امروز همهی ایران به جشن تولد شما دعوت هستند خانم
اقتصاد ایران: سلام خانم، احتمالا جای شما بهترین جای آن جهان است، واقعیت این است که ما مدتهاست چیزهایی زیادی برای دلخوشی نداریم، یکی از دلخوشیها، صدای شماست.
برترینها: سلام خانم، احتمالا جای شما بهترین جای آن جهان است، واقعیت این است که ما مدتهاست چیزهایی زیادی برای دلخوشی نداریم، یکی از دلخوشیها، صدای شماست. امروز که تولدتان است، بد ندیدیم در ازای آن همه زیبایی که به ما هدیه دادید، چند کلمه بنویسیم که کمی، فقط کمی قدردان شما و هنر بیتکرارتان باشیم.
خانم، ما میدانیم که در غربت بودید و اصلا غربت به شما نمیآمد، میدانیم که حقتان این نبود، اصلا شما را باید روی سر میگذاشتند، اما خب نه که بخواهم و بخواهیم خدای ناکرده ماستمالی کنیم، اما آنها که حیات شما را محدود کردند، گناهی ندارند، آنها زیبایی نمیدانند. مردم اما حتی هوش مصنوعی را به صرف بازسازی صدای شما تحمل میکنند. شما انگار هر ثانیه در این دیار متولد میشوید. هر روز جشن تولد شماست. هر روز اینجا ۳۰ دی است.
آنجا که ناامید میشویم با صدای شما در سرمان میخوانیم: امیدم را مگیر از من خدایا. آنجا که عاشق میشویم و زبان بند میآید: وقتی عاشق شوی راز دلت و گفته نتونی یا حتی آنجا که غم زمانه مچالهمان میکند: روزای روشن خداحافظ، سرزمین من خداحافظ.
در فراق یار که هستیم: تو که نیستی از خودم بیخبرم، بهار که میآید: بهار خونه بوی دیگه داره، برای یار که میخوانیم: سر به روی شانههای مهربانت میگذارم...
شما صدا و لحن تمام زندگی ما هستی، شما همهی ما را آواز کردهای. شما رفیق شببیداریهای جاده هستید. آغوش عاشق دنج اتاقید. رفیق می و بادههای جشن و سرور هستید. با شما خنده، گریه، دلتنگی، عصیان و تمام زندگی.
خانم مبارکمان باشد که به دنیا آمدهاید، چقدر به دنیا آمدهاید، چقدر شما به همه چیز میآیید. راستی مگر شما چند نفر بودهاید؟ انگار هزاران نفرید، کسی اینگونه مرگ را به شوخی گرفته بود تا پیش از شما؟ ۳۵سال است که نیستید، اما هستید!
شما هستندهترین چیزی هستید که ایران به چشم خودش دیده، شنیده بودم که خواسته بودید پیکرتان را اینجا دفن کنند و نگذاشتند، بعدتر آنجا زیر تیغ آفتاب سمج لسآنجلس با حضور دوستانتان بدرقه شدید، با صدای خودتان که میخواندید: قلبم گرفت ای نازنین، نفس دیگه نفس نیست، آه این زمین و سرزمین برام به جز قفس نیست. باور کنید ما هم دوس داشتیم اینجا باشید، اَه، دیدید چه شد؟ روز تولدتان صحبت مرگ شد. ما مدتهاست مرگزدهایم. دست خودمان نیست، دائما اینجا باد سر پاییز است، اما مطمئنیم که خیلی زود ایوون از پرستوها پر میشه باز.
خانم کل این متن خالی از اسم شما بود، میبینید ما چقدر چلفتیم، اسمتان را هم نمیتوانیم بیاوریم، ببخشید ما را، اما باور کنید قلب ما مال شماست، قربان آن حنجره بیتکرارتان بروم، سخاوتمندترین مجری کلماتِ عزیزترین زبان جهان بودهاید، فخرِ فارسی، شکوه ایران، در آن لحظه شادمانی که زمین خواهد ایستاد، من جای شما را روی این خاک خالی خواهم کرد، من و آن ۸۵میلیون. تولدتان مبارک