از مغان تا طوبی؛ داستان عشقی که آوازه ایران شد
اقتصاد ایران: انگوت- «زهرا عالی مراد» بانویی که با عشقی بیانتها ۴۳ سال از عمر خود را وقف پرستاری از همسر جانباز ۷۰ درصدش کرده و موفق به دریافت جایزه ملی «طوبی» شده است.
خبرگزاری مهر، گروه استانها - مهران احدی لاهرودی: در پهنه دشت مغان، جایی که خورشید با سخاوت تمام بر زمین میتابد و عطر گندم و یونجه در هوا میپیچد، داستانی از جنس ایثار و عشق، همچون رودی جاری است. داستانی که نه در میدان جنگ، بلکه در سنگر خانهای کوچک رقم خورده و قهرمانش، بانویی است به نام زهرا عالی مراد.
زهرا؛ نماد صبر و فداکاری
زهرا، نه فقط یک زن، بلکه نمادی از صبر، فداکاری و عشق بیانتهاست. او سالهای سال، با صداقت و عشقی مثالزدنی، از همسر جانباز ۷۰ درصد خود «اصغر رستمزاده»، پرستاری کرده و روح لطیف زنانه را به گونهای دیگر معنا بخشیده است. ۴۳ سال از زندگی زهرا، با پرستاری از همسرش گره خورده؛ مسیری که او با افتخار از آن یاد میکند و آن را نه وظیفه، بلکه جلوهای از عشق و وفاداری میداند.
روایت جانبازی و پرستاری
اصغر، همسر زهرا، در دهم دی ماه سال ۶۰، در دوران دفاع مقدس و در منطقه فیاضیه، به درجه جانبازی نائل آمد. نیمی از بدن او فلج شده و از آن زمان تاکنون، زهرا، پرستار و همراه او بوده است. اصغر با لحنی سرشار از قدردانی میگوید: «از آن زمان تا به حال، همسرم پرستار من است.»
طوبی؛ تجلیلی از ایثار
این وفاداری و فداکاری بینظیر، زهرا را شایسته دریافت جایزه ملی طوبی کرد. جایزهای که به پاس سالها ایثار و از خودگذشتگی، در «اجلاس بینالمللی خانواده، آینده و پیوندهای پایدار» در تهران، توسط رئیس مجلس شورای اسلامی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر مسئولان، به او اهدا شد. این جایزه، نه فقط تکریمی از زهرا، بلکه تجلیلی از تمام زنانی است که با عشق و فداکاری، ستونهای استوار خانوادههای خود هستند.
مادری نمونه و زنی کارآفرین
اما داستان زهرا فقط به پرستاری از همسرش ختم نمیشود. او که به عنوان مادری نمونه نیز شناخته میشود، ۶ فرزند دختر و پسر را با عشق و تلاش بزرگ کرده و به جامعه تحویل داده است. او در کنار تمام این مسئولیتها، با ارادهای مثالزدنی، یک باغ ۸ هکتاری را نیز آباد کرده است. تصویری از یک زن روستایی که با دستان خود، چرخ زندگی را به گردش درمیآورد.
تلاش برای حفظ طبیعت
زهرا با افتخار از باغ خود سخن میگوید: «من زهرا عالی مراد هستم، ۸ هکتار درخت کاشتهام، از جمله درخت بادام، پسته و انار.» دغدغه او، کمک به حفظ طبیعت است و در این راه، خستگی برایش معنا ندارد. او میگوید: «من از بیکار ماندن خوشم نمیآید، دلم میخواهد همیشه کار بکنم، خدا جان سالم بدهد و همیشه کار بکنم.»
داستان زهرا عالی مراد، داستانی الهامبخش از عشق، فداکاری، تلاش و امید است. داستانی که از دشت مغان آغاز شده و آوازهاش در سراسر ایران پیچیده است. او نه فقط یک زن، بلکه نمادی از قدرت، صبر و عشقی است که میتواند هر مشکلی را از میان بردارد. زهرا، با زندگی خود، به ما یادآوری میکند که عشق واقعی، در عمل و در لحظههای سخت زندگی، معنا پیدا میکند.