نگاهی به جشنواره موسیقی خلاق؛ فراز ابتذال، فرود ابتکار
اقتصاد ایران: جشنواره موسیقی خلاق قرار بود به خلاقیتها بپردازد و موجب ارتقای کیفی سطح شنیداری مخاطبان شود، اما این رویداد با صرف بودجهی هنگفت هرگز به اهدافش نه تنها نرسید که حتی نزدیک هم نشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سخن بر سر فرهنگ و هنر ایرانی اسلامی است. اعتلای فرهنگ عمومی جامعه، ترغیب هنرمندان به آفرینش و الگوسازی درست برای نسل آینده.
جشنواره ملی موسیقی خلاق؛ در ایام ولادت امیرمومنان علی(ع) با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری شاهین شهر تلاش کرد گفتمان دولت وفاق را میان حاکمیت و جامعه برقرار کند.
موسیقی، هنری دیرپا و سازگار با ارزشهای اسلامی و ملی
بایستی خرسند بود موسیقی به عنوان یکی از هنرهای هفتگانه جهانی که ریشه در تاریخ ایران باستان داشته، پس از ظهور اسلام توانست تا حد زیادی خود را با ارزشهای معنوی و فلسفی جامعه اسلامی هماهنگ و به حفظ شعائر دینی کمک کند. این هنر در دوره معاصر نیز چه در پیروزی انقلاب و چه در هشت سال دفاع مقدس، شور و هیجانی ماندگار در میان رزمندگان آفرید.
اینک موسیقی پس از مدتها رویکرد محافظهکارانه، به صورت آشکار و در سطحی وسیع اجازه بروز یافته است و احساسات جامعه را خشنود میسازد.
طوفان پس از آرامش
بروز یکباره و گسترده هر پدیده اجتماعی پس از دوره احتیاط، آسیبها و چالشهایی نیز به همراه دارد. اگر به درستی شناسایی و مدیریت نشود؛ علاوه بر اتلاف بودجه، آثار مخرب آن بر فرهنگ تا سالیان دراز باقی خواهد ماند. همانند بادکنکی که مدتها با سرعت آرام در حال پر شدن بوده و یکباره دهانه آن باز شود. چه روی میدهد؟ با سرعتی سرسامآور به بیرون پرتاپ میشود و در ورطه آسیب قرار میگیرد. آسیب به فرهنگ هم همین گونه است.
انحراف از معیار
جشنوارهای که مدعی ارج نهادن بر اندیشه خلاق و فرهنگ بود؛ به کاروان شادی (Carnival) برای نمایش موسیقیهای فاقد ارزش هنری بدل شد. این نوعی فرومایگی و ابتذال (Lumpenism) است و از شاخصههای فساد تلقی میشود.
تناقضات آشکار در رویکرد اجرائی و داوری، اجراهای تکراری و تقلیدی با کیفیت نه چندان مطلوب، بی توجهی به اصول اخلاق حرفهای و در نهایت آسیب به اعتماد عمومی، از انحرافاتی بود که در این جشنواره مشاهده شد.
چگونه این جشنواره "ملی" و "خلاق" قلمداد شد؛ وقتی بزرگترین مشکل آن وجود تعارض منافع، رویکردهای عوامپسندانه و افول خلاقیت بود؟ خلاقیت، ردایی بود که بر قامت جشنواره بلندی میکرد. به قول سعدی علیهالرحمه "به اندازهی بود باید نمود."
حال این سوال مطرح میشود که آیا اساساً درک صحیحی از فرهنگ و مسئولیت اجتماعی در این عرصه وجود داشت یا صرفاً تامین منافع عوامل جشنواره، شبکهسازی، کسب اعتبار و شهرتطلبی در سایه استفاده از عناوین بزرگ مدنظر بود؟
به تعبیر سماع حضور، "مردم هنرپسند بسیار کمیابند و صنعت موسیقی به دست کسانی افتاده که مطرب صفتند."
ضرورت پاسخگویی مسئولان
آیا زمان آن نرسیده که مسئولان امر برای آسیبزدایی و توسعه بینش عوامل جشنواره، به دنبال پاسخی شفاف به مسائل و مشکلات مطروحه باشند؟ ما از نسلهایی که در سختیها، در میان رزمندگانِ حماسههای بزرگ و در دل روزهای دفاع از وطن، موسیقی را به سلاحی برای دلگرمی و انگیزش تبدیل کردند، به میراثی رسیدهایم که اکنون در زیر رابطهبازی لگدمال میشود.
سند ملی موسیقی و نظارت بر اجرای آن
خوشبختانه شورای عالی انقلاب فرهنگی دولت سیزدهم، سند ملی موسیقی را جهت مدیریت موسیقی کشور تصویب و ابلاغ کرده است. بر این اساس در ساختار اداری نظام جمهوری اسلامی، به ویژه نزد دستگاههای نظارتی، هرگونه سوء مدیریت در عرصه موسیقی قابل بازخواست است. بودجه فرهنگی کشور برداشتی از درآمد دولتی و مالیات عمومی است که از خزانه تامین میگردد و صرف این بودجه در مواردی که نتواند به تامین سلامت روحی جامعه، پرورش فرهیختگی، تقابل با تهاجم فرهنگی و در مجموع فرهنگسازی بینجامد، تضییع بیتالمال است. به ویژه در مواردی که تبعیض بر آن دامن بزند و احیاناً شخصیتی یا سرمایهای یا حقی از بین برود یا نادیده گرفته شود.
ضرورت حل مسائل در دوره آینده
آثار مادی و معنوی برگزاری جشنواره ملی موسیقی خلاق نزد خواص و عوام نیازمند تحلیل کارشناسانه بیشتری است. با توجه به اینکه بودجهای میلیاردی برای برگزاری جشنواره تخصیص داده شد؛ ضروری است تا پیشنهادات و انتقادات، به صورت جدی پیگیری و رفع و رجوع گردیده و در صورت تداوم در سال آتی، کلیه نواقص برطرف گردد. به صورتی که بتواند در قامت یک جشنواره ملی با تمام اصول و ضوابط آن ظاهر شود و اثر سلایق و روابط را بر نتایج به حداقل برساند.
به عبارت دیگر فرهنگ را غنی و بارور سازد؛ نه آنکه جنبههای سرگرم کننده و تفننی هنر بر جنبههای اندیشمندانه و جدی آن غلبه پیدا کند و انتقادات متخصصین موسیقی و نیز متشرعین و معتکفین ایامالبیض را برانگیزد و از دیگر سو؛ چندین شب بهرهبرداری مستمر از امکانات دولتی چون تالار شیخبهائی شاهین شهر، در اوج بحران ناترازی انرژی، منجر به قطعی برق مناطق محروم شود و به نارضایتی عمومی دامن بزند.
پارهای از انتقادات و پیشنهادات
در ذیل به نیت صلاح، به پارهای از مسائل جشنواره اشاره میشود که با توجه به ظرفیتهای انسانی، امکانات استانی و بودجه کافی، توجیه آن فاقد جایگاه منطقی است. چرا که فرهنگ و هنر ایرانی همواره دلسوزانی دارد که برای تحقق آرمانها تلاش کنند.
•عدم وجود کمیته هم عرض، متشکل از داوران طراز اول جهت رسیدگی به اعتراضات شرکتکنندگان به ویژه در بخش پژوهش.
•وجود داور انفرادی در بخش نهایی پژوهش و عدم تعیین کمیته جمعی متشکل از داوران پیشرو (Avant-garde) و سنتگرا (Fanatic)
•عدم تکریم شرکتکنندگان بابت رونق و اعتباربخشی به جشنواره با ارسال دعوتنامه شرکت در مراسم.
•عدم وجود وحدت رویه میان داوران و نبود تعریف روشن از حد و حدود خلاقیت در فراخوان جشنواره که به مصداق گزینش آثار سنتی در کنار پسانوگرا، منجر به تناقض در داوری شد.
•عدم تعریف ژانرهایی چون موسیقی فیلم و موسیقی کودک در جشنواره علیرغم داشتن ظرفیت خلاقه.
•ضعف جشنواره در معرفی آثار و هنرمندان فاخر و تمرکز بر موسیقیهای عامه پسند (Popular).
•استفاده غالب از فرمهای غربی (غیر ایرانی) در اجراهای صحنهای، در حالی که تاکید سند ملی موسیقی بر موسیقی ایرانی اسلامی با شاخصههای هنری و جدیست (Savant).
•عدم تمرکز جشنواره بر معرفی چهرههای مستعد و گمنام به طوری که اکثر برگزیدگان در میان اهل هنر نامآشنا و یا از برگزیدگان سایر جشنوارهها بودند.
•دعوت عوامل جشنواره از دوستان و همکاران خود در شورای فنی و هیئت انتخاب به طوری که بسیاری از چهرههای پیشکسوت و صاحب نظر در منطقه و کشور، علیرغم قابلیت ارتقاء استانداردها، به حاشیه رانده شدند.
•وجود تعارض منافع در تصمیمات اعضای شورای فنی و هیئت انتخاب جشنواره. مانند آقای منصور اعظمی کیا که عضو شورای فنی و هیئت انتخاب بودند؛ فرزندشان برنده جایزه و برای اجراء برنامه نیز به روی صحنه رفتند.
•استفاده از نوازندگانی که با اجراهای نمایشی (Show off) و عدم تعلیم درست نزد استادان، موجب الگوسازی غلط برای نسل آینده شدند.
• اجرای آماتور ارکستر شاهینشهر در بازسازی آثار کلاسیک ایرانی، در شرایطی که جشنواره داعیه "خلاقیت" داشت و در مقوله "بازسازی" (Reconstruction) میبایست بسیار ممتاز عمل میکرد. زیرا پیشنیاز خلاقیت، بازسازیست و بگذریم که در موسیقی غربی حتی بازسازی آثار کلاسیک نیز در بستری خلاقانه صورت میپذیرد.
سخن آخر
در مجموع سطح انتظارها بسیار فراتر از رویدادی بود که گذشت. رسانهها نیز از تمجید غیرکارشناسانه چیزی کم نگذاشتند. به قدری که اندیشه، درنگ برنتابید و قلم به تندی رفت، تا با تکیه بر آزادی بیان، جای خالی نقد فنی پر شود و حق پایدار بماند.
حافظ! تو خَتم کن که هنر خود عَیان شود / با مدعی نِزاع و مُحاکا چه حاجت است؟
محسن محسنی - فعال فرهنگی و هنری
انتهای پیام/