هوش مصنوعی و کودکان؛ آیا فرهنگ در آستانه انقراض است؟
اقتصاد ایران: کودکان، بهعنوان نخستین نسل «دیجیتال بومی»، در محیطی رشد میکنند که نهتنها وابسته به فناوری است، بلکه توسط آن شکل میگیرد. آیا این تحولات در حال ساختن نسلی هوشمندتر است یا نسلی که از هوش اجتماعی و عاطفی تهی شده و در مسیر آخرالزمانی گام بر میدارد.
خبرگزاری تسنیم، محمدمهدی سیدناصری؛ پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان:
ظهور هوشمصنوعی و نفوذ فناوری در زندگی بشر، بهویژه در دوران کودکی، دنیای ما را به لحظهای بحرانی رسانده است که میتوان آن را «آخرالزمان اجتماعی» نامید؛ جایی که تعاملات انسانی در سایه تعاملات دیجیتال رنگ میبازد. با تحلیل دادههای علمی و مفاهیم فلسفی، نشان داده میشود که بدون توسعه فرهنگ دیجیتال و بازتعریف مفهوم هوش اجتماعی در دوران هوش مصنوعی، جامعه با چالشهایی غیرقابلجبران روبرو خواهد شد. در دنیای امروز، هوشمصنوعی نهتنها یک ابزار، بلکه مفهومی فرهنگی است که شیوه اندیشیدن، تعامل و آموزش را بازتعریف کرده است.
کودکان، بهعنوان نخستین نسل «دیجیتال بومی»، در محیطی رشد میکنند که نهتنها وابسته به فناوری است، بلکه توسط آن شکل میگیرد. اما پرسش اساسی این است؛ آیا این تحولات در حال ساختن نسلی هوشمندتر است یا نسلی که از هوش اجتماعی و عاطفی تهی شده و در مسیر «آخرالزمان اجتماعی» گام برمیدارد؟
فرهنگ دیجیتال مفهومی نوظهور است که استفاده از فناوری را نه بهعنوان ابزار، بلکه بهعنوان زیربنای شکلگیری ارزشها و رفتارها بررسی میکند. در این میان، هوش اجتماعی، که بر پایه تعاملات انسانی، همدلی و توانایی مدیریت روابط بنا شده است، در تقابل با هوشمصنوعی قرار میگیرد؛ سیستمی که فاقد عاطفه و فهم انسانی است.
پرسش اساسی اینجاست؛ اعتیاد به فضای مجازی: اختلالی فرهنگی است یا نتیجهای فناورانه؟
اعتیاد کودکان به فضای مجازی نهتنها یک مسئله روانشناختی بلکه یک پدیده فرهنگی است. فضای مجازی به مثابه یک «مکان»، تعاملات اجتماعی را از دنیای واقعی جدا کرده و کودکان را به سمت روابط غیرمستقیم سوق داده است. از سوی دیگر، الگوریتمهای هوشمصنوعی که محتوا را مدیریت میکنند، با تقویت رفتارهای اعتیادی، نقش مهمی در این فرآیند دارند. هوش اجتماعی که بر پایه تعاملات واقعی و چهرهبهچهره توسعه مییابد، در دنیای دیجیتال به حاشیه رانده شده است. کودکان معتاد به فضای مجازی زمان کمتری را برای تجربه همدلی، حل تعارض و یادگیری مهارتهای اجتماعی صرف مینمایند. این کمبود تجربه باعث میشود که نسل آینده توانایی برقراری روابط مؤثر را از دست بدهد.
هوشمصنوعی: تهدید یا فرصت؟
هوشمصنوعی، علیرغم نقش مخرب در تشدید اعتیاد دیجیتال، میتواند بهعنوان یک ابزار آموزشی جهت تقویت هوش اجتماعی نیز به کار رود. برایمثال، برنامههای آموزشی مبتنی بر هوشمصنوعی میتوانند با شبیهسازی موقعیتهای اجتماعی، کودکان را به تمرین همدلی و مهارتهای ارتباطی ترغیب کنند، اما این امر مستلزم مدیریت دقیق فرهنگی و اخلاقی است.
آخرالزمان اجتماعی: استعاره یا واقعیت؟ ظهور هوشمصنوعی و گسترش فضای مجازی را میتوان بهعنوان نشانهای از یک «آخرالزمان اجتماعی» تعبیر کرد؛ جایی که ارزشهای انسانی در معرض خطر قرار گرفته و کودکان، به جای رشد در بستر ارتباطات انسانی، به موجوداتی منفعل در دنیای فناوری تبدیل میشوند. جهان آینده مستلزم باز تعریف فرهنگ دیجیتال است، فرهنگی که در آن استفاده از فناوری با اهداف انسانی همسو شود.
این فرهنگ باید به والدین و مربیان آموزش دهد که چگونه کودکان را در استفاده از فناوری هدایت کنند. همچنین، توسعه برنامههای هوشمصنوعی میبایست به گونهای باشد که به جای تشدید اعتیاد دیجیتال، تعاملات انسانی و هوش اجتماعی را تقویت کند.
در عصر هوش مصنوعی، جامعه انسانی در نقطهای حساس از تاریخ خود قرار گرفته است. اعتیاد کودکان به فضای مجازی نهتنها تهدیدی برای سلامت روانی و اجتماعی آنان، بلکه زنگ خطری برای ارزشهای فرهنگی و انسانی است. با این حال، از طریق توسعه فرهنگ دیجیتال و استفاده آگاهانه از فناوری، میتوان این چالش را به فرصتی جهت تقویت مهارتهای انسانی تبدیل کرد.
انتهای پیام/