"اقتصاد اسلامی"–۳| «اقتصاد اسلام» ساخته «جمهوری اسلامی» است؟
اقتصاد ایران: آیا میتوان اقتصاد اسلامی را صرفاً برآمده از نظامهای سیاسی اسلامی دانست یا آن را محدود به دوران شکلگیری این نظامها تلقی کرد؟ پاسخ به این پرسش نیازمند واکاوی ریشهها و بسترهای تاریخی و معرفتی اقتصاد اسلامی است.
گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ در سال 1357، انقلاب اسلامی ایران، با محوریت امام خمینیرضواناللهعلیه رهبری علمای شیعه و حمایت گسترده مردم، نظام جمهوری اسلامی را بنیان گذاشت. قانون اساسی این نظام با تأکید بر تبعیت از «قوانین اسلام» و نظارت «ولی فقیه» شکل گرفت و تاکنون بیش از چهار دهه با الهام از مفاهیم اسلامی، نقشآفرینی کرده است. با این حال، تصور اینکه اقتصاد اسلامی زاییده این نظام سیاسی باشد، تصوری نادرست و نیازمند بازنگری جدی است.
بیشتر ببینید
برخی نویسندگان که دغدغه اقتصاد اسلامی داشتند، مدتها پیش از شکلگیری اقتصاد اسلامی به این مسائل ورود کردهاند؛ ازجمله برخی اندیشمندان اردوزبان در شبهقاره هند، از دههها قبل درباره اقتصاد اسلامی تألیفاتی داشتهاند یا در عراق، آیتالله شهید سید محمدباقر صدر، یکی از پیشگامان این حوزه بوده، و در این زمینه آثاری ماندگار ارائه داده است.
طی دو سده اخیر با ظهور مدرنیته و نظام مسائل جدید معطوف به آن در ممالک اسلامی، اندیشمندان جامعه اسلامی تلاش کردند منظومهای از اقتصاد اسلامی شکل بدهند که درحقیقت برخاسته از نیاز به الگویی مستقل برای مقابله با نارساییهای نظامهای اقتصادی سرمایهداری و سوسیالیستی بود. در دورههایی که لیبرالیسم جوانان مسلمان را به «آزادی» و سوسیالیسم به «عدالت» میخواند، علما تلاش کردند با معرفی اسلام بهعنوان دینی که واجد ارزشهای مندرج در هر دو مفهوم است، از هویت اسلامی دفاع کنند. این اندیشمندان با اتکا به منابع دینی، اصول مترفی اسلام همچون «عدالت اقتصادی» و «نفی ربا» را برجسته کردند. این مبانی، همراه با پژوهشهای علمی، ادبیاتی غنی را در دهههای پیش از انقلاب به وجود آورد که اقتصاد اسلامی را بهعنوان الگویی مستقل از نظامهای سیاسی معرفی میکرد.
اقتصاد اسلامی و نظامهای سیاسی
طبعاً با شکلگیری جمهوری اسلامی، تلاشهای جدی برای اجرایی کردن اصول اقتصاد اسلامی صورت گرفت، اما میدانیم که این مسیر با چالشهای فراوانی همراه بوده است. برای مثال تصویب قانون بانکداری بدون ربا در سال 1362 نمونهای از این اقدامات بود که در اجرا، دچار انحرافات و چالشهای جدی شد. با توجه به این چالشها و انحرافات، بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که حتی پس از طی چهار دهه، نظام اقتصادی ایران با اصول اقتصاد اسلامی فاصلهای قابل توجه دارد. حتی یکی از هشدارهای جهتساز و مهم رهبر فرزانه انقلاب در این زمینه به خطبههای نمازجمعه نهم مهرماه 1378، بازمیگردد؛ ایشان با اشاره به اجرای ناقص عملیات بانکداری بدون ربا فرمودند:
"اگر ما در زمینه اقتصادی و در زمینه تشکیلات اداری هم توصیه اسلام را دقیقاً عمل میکردیم، یقیناً وضعمان بهتر از این بود. ما آنچه را که در زمینههای اقتصادی عمل کردهایم، متأسفانه یک نسخه مخلوط است. چیزهایی از اسلام در آن هست؛ اما مخلوط دارد. آن بخشِ مخلوطشده، برای ما هرگز خیری بهبار نیاورده است. امروز نظرات اقتصادی غربی که تا اندکی قبل جزو مسلّمات محسوب میشد، مورد مناقشه خود غربیها قرار میگیرد. واقعاً تقصیر ملتها چیست؟ تقصیر ملتهایی که بهوسیله سرانشان به پیروی از این روشهای اقتصادی مجبور میشوند، چیست؟ ما بانک بدون ربای اسلامی را در اواخر حیات مبارک امام راه انداختیم، اما ناقص!".
به این ترتیب، گرچه نظامات سیاسی در اجرا یا مسکوت ماندن قواعد اجتماعی اسلام حتماً تأثیرات معتنابهی دارند، اما اصل منظومه اقتصادی اسلامی متکی به ظهور و فترت نظامات اسلامی نیست. در کتاب ارجمند دکتر حسن سبحانی با نام ابهامزدایی از اقتصاد اسلامی آمده است:
"انتساب حیات اقتصاد اسلامی به موجودیت و تأسیس جمهوری اسلامی انتسابی غلط و ناصحیح است؛ البته انتظار میرود که نظامهای سیاسیای که به نام اسلام وجود دارند و یا در آینده بهوجود میآیند با عملیاتی کردن موازین و دیدگاههای اقتصاد اسلامی در افزایش رونق و رشد بهرهوری و عدالتگستری و توزیع درآمد بهینه و.... به توفیقات خوبی دسترسی پیدا کنند و آن دستاوردها در پشتیبانی نظری اقتصاد اسلامی مؤثر واقع شوند، اما آنچه فعلاً میتوان گفت آن است که اقتصاد اسلامی یک نظام اقتصادی مستقل از نوع حکومتها بوده و هست و سیستمی است که دارای موازین و ساختار و رویکردهای منبعث از دین مبین اسلام است، چه اجرایی شود و چه اجرایی نشده باشد" (ص 17).
به عبارت دیگر اگرچه نظامهای سیاسی میتوانند با تحقق اصول اسلامی، بستر رشد و توسعه این اقتصاد را فراهم کنند، اما نفس وجود اقتصاد اسلامی به نظامی سیاسی خاص محدود نیست.
نتیجهگیری
اقتصاد اسلامی مفهومی فراتر از زمان و مکان است. این اقتصاد، ریشه در آموزههای دینی دارد و مستقل از شرایط سیاسی، بهعنوان یک منظومۀ جامع، واجد قابلیت اجرایی و نظری است. هرچند نظامهای اسلامی میتوانند در ترویج و تقویت این نظام مؤثر باشند، اما بایسته است که آن را بهعنوان حقیقتی مستقل بشناسیم که امتداد تاریخی و معرفتی آن، به دههها قبل از شکلگیری جمهوری اسلامی بازمیگردد.
انتهای پیام/