به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایران، داشتن نیروی جوان همواره در همه کشورها از اهمیت ویژهای برخوردار است، تا جاییکه از شاخصترین اهداف برای سیاستگذاریها به شمار میرود. کشورهای پیشرفته با ارائه مشوقهای رفاهی و اقتصادی سالهاست تلاش میکنند، نرخ باروری را بالا نگه دارند چرا که معتقدند نیروهای جوان به منزله سرمایههای کشور هستند.
در ایران چندسالی است که نگرانیها از بسته شدن پنجره جمعیتی افزایش یافته است اما هنوز راهحلی عملیاتی برای این موضوع به کار گرفته نشده و بر اساس پیشبینیها و به گفته برخی مسئولان با روند فعلی، ایران در سال ۱۴۸۰، تنها ۳۰ میلیون نفر جمعیت خواهد داشت. پنجره جمعیتی یک وضعیت موقتی است که در آن نسبت جمعیت فعال به حداکثر میرسد، این فرصت در کشور ما از سال ۱۳۸۵ شروع شده و تقریباً تا سال ۱۴۲۵ ادامه دارد. از این فرصت ممکن است کشوری بهره ببرد یا آن را از دست بدهد. معمولاً کشورهای در حال توسعه، جمعیت جوان و فعال دارند و این پنجرههای جمعیتی نصیبشان میشود اما به دلیل مشکلات اقتصادی و ساختارهای معیوب قادر به استفاده از آن نیستند.
در عوض کشورهای توسعه یافته، اصطلاحاً به سالخوردگی جمعیت رسیدهاند، یعنی درصد افراد بالای ۶۵ سال در آنها بیشتر است، ممکن است تصور کنید که این وضعیت به معنای بازماندن آنها از پیشرفت و توسعه اقتصادی بوده است، اما دکترسیمین کاظمی، جامعه شناس و فعال حوزه زنان نظر دیگری را ارائه میدهد مبنی بر اینکه افزایش جمعیت سالمندان میتواند به علت بهبود شاخص امید به زندگی باشد که خود امر مثبتی است.
در کشور ما پنجره جمعیتی در حال حاضر فراهم است و اتفاقاً استفاده درست از آن است که میتواند در چگونه رقم خوردن آینده جمعیت ایران تعیین کننده باشد. اگر این جمعیت فعال و جوان فعلی در وضعیت مطلوبی باشد، احتمالاً میزان ازدواج و فرزندآوری در آن بیشتر میشود که به افزایش رشد جمعیت خواهد انجامید.
وجود قوانین برای افزایش فرزندآوری از حمورابی تا امروز
پنجره جمعیتی فرصتی است در اختیار سیاستگذاران تا با برنامهریزی بتوانند از نیروی کار جوان برای برنامههای اقتصادی و رشد و پیشرفت بهره ببرند. در ایران مرتب از این پنجره جمعیتی با حسرت صحبت میشود و درباره آن هشدار داده میشود، اما این پنجره هنوز باز است و باید از این موقعیت استفاده شود.
به گفته کاظمی ما تحصیلکردههایی داریم که بیکار هستند و زندگی مفیدی ندارند، افرادی که در راه بهبود زندگی جمعی هم نقشی به آنها داده نشده است. همین موضوع سبب شده است، وقتی صحبت از سالخوردگی جمعیت و لزوم تجدید نسل و افزایش جمعیت میشود، جامعه با بیاعتمادی و بدبینی با این موضوع مواجه میشود. قانونگذاری و اتخاذ سیاستهایی برای افزایش باروری قدمت زیادی دارد، چنانکه از قانون حمورابی در بابل تا قوانین فرانسه و اسپانیای قرن هفده و آلمان دوره هیتلر و ایتالیای دوره موسولینی و بعداً دیگر کشورهای اروپایی و امریکایی در قرن بیستم میتوان قوانینی را برای افزایش باروری و جمعیت پیدا کرد.
به هر حال مهمترین راهکار، اعطای پاداش خانوادگی به والدینی بوده است که فرزندان بیشتری داشتهاند، برخی کشورها ممنوعیت پیشگیری از بارداری و سقط جنین را هم داشتند که بعداً مجبور شدند، این قوانین محدود کننده را لغو کنند. عموماً کشورها به دلیل کمبود جمعیت و به خصوص بعد از تلفات جنگی از افزایش باروری حمایت کردهاند.
چه باید کرد؟
باید به واقعیتهای اجتماعی رجوع کنیم و به مشکلات جامعه و نظرگاه شهروندان توجه ویژه داشته باشیم. قبل از هرگونه مداخله، لازم است درک کنیم که چرا مردم نمیخواهند یا نمیتوانند بچهدار شوند و به دنبال پاسخ این پرسش باشیم که چرا میزان ازدواج کم شده یا سن ازدواج بالا رفته است.
کاظمی در پاسخ به این سؤالات میگوید: یکی از مهمترین دلایل اجتناب از فرزندآوری مشکلات اقتصادی و نداشتن مسکن و شغل و درآمد کافی است. امروزه افراد به مقوله ازدواج و فرزند متفاوت از گذشته نگاه میکنند. خود را متعهد به فراهم کردن رفاه و آسایش فرزند میدانند و وقتی میبینند شرایط به گونهای نیست که رفاه و زندگی خوب برای فرزند فراهم کنند، از بچه دار شدن منصرف میشوند.
همچنین بار پرورش فرزندان بیشتر روی دوش مادر قرار دارد. در جامعهای که خانوادهها و مخصوصاً زنان در پرورش فرزند تنها هستند، لاجرم میل به فرزند داشتن کمتر میشود. علاوه بر این موارد، موضوع سلامت و بهداشت هم برای بسیاری از خانوادهها هزینههای سنگینی را به دنبال دارد. اگر بخواهیم فرزندآوری بیشتر شود، لازم است حداقل رفاه را برای جامعه فراهم کنیم و به خانوادهها تضمین دهیم که بخشی از بار پرورش فرزند همچون مهد کودک رایگان، آموزش و بهداشت رایگان، کمک به تغذیه و تفریح و ورزش و امثال آنها تقبل خواهد شد. در این صورت میتوان گفت موانع اصلی فرزندآوری رفع شده است و میتوان با کار فرهنگی، جامعه را تشویق به فرزندآوری
کرد.
با وجود اینکه موانع اقتصادی برای تصمیم به فرزندآوری نقش مهمی را ایفا میکنند اما عوامل فرهنگی نیز بیتأثیر نیستند. آن هم به این دلیل که در خانوادههای مرفه و بالای شهرنشین نیز به نوعی تعدد فرزندآوری جنبه مثبتی نداشته و افراد در میان این قشر چندان رغبتی به داشتن بیش از یک یا دو فرزند ندارند. با این همه با گشتی در فضای مجازی و سر زدن به اخبار متوجه میشویم که بسیاری از بازیگران، ورزشکاران و به تعبیری سلبریتیهای کشورهای پیشرفته اتفاقاً رفتاری برعکس داشته و طرفدار تعدد فرزندآوری و ترویج آن هستند. پس پرداختن به مسأله فرهنگ نیز در این مقوله میتواند نقش مهم و مؤثری داشته باشد.