راهنماتو: درون‌گراها یاد گرفته‌اند که نوع خاصی از آدم‌ها خستگی یا احساس معذب بودن در آن‌ها ایجاد می‌کنند. اصلاً موضوع دوست‌نداشتن آدم‌ها نیست بلکه بیش‌تر عدم تطابق شخصیت‌هاست که باعث می‌شود درون‌گراها خسته شوند.

روان‌شناسی می‌گوید که درون‌گراها تعاملات اجتماعی را متفاوت پردازش می‌کنند. آن‌ها نیاز دارند بعد از حضور در رویدادهای اجتماعی دوباره خودشان را شارژ کنند و خواب و گفت‌وگوهای عمیق را ترجیح می‌دهند.

ضمناً تیپ‌های خاصی از آدم‌ها آن‌ها را خسته می‌کنند. در این مقاله می‌خواهیم به شما بگوییم که چه نوع آدم‌هایی درون‌گراها را خسته و آزرده می‌کنند.

۱.حراف‌ها

وقتی پای گفت‌وگو وسط است، درون‌گراها کیفیت را به کمیت ترجیح می‌دهند. برای همین ممکن است در کنار حراف‌ها احساس کنند یک بار سنگین روی شانه‌هایشان حمل می‌کنند. حراف‌های همیشگی فضای زیادی برای ابراز وجود درون‌گراها باقی نمی‌گذارند. آن‌ها آنقدر حرف می‌زنند که درون‌گراها نمی‌توانند افکارشان را پردازش و در بحث به طریقی معنادار مشارکت کنند. حرف زدن درون‌گراها و حراف‌ها بیش‌تر شبیه یک مونولوگ است تا یک دیالوگ.

درون‌گراها عاشق مبادله افکار و ایده‌ها و بحث‌های عمیق و تأمل‌برانگیز هستند که بتوانند فرصت به اشتراک‌گذاری بینش خودشان را هم داشته باشند. اما در حضور یک حراف همیشگی احساس خستگی زیادی می‌کنند.

۲.جویندگان نورافکن  

یکی از گروه‌هایی که درون‌گراها را بیزار می‌کنند، تشنگان و جویندگان توجه و شهرت هستند. جویندگان توجه، همان‌هایی هستند که همیشه می‌خواهند نقل محافل باشند و نورافکن را به سمت خودشان بچرخانند. آن‌ها همیشه در هر جمعی می‌خواهند تسلط پیدا کنند. خیلی بلند افکار و احساسات‌شان را جار می‌زنند، داستان‌هایشان را با نهایت حرارت و زبان بدن تعریف می‌کنند و مدام به دنبال تأییدات بیرونی و خنداندن جمع هستند.

شاید دیگران در حضور این آدم‌ها سرگرم شوند اما درون‌گراها خسته می‌شوند و حس می‌کنند انرژی‌شان تخلیه می‌شود. موضوع این نیست که داستان این آدم‌ها سرگرم‌کننده نیست بلکه موضوع شدت رفتارهای جویندگان نورافکن است که درون‌گراها را به تعجب و خستگی می‌کشاند. درون‌گراها به دنبال تعادل در تعامل هستند. آن‌ها هم دوست دارند فضای کافی برای به اشتراک گذاری ایده‌ها و افکارشان را داشته باشند اما وقتی فضای اتاق پر می‌شود از جویندگان نورافکن آن‌ها سکوت را ترجیح می‌دهند.

۳.خون‌آشامان انرژی

بعضی وقت‌ها هم به آن‌ها خون‌آشامان احساسات گفته می‌شود. افرادی هستند که انرژی شما را درست مثل خون‌آشامی که خون می‌مکد، تخلیه می‌کنند. آن‌ها اغلب یک داستان درام و غم‌انگیز از خودشان برای تعریف کردند دارند. یا مدام دارند غر می‌زنند و شکایت می‌کنند. شاید دیگران هم در حضور این نوع آدم‌ها خستگی را احساس کنند اما درون‌گراها چون حساس‌تر هستند، بیش‌تر خسته می‌شوند. دکتر جودیث اورلوف، نویسنده کتاب آزادی احساسی، می‌گوید، چون درون‌گراها همدل‌تر و متفکرتر هستند، در برابر خون‌آشام‌های انرژی حساس‌تر هستند. آن‌ها اغلب طعمه و قربانی این افراد هستند که باعث می‌شود در تعامل با آن‌ها خسته و بی‌انرژی شوند.

درون‌گراها برای حفظ انرژی‌شان نیاز دارند که تعامل‌شان را با این افراد کمک کنند.

۴.مشتاقان گفت‌وگوهای سطحی

از نظر درون‌گراها، گفت‌وگوهای سطحی و روزمره مانند انجام وظایف دشوار و جان‌فرساست. آن‌ها اغلب این گفت‌وگوها را بسیار سبک و توخالی و فاقد توانایی اغناء می‌دانند و اغلب معذب می‌شوند کسی می‌خواهد با این گفت‌وگوها سر بحث را با آن‌ها باز کند.

مشتاقان گفت‌وگوهای کوتاه عاشق حرف زدن درباره آب‌وهوا، آخرین شایعات درباره سلبریتی‌ها یا ناهاری که خورده‌اند، هستند. آن‌ها اغلب گفت‌وگوهای بی‌مایه و سطحی دارند و به ندرت می‌شنوید که بحث‌های عمیق و معنادار داشته باشند.

این نوع گفت‌وگوها ممکن است برای شکستن یخ گفت‌وگو مفید باشد، اما از نظر درون‌گراها بسیار خسته‌کننده است. آن‌ها دنبال پیوندهای عمیق و معنادار هستند و گفت‌وگوهایی را ترجیح می‌دهند که بینشی عمیق برایشان فراهم کند.

۵.تهاجمی‌های جنجالی

کسانی که دنبال دعوا و مخالفت هستند. سریع وارد بحث می‌شوند و اغلب یک مکالمه معمولی را تبدیل به بحثی سردرد‌آور می‌کنند. از کاه کوه می‌سازند و بحث می‌کنند. هیچ احترامی برای نظرات دیگران قائل نیستند. درون‌گرها محیط هماهنگ را که بتوانند در کمال احترام نظرات خودشان را اعلام کنند و نظرات دیگران را نیز بشنوند، ترجیح می‌دهند.

۶.برنامه‌ریزهای بی‌توقف

درون‌گراها برای وقتشان ارزش قائل هستند و به یک برنامه آرام و منعطف علاقه دارند. برای همین در کنار کسانی که مدام به دنبال برنامه‌ریزی فعالیت‌ها، بیرون‌رفتن‌ها و جمع‌های اجتماعی هستند، خسته می‌شوند.

برنامه‌ریزهای بی‌وقفه همیشه در حال پر کردن روزهای تقویم با رویدادهای مختلف هستند و انتظار دارند همه چیز طب این برنامه‌ها اجرا شوند. آن‌ها نمی‌توانند درک کنند که درون‌گراها نیاز دارند از جمع دور باشند تا دوباره شارژ شوند. برای همین این آدم‌ها ممکن است درون‌گراهای را ضداجتماعی یا کسل‌کننده بدانند.

در واقع، درون‌گراها صرفاً تجربه‌های متفاوتی از دیگران دارند و نیاز دارند که بین فعالیت‌های اجتماعی و اوقات استراحت‌شان تعادل برقرار باشد.

۷.کسانی که مدام حرف‌شان را قطع می‌کنند

بارها گفتیم که نیاز مبرم درون‌گراها، گفت‌وگوهای فکر‌شده و معنادار است. برای همین بودن در کنار آدم‌هایی که مدام حرف‌شان را قطع می‌کنند، برایشان چالش‌برانگیز است. کسانی که مدام حرف درون‌گراها را قطع می‌کنند، درواقع به آن‌ها اجازه نمی‌دهند تا افکارشان را به اشتراک بگذارند. رابطه‌ آن‌ها یک‌طرفه است. قطع شدن جریان گفت‌وگو، باعث می‌شود که برقرار ارتباط و بیان افکار و احساسات از سمت درون‌گراها بسیار دشوار باشد.

از نظر درون‌گراها، گفت‌وگو صرفاً صحبت کردن نیست بلکه گوش دادن، درک کردن و پیوند در سطحی عمیق است.