به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، طبیعت، جایی که جهان در سکوتی پرمعنا نفس میکشید، حالا به صحنهای برای نمایشهای بیپایان تبلیغات بدل شده است. زمانی نهچندان دور، جنگلها، کوهها و دریاها تنها با صدای خودشان زندگی میکردند. حالا، در هر گوشهای از دنیای مدرن، این سرزمینهای کهن زیر نورهای مصنوعی و شعارهای تبلیغاتی درخشیدهاند. زیبایی خاموش طبیعت در قالبی فریبنده به نمایش درآمده، اما هیچکس از هزینههای واقعی این نمایش سخن نمیگوید.
برندهای مشهور، در تلاش برای جلب مشتریان بیشتر، طبیعت را به ویترینی برای محصولات خود تبدیل کردهاند. درختانی که در تبلیغات باشکوهی خیرهکننده ایستادهاند، دیگر وجود خارجی ندارند؛ رودهایی که زلالتر از واقعیت در پوسترها میدرخشند، تنها رگهای از آرزوهای دستنیافتنیاند. طبیعت، نه بهعنوان زیستبومی زنده که بهصورت نمادی برای فروختن کالاها و خدمات ظاهر میشود. پشت این تصاویر پرزرقوبرق، واقعیتی تلختر نهفته است: زمین با هر تبلیغ، کمی بیشتر زخمی میشود.
صنعت تبلیغات، با تمام قدرتش، مرز میان واقعیت و خیال را محو کرده است. برای تولید یک کمپین تبلیغاتی که از عناصر طبیعی استفاده میکند، گاه هکتارها جنگل تخریب میشود، میلیونها لیتر آب مصرف میشود و ردپای کربنی عظیم بهجا میماند. حتی تصاویر دیجیتال که بدون حضور فیزیکی در طبیعت ساخته میشوند، بار سنگینی بر دوش محیطزیست دارند. انرژیهای مصرفشده برای تولید و انتشار این تبلیغات، به همان منابعی وابستهاند که برای حفظ اکوسیستمها ضروریاند.
این بازی خطرناک، تأثیراتش را نهفقط بر زیستبوم، بلکه بر ذهنیت انسانها نیز گذاشته است. طبیعت واقعی، با تمام پیچیدگیها و چالشهایش، در این تبلیغات غایب است. بهجای آن، نسخهای تمیز، منظم و بیدغدغه از طبیعت ارائه میشود که هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد. این تصاویر، رابطه انسان و طبیعت را به رابطهای مصرفی تقلیل میدهند. در این نگاه، طبیعت چیزی نیست جز منبعی برای الهام، ابزاری برای فروش و مکانی برای تفریح.
اما این تنها ظاهر ماجراست. پیامدهای عمیقتر، جان و قلب طبیعت را نشانه گرفتهاند. گیاهانی که برای ساخت دکورهای تبلیغاتی نابود میشوند، زیستگاههایی که زیر نورپردازیها بههم میریزند و جانورانی که با هر کلیک دوربین بیشتر به انقراض نزدیک میشوند، تنها بخشی از این بحراناند. هر تبلیغی که با ادعای دوستدار طبیعت بودن پخش میشود، گاه مستقیماً علیه همان طبیعت عمل میکند. زبالههای ناشی از این تبلیغات، از کاغذهای چاپی گرفته تا تجهیزات عکاسی، در بستر زمین انباشته میشوند و بازیابیشان سالها زمان میبرد.
اما تأثیرات این بحران فراتر از زیستبوم است. تبلیغات، با ارائه تصویری ایدئال و غیرواقعی از طبیعت، توقعات غلطی از آن ایجاد میکند. شهرنشینانی که تنها از طریق این تبلیغات با طبیعت آشنا میشوند، نمیدانند که طبیعت واقعی، با خاکهای گلی، شاخههای شکسته و صدای حیوانات، چیزی فراتر از آن تصاویری است که میبینند. اینگونه است که شکاف میان انسان و طبیعت عمیقتر میشود. انسانها نهتنها از طبیعت دور شدهاند بلکه درکی نادرست و سطحی از آن پیدا کردهاند.
در جهانی که طبیعت به نمادی تجاری بدل شده، ما بیشتر از همیشه نیاز داریم که به او بازگردیم. تبلیغات میتواند ابزاری برای آگاهیبخشی باشد، اما در عمل، اغلب از طبیعت سوءاستفاده میکند. این سوءاستفاده، نهتنها زیستبوم را تخریب میکند بلکه روح انسانها را نیز از ارتباط حقیقی با زمین تهی میسازد. وقتی طبیعت تنها به ویترینی برای فروش کالا تبدیل شود، دیگر جایی برای فهمیدن، حس کردن و احترام گذاشتن به او باقی نمیماند.