز موثر بوده است؟
مهرداد ضیایی: من کاملاً با تحلیلهایی که بیان شده موافقم، بهویژه این که تعداد رسانهها و تغییر سلیقه مخاطبان از دلایل اصلی این وضعیت است. اما من فکر میکنم یک عامل بزرگتر وجود دارد که نباید نادیده گرفته شود، فضای اجتماعی و دغدغههای مردم به طور کلی تغییر کرده است.
10 سال پیش، فشارهای اجتماعی و اقتصادی به اندازه امروز شدید نبود. حالا مشکلات و دغدغههای مردم بزرگتر و پیچیدهتر شده و این فشارها بر همه، از جمله من به عنوان فردی در سطح متوسط جامعه، تاثیر زیادی دارد.
وقتی فردی تحت فشار است، به سختی میتوان او را خنداند یا شاد کرد. این موضوع به نوعی با فضای تلویزیون و تولیدات طنز نیز ارتباط دارد.
مشکلات اقتصادی باعث تغییر در تولیدات طنز شدهاند؟
* آیا مسائل اقتصادی و دستمزدهای بالای بازیگران به ویژه در آثار گذشته باعث شده که سریالهایی مانند «متهم گریخت» یا «خانه به دوش2» امکان تولید نداشته باشند؟
مهرداد ضیایی: البته که مسائل مالی بیتأثیر نیستند. بودجه یکی از عوامل مهم در تولیدات تلویزیونی است. اما نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که وقتی فضای اقتصادی تغییر میکند، حتی تولیدات هنری نیز تحت تاثیر قرار میگیرند.
تولیدات طنز به این دلیل اهمیت دارند که باید منعطف به شرایط اجتماعی و اقتصادی باشند. وقتی در جامعه بحرانهایی وجود دارد، طنز باید بتواند با آن بحرانها ارتباط برقرار کند و برای مخاطب ملموس باشد. در شرایط فعلی، اگر طنز از واقعیتهای جامعه فاصله بگیرد، مخاطب نمیتواند ارتباط برقرار کند.
تلویزیون باید آیینهای از جامعه باشد؛ آیا هست؟!
* این نکته مطرح میشود سریالهای ایرانی دیگر آیینهای از جامعه نیستند؟ شما این نکته را قبول دارید.
مهرداد ضیایی: دقیقاً. یکی از دلایل موفقیت سریالهایی مانند پایتخت یا متهم گریخت این بود که شخصیتهای آنها از زندگی واقعی مردم میآمدند و مخاطب میتوانست خود را در آنها پیدا کند.
اما امروز، شاهد سریالهایی هستیم که حتی در تلاشند به گونهای تاریخی یا افسانهای داستانسرایی کنند که هیچ ارتباطی با زندگی واقعی مردم ندارد.
در حالی که تلویزیون باید آیینهای از جامعه باشد، بسیاری از این سریالها به شدت از واقعیتهای جامعه فاصله گرفتهاند. این تغییرات باعث شده که ارتباط مخاطب با داستانها و شخصیتها از بین برود.
* آیا شما راهکارهایی برای بازگشت به طنزهایی دارید که به دنیای واقعی مردم نزدیکتر باشند؟
مهرداد ضیایی: بله، من معتقدم که راهکار اصلی بازگشت به طنز اصیل و جذاب این است که داستانها و شخصیتها باید از واقعیتهای اجتماعی و روزمره مردم بیایند. مردم باید در شخصیتها و اتفاقات سریالها خودشان را ببینند تا بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
وقتی در سریالها و برنامههای تلویزیونی، درک درستی از مشکلات و دغدغههای مردم به نمایش گذاشته شود، طنز نیز به راحتی میتواند جذاب و تاثیرگذار باشد.
در غیر این صورت، تولیداتی که دور از واقعیتاند، فقط به یک نمایش نمایشی و مصنوعی تبدیل میشوند که مخاطب هیچگونه پیوند احساسی با آنها برقرار نمیکند.
انتهای پیام/