۴ دلیل اصلی که نتانیاهو را مجبور به تسلیم و آتشبس کرد
اقتصاد ایران: رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو که از ماههای طولانی، از پذیرش هر توافقی برای پایان جنگ غزه امتناع میکردند، سرانجام مجبور شدند تن به توافق آتشبس با مفادی بدهند که پیشتر میگفتند قبول کردن این مفاد به معنای پیروزی حماس و شکست اسرائیل است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، سرانجام بعد از ماهها انتظار، «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم اشغالگر و کابینه فاشیست او مجبور شدند با توجه به شرایط بسیار پیچیدهای که این رژیم در جنگ غزه با آن مواجه شده بود، تن به توافق آتش بس بدهند و خواستههای مقاومت فلسطین را بپذیرند.
تسلیم نتانیاهو در توافق آتشبس غزه
نگاهی به مفاد توافق آتش بس نشان میدهد که به طور کلی، بندهای ارائه شده در این توافق تا حد زیادی همان بندهایی است که حماس ماهها قبل بر آن تاکید داشت و نتانیاهو با اعلام اینکه پذیرش این بندها به معنای پیروزی حماس و شکست اسرائیل است، تن به توافق آتش بس نمیداد.
مقاومت فلسطین در 2 مه سال گذشته میلادی چشم انداز خود را برای راهکاری که منجر به آتش بس در نوار غزه میشود ارائه کرد و طی آن انعطاف زیادی از خود نشان داد تا درد و رنج ملت فلسطین در نوار غزهِ محاصره شده، در سایه تجاوزات وحشیانه و مستمر اشغالگران کمتر شود.
در آن زمان، نتانیاهو طرح حماس را همانند همه طرحهایی که پیش از آن هم میانجیها ارائه داده بودند، رد کرد؛ در حالی که این طرح مورد استقبال و پذیرش همه میانجیهای منطقهای و بینالمللی از جمله دولت آمریکا به ریاست جو بایدن هم قرار گرفته بود و آن را راهی برای برون رفت از بحران پیچیده غزه میدانستند. اما مقامات صهیونیست و در رأس آن نتانیاهو که حتی توجهی به وضعیت اسرای اسرائیلی در نوار غزه هم نداشتند و موجب شدند تعدادی از این اسرا در حملات ارتش اسرائیل به غزه کشته شوند، از تن دادن به هر توافقی برای پایان جنگ اجتناب میکردند.
اما طی سه هفته گذشته، تغییر محسوسی در مواضع رژیم صهیونیستی به ویژه شخص نتانیاهو به وجود آمد و او که همواره در مراحل پایانی مذاکرات، همه چیز را به هم میزد و مانع توافق میشد، مجبور شد از مواضع قبلی خود عقب نشینی کند. بنابراین سوال بزرگی که ذهن بسیاری را بعد از آتش بس مشغول کرده، این است که چرا نتانیاهو موضع خود را به این صورت تغییر داد؛ آن هم در شرایطی که هیچ یک از اهداف اعلام شده او از جمله آزادی اسرای اسرائیلی از غزه با فشار نظامی، و نابودی حماس محقق نشد.
حتی این بار فشارهای وزرای فاشیست کابینه نتانیاهو از جمله ایتمار بن گویر و بزالل اسموتریچ و تهدید آنها به استعفا هم نتوانست مواضع نتانیاهو را در زمینه رسیدن به توافق آتش بس تغییر دهد.
ناظران امور در این زمینه چهار دلیل اصلی را بررسی میکنند که موجب شد نتانیاهو بعد از ماههای طولانی لجاجت و خودداری از پذیرش هر توافقی برای آتش بس و پایان جنگ، تن به این توافق دهد.
فشارهای دونالد ترامپ بر نتانیاهو و صهیونیستها
از زمان پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، با وجود اینکه حمایتهای بی حد او از رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو نیازی به توضیح ندارد و برای همگان آشکار است، اما ترامپ به شکل جدی تاکید کرد که باید جنگ در غزه متوقف شود. جو بایدن، رئیس جمهور کنونی آمریکا که به زودی باید کاخ سفید را ترک کند به عنوان یکی از جنایتکاران جنگی اصلی در جنگ غزه، با هدف بهبود وجهه خود در میان افکار عمومی آمریکا و جهان، چندین بار اقداماتی برای آتش بس در این باریکه انجام داد. اما از آنجایی که هیچ یک از این اقدامات جدی نبودند نتیجهای حاصل نشد.
در این میان ترامپ بعد از به قدرت رسیدن دوباره در کاخ سفید، در وهله نخست با هدف جلب افکار عمومی ایالات متحده و جهان، گامهای جدی در راستای آتش بس در نوار غزه برداشت و همچنین میخواست نشان دهد که قدرت او برای تحمیل نظراتش به اسرائیلیها بیشتر از بایدن است.
همچنین تحلیلگران بر این باورند که ترامپ میخواهد در دوره جدید ریاست جمهوری خود در آمریکا، در پروندههای مهم دیگری در سراسر جهان متمرکز شود که مهمتر از جنگ در غزه است؛ به ویژه پرونده اقتصاد جهانی و تنشهایی که آمریکا در این زمینه با چین دارد. پرونده جنگ روسیه و اوکراین در کنار مجموعهای از پروندههای داخلی به ویژه بعد از بحران عمیق آتش سوزی در آمریکا از جمله دیگر موضوعاتی است که ترامپ سعی دارد روی آنها تمرکز کند.
به این ترتیب نتانیاهو که خیلی روی به قدرت رسیدن ترامپ حساب کرده بود و تصور میکرد که با حمایتهای او میتواند به اهداف جنگی اعلام شدهاش در غزه برسد، متوجه شد که ترامپ تمایلی به ادامه این جنگ ندارد و اگر نتانیاهو بخواهد جنگ را در غزه ادامه دهد وارد بحرانهایی با ترامپ میشود. بنابراین نتانیاهو سعی کرد با هدف حفظ آینده سیاسی خود، از مخالفت با تصمیمات ترامپ اجتناب کند.
فشار تشکیلات نظامی رژیم صهیونیستی برای پایان جنگ
هرچند که تشکیلات نظامی رژیم صهیونیستی اساساً یک نهاد اجرایی به شمار میرود و کاملاً تابع دستورات کابینه است، اما این نهاد از زمان تاسیس بیشترین بودجه کابینه اسرائیل را به خود اختصاص داده و از زمان آغاز اشغالگری صهیونیستها در اراضی فلسطین، به عنوان بازوی ضربتی کابینه عملکرد است.
نهاد نظامی رژیم صهیونیستی که در زمان تاسیس اعلام کرده بود، هدف آن محافظت از همه اسرائیلیها و همچنین همه یهودیان در سراسر جهان است، بعد از مشاهده ناتوانی خود در محافظت از جبهه داخلی رژیم صهیونیستی و گسترش روزافزون تلفات انسانی در میان اسرائیلیها، کابینه این رژیم را برای توقف جنگ تحت فشار قرار داد.
اغلب اعضای نهاد نظامی رژیم صهیونیستی همانند یوآو گالانت، وزیر جنگ سابق و هرتزی هالیوی، رئیس ستاد ارتش طبق تحقیقاتی که صهیونیستها انجام دادهاند، از عاملان اصلی شکست اسرائیل در عملیات هفت اکتبر 2023 حماس هستند. طی سالهای گذشته شواهد زیادی از سقوط نظریه توهمی اسرائیل مبنی بر «ارتش اسطورهای و شکست ناپذیر» این رژیم مشاهده شده بود و در جنگ غزه هم بار دیگر ناتوانی ارتش اسرائیل و به طور کلی نهاد نظامی این رژیم در تحمیل معادلات خود اثبات شد.
ارتش رژیم صهیونیستی با وجود برخورداری از حمایتهای نامحدود آمریکا و حملات هوایی وحشیانهای که با بمبهای سنگین و مرگبار ایالات متحده علیه غیرنظامیان بیدفاع انجام میداد، اما نتوانست به اهداف خود برسد و علاوه بر زمین گیر شدن نیروی زمینی ارتش اسرائیل در غزه و لبنان، نیروی هوایی این رژیم هم با وجود برخورداری از تشکیلات پدافندی چند لایه و نیز سامانههای پدافندی گران قیمت آمریکا همچون «تاد» نتوانست در برابر موشکها و پهپادهای مقاومت موفقیتی از خود نشان دهد و برای اولین بار جبهه داخلی صهیونیستها از 15 ماه گذشته زیر آتش حملات موشکی و پهپادی جبهههای مختلف مقاومت از جمله حزب الله و یمن قرار گرفت.
رکود و شکستهای میدانی ارتش صهیونیستی
با گذشت 9 ماه از عملیات زمینی رژیم صهیونیستی در نوار غزه و به ویژه دو ماه بعد از آغاز حمله زمینی این رژیم به شهر رفح در جنوب نوار غزه که در آن زمان ارتش اسرائیل، این عملیات را «مادر همه نبردها» معرفی میکرد، عملیاتهای ارتش اسرائیل در مناطق مختلف نوار غزه دچار وضعیت شدیدی از رکود شد.
هر زمان که ارتش رژیم صهیونیستی از پاکسازی یک منطقه در غزه و خروج نیروهای مقاومت از آن خبر میداد، بلافاصله رزمندگان حماس و سایر گروههای مقاومت فلسطین سیطره خود را بر این منطقه پس میگرفتند. عملیاتهایی هم که نیروی زمینی ارتش اسرائیل در محورهای مختلف نوار غزه انجام میداد، متمرکز بر ویرانی ساختمانها و زیرساختهای غیرنظامی به دور از اهداف اعلام شده جنگی بود.
ارتش صهیونیستی اعلام کرده بود که هدف آن از انجام عملیات زمینی در غزه، نابودی گردانهای حماس است؛ اما چند ماه جنگ زمینی در محورهای مختلف غزه نشان داد که حماس و بقیه گروههای مقاومت فلسطین توانایی نظامی و عملیاتی خود را حفظ کردهاند. همچنین رسانههای عبری بارها گزارش دادند که حماس موفق به جذب نیروهای جدید شده است.
به این ترتیب، رزمندگان مقاومت فلسطین در سراسر نوار غزه به نبرد با اشغالگران صهیونیست ادامه دادند و حتی حملات موشکی از غزه به سمت شهرکهای اطراف آن و نیز مرکز فلسطین اشغالی هم ادامه یافت. تاکتیکهایی که رزمندگان مقاومت به ویژه در نبردهای فردی علیه نظامیان صهیونیست به کار میبردند موجب شد تا نیروی زمینی ارتش اسرائیل عملاً در برابر نیروهای مقاومت فلج شود.
گسترش تلفات صهیونیستها
بارزترین وضعیت ناتوانی نیروی زمینی ارتش صهیونیستی در مقابله با رزمندگان مقاومت فلسطین، مربوط به نبرد 100 روزه در شمال نوار غزه است؛ جایی که طبق گزارش ارتش اسرائیل حدود 60 نظامی و افسر این رژیم در شمال غزه طی مدت کوتاهی کشته و صدها نفر هم زخمی شدند. این در حالی است که ارتش اشغالگر در سایه سانسور نظامی شدید، آمار دقیق تلفات خود را ارائه نمیدهد.
با گسترش تلفات جانی نظامیان صهیونیست در شمال نوار غزه، فشارهای داخلی اسرائیلیها به ویژه خانوادههای نیروهای ارتش بر کابینه این رژیم جهت پایان دادن به جنگ بیشتر شد و آنها اعلام کردند که ادامه جنگ یعنی آماده کردن قبرهای بیشتر برای نظامیان ارتش اسرائیل.
این تلفات سنگین صهیونیستها در منطقهای اتفاق افتاد که رژیم اشغالگر از بیش از سه ماه گذشته آنجا را تحت محاصرهای خفقان آور و حملات وحشیانه هوایی قرار داده و حتی بیمارستانها و مراکز بهداشتی را هم با خاک یکسان کرد. رژیم صهیونیستی برای اجرای طرح موسوم به ژنرالها در شمال نوار غزه، از هیچ جنایت ضد بشری در این منطقه دریغ نکرد؛ از جمله بمباران گسترده هوایی و استفاده بی سابقه از رباتهای انفجاری به ویژه در ورودی بیمارستانها.
اما با این وجود، صهیونیستها نتوانستند به هدفی که در شمال غزه داشتند برسند و ساکنان این باریکه ترک سرزمین خود را نپذیرفتند و مقاومت هم با قدرت در آنجا ماند.
اکنون در آستانه اجرایی شدن توافق آتش بس غزه، محافل عبری اذعان میکنند که دیگر هرگز اسرائیلیها نمیتوانند به وضعیت سابق برگردند و آینده روشنی در انتظار آنها نیست.
نوار غزه هم از زمان اشغالگری صهیونیستها در فلسطین اشغالی بارها در معرض تجاوزات ویرانگر اسرائیل قرار گرفته است، اما هر بار اشغالگران با مقاومت سرسخت اهالی غزه مواجه شدند و نتوانستند به هدف خود در شهرک سازی در داخل غزه برسند. در سال 2005 رژیم اشغالگر مجبور به برچیدن شهرک نتساریم در مرکز نوار غزه به همراه 20 شهرک دیگر در جنوب و شمال این باریکه شده و به طور یک جانبه از غزه عقب نشینی کرد.
این بار هم به نظر میرسد که همین سناریو در حال تکرار است و صهیونیستها دوباره مجبور به برچیدن تاسیساتی شدهاند که تصور میکردند قرار است برای همیشه در غزه بمانند.
انتهای پیام/