کودتای شخصی «یون سوکیول»/ در کره جنوبی چه میگذرد؟
اقتصاد ایران: برای فهم ناآرامیها و بحران سیاسی کنونی در کره جنوبی که گویی یکباره و ناگهانی رخ داده، باید نیروهای درگیر و تاریخ سیاسی این کشور را بررسی کرد.
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل، سهشنبه گذشته «یون سوکیول» رئیسجمهور کره جنوبی با حضور در تلویزیون این کشور اعلام «حکومت نظامی» کرد؛ اقدامی که در پی آن تمام فعالیتهای پارلمان و همه «ضمانتهای قانون اساسی» به حالت تعلیق درآمد؛ از جمله منع فعالیتهای سیاسی و تعلیق تمام ابزارهای مقاومت جامعه مدنی (و افزایش قدرت دولت برای بازداشتهای خودسرانه) و همچنین حذف آزادی مطبوعات، چون رسانههای جمعی از این پس تحت «نظارت نظامی» قرار میگرفت.
برای اطمینان از اجرای چنین اقداماتی، نیروهای پلیس ساختمان پارلمان را محاصره و با حمایت نیروهای ویژه مسلح شروع به گشتزنی در خیابانهای سئول کردند. بستن و تعطیلی پارلمان یک کودتا (یا کودتای شخصی) بود که در صورت تثبیت، یک رژیم دیکتاتوری مبتنی و متکی به نیروهای مسلح و سرکوبگر در کره جنوبی مستقر میشد.
با این حال کودتای شخصی یون سوکیول به دلایلی نه تنها تثبیت نشد، بلکه بهسرعت شروع به فروپاشی کرد. نخست اینکه اکثریت طبقه حاکمه کره جنوبی مخالفت این کودتای شخصی بودند، به همین دلیل هم «حزب دموکراتیک» (مهمترین حزب مخالف که بر پارلمان مسلط است) و هم رهبری «حزب قدرت مردم» که خود رئیسجمهور نیز عضو آن است، با کودتای یون سوکیول مخالفت کردند. در چنین شرایطی نمایندگان تلاش کردند برای رأی به رد حکومت نظامی وارد ساختمان پارلمان شوند.
دوم اینکه آمریکا که کره جنوبی ارتباط تنگاتنگی با آن دارد، نیز از حکومت نظامی پشتیبانی نکرد. دولت جو بایدن که ماههای پایانی ریاستجمهوریاش را میگذراند «تماسهای سیاسی با سئول را چند برابر کرد…تا آن را وادار به لغو حکومت نظامی کند. با این حال دونالد ترامپ که قرار است ریاستجمهوریاش در ژانویه ۲۰۲۵ آغاز شود، کاملاً سکوت کرد.
در چنین زمینهای، عنصر کلیدی فرایند، یعنی جنبش تودهای مردم به صحنه آمد. هزاران نفر از مردم به خیابانهای سئول سرازیر شدند، به دور پارلمان حلقه زدند و موفق شدند نمایندگان (در نشست اضطراری پارلمان حضور داشتند) را تشویق کنند که با اکثریت آرا علیه اجرای حکومت نظامی رأی دهند. در همان روز کنفدراسیون اتحادیههای کارگری (مهمترین اتحادیه در کره جنوبی) خواستار «اعتصاب عمومی نامحدود» علیه اعلام حکومت نظامی «تا استعفای یون سوکیول» شدند.
یون سوکیول در مواجهه با چنین فضا و شرایطی حکومت نظامی را لغو کرد؛ نیروهای ویژه و مسلح از خیابانهای عقبنشینی کردند و پلیس نیز به فعالیتهای عادی خود در سئول برگشت. در توازن کلی فرایندِ در حال تغییر، کاملاً روشن است که تودههای مردمی و کارگران بودند که کودتای شخصی یون سوکیول را شکست دادند.
تلاشی ناامیدانه
یون سوکیول برای توجیه اقدامش دست به استدلالهای توهمی اینچنینی زد که «پارلمان (مجلس ملی) که اکثریت آن را مخالفان تشکیل میدهد به «لانه مجرمان» تبدیل شده که در راستای منافع «کمونیستهای کره شمالی» عمل میکند، بنابراین او اعلام حکومت نظامی کرد «تا کره جنوبیِ آزاد را در برابر تهدید نیروهای کمونیست محافظت کند.»
اما واقعیت پشت این این استدلالهای رؤیا گونه کاملاً متفاوت بود. یون سال ۲۰۲۲ به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد و نامزد حزب دموکراتیک را با فاصله کم شکست داد. با این حال دولت او به علت وخیمشدن شرایط اجتماعی و اقتصادی تضعیف شد. در مواجهه با این بحرانهای اولیه، او سعی کرد اقداماتی را اجرا کند، مانند افزایش ساعات کاری هفته از ۵۲ به ۶۹ ساعت. در پاسخ به این اقدام تظاهرات عظیمی شکل گرفت که طرح یون سوکیول را شکست داد و یون را مجبور به عقب نشینی کرد. ناراضایتیهای عمومی و تظاهراتها با شیوع موارد متعدد فساد در میان وزرای دولت (یک اتفاق بسیار رایج در کره جنوبی) تشدید شد. در چنین شرایطی دولت در انتخابات پارلمانی در جناح و فراکسیون اقلیت قرار گرفت.
این وضعیت این امکان را برای جناح اکثریت مخالفان (اپوزیسیون) در پارلمان فراهم کرد تا لایحه بودجه یون را رد کردند و پروندههای متعدد پارلمانی را علیه وزرای وی آغاز کند. دولت بسیار ضعیف بود، نظرسنجیهای اخیر نشان میداد که تنها ۱۹ درصد محبوبیت دارد. وضعیت به سمت شکست اجتناب ناپذیر حزب یون سوکیول در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۷ در حرکت بود.
در چنین شرایطی یون برای اطمینان از باقی ماندنش در قدرت، دست به کودتا زد. به طور متناقضی، شکست این تلاش خروج او را تسریع خواهد کرد، چون اکنون اکثریت مردم خواهان اخراج او هستند و پارلمان نیز رأی به استیضاحش داده است.
کمی تاریخ بخوانیم
برای فهم تحولات کنونی لازم است که کمی به تاریخ کره جنوبی بپردازیم. کره جنوبی پس از شکست امپریالیسم ژاپن در جنگ جهانی دوم تأسیس شد. ژاپن برای چندین دهه تمام قلمرو شبه جزیره کره را اشغال و ضمیمه کرده بود. شمال کشور تحت تسلط نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق همراه با نیروهای مقاومت کره بود و دولتی به ریاست «کیم ایل سونگ» در آنجا مستقر شد. در همین حال، دولت دیگری در جنوب با حمایت نیروهای نظامی پرشمارِ ایالات متحده آمریکا تأسیس شد. هر دو کشور خود را مستقل اعلام کردند و مدعی حق اداره کل شبه جزیره بودند.
ایجاد کره جنوبی با سیاست امپریالیسم ایالات متحده برای «منزوی کردن» انقلاب چین در سال ۱۹۴۹ و بررسی گسترش آن در منطقه آسیا و اقیانوسیه مرتبط بود. با همین هدف، ویتنام جنوبی را ایجاد کرد و از رژیم دیکتاتوری «چیانگ کای شِک» مستقر در تایوان حمایت کرد. هر دو کشور جدید بخشی از «مبارزه آن علیه کمونیسم» بودند.
در چنین شرایطی جنگ کره (۱۹۵۳-۱۹۵۰) بین شمال و جنوب رخ داد؛ جنگی که در نهایت با اعلام یک آتشبس و در واقع یک «بنبست» به پایان رسید و هیچگاه به صورت رسمی پیمان صلح رسمی امضا نشد. این بدان معناست که از نظر فنی هر دو کشور هنوز وضعیت جنگی قرار دارند. از آن زمان تاکنون مرز بین این دو کشور یکی از نظامیترین مرزها در جهان بوده است و تنشهای دائمی در آنجا وجود دارد.
کره جنوبی را به دلیل منشأ و ریشه وجودیاش و همچنین با نظر به پیمانهای اقتصادی، سیاسی و نظامی که آن را به واشنگتن وابسته کرده، نیمهمستعمره امپریالیسم ایالات متحده توصیف کرد؛ اما کشوری نیمهمستعمره ویژه، چون اجازه توسعه صنعتی چشمگیری به آن داده شده است. چنین تاریخ و تحولاتی ساختار اجتماعی کره جنوبی را عمیقاً تغییر داده است و طبقه کارگر فوقاستثمارشده را ایجاد کرده است که بسیار پرجمعیت و متمرکز هستند.
ذینفع و سودبرنده بزرگ این «امتیاز ویژه» طبقه حاکمه کره جنوبی بوده است که شرکتهای بینالمللی را در بخشهای با ارزش افزوده بالا توسعه داده است؛ شرکتهایی مانند سامسونگ، هیوندای، لِد، الجی و کیا. همچنین در خارج از کشور، در چین و سایر کشورهای کوچکتر مانند ویتنام و تایلند سرمایه گذاری زیادی انجام میدهند.
انقلاب ۱۹۸۷
بنابراین دولتها و رژیمهای سیاسی کره جنوبی بیانگر ترکیب این دو مؤلفه هستند؛ از یک سو آنها عوامل و تأمینکنند منابع آمریکا هستند، اما از سوی دیگر آنها تأمینکننده شرکتهای فراملی هستند؛ دهههاست که چنین وضعیتی با بر فضای سیاسی کره جنوبی حاکم بود، اما در سال ۱۹۸۷ موج عظیمی از خیزشهای مردمی (موسوم به جنبش ژوئن یا قیام دموکراتیک) باعث تغییر در قانون اساسی ۱۹۴۸، کاهش اختیارات ریاست جمهوری و گسترش گسترده آزادیهای دموکراتیک شد.
خیزش مردمی با سرنگونی دیکتاتوری و استقرار یک رژیم دموکراتیک (به نام جمهوری ششم) منجر شد. بنابراین تاریخ سیاسی کره جنوبی به دو دوره قبل از ۱۹۸۷ و پس از ۱۹۸۷ تقسیم میشود.
تضادهای عمیق
اما این پیروزی بزرگ دموکراتیک، شخصیت و ماهیت سرمایهداری نیمهاستعماری دولت کره جنوبی را تغییر نداد. به همین دلیل دولت و ساختار سیاسی جدیدی که در سال ۱۹۸۷ پدیدار شد، به حفظ این ماهیت در دو جنبه اصلی ادامه داد؛ یعنی تبعیت از امپریالیسم ایالات متحده و تسلط شرکتهای فراملی. این وضعیت تضاد عمیقی بین آن و مردم کره جنوبی و بنابراین منجر به نارضایتی مردمی و مبارزات دائمی میشود.
مردم به طور فزایندهای از اینکه تبعیت نظامی از امپریالیسم ایالات متحده به معنای برای مبارزه با «تهدید کمونیستی شمال» است خسته شدهاند. در مصاحبههایی که در سال ۲۰۲۳ انجام شده دانشجویان جوان کره جنوبی تأکید میکنند که «هرگز کره شمالی را دشمن ندانستهاند، و اینکه «آنها همیشه کرهشمالی و کره جنوبی را یک ملت میدانستند» و امیدوارند دو کشور روزی با هم متحد شوند.»
همچنین اعتراضهای زیادی علیه استقرار پایگاه نظامی بزرگ ایالات متحده در «کمپ هامفریس» وجود داشت که ساخت و افتتاح آن را برای سالها به تعویق انداخت و نیز اعتراضهای گستردهای علیه ساخت فرودگاه دوم در «جزیره جِجو» در جنوب کشور به راه افتاد، فرودگاهی که قرار است مورد استفاده هواپیماهای نیروی هوایی آمریکا باشد.
مبارزه علیه شرکتهای فراملی نیز به طرق مختلف خود را نشان داده؛ از جمله اعتراضها و اعتصابها علیه افزایش روزهای کاری این شرکتها و همچنین اعتصابهای گسترده و شدید کارگران سامسونگ که برای افزایش دستمزدها و علیه آزار و اذیت اتحادیه کارگری شکل گرفت. و همچنین طی سالها مبارزه با فساد دولت و سایر نهادهای دیگر نیز در جریان بوده است. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۶ «صدها هزار معترض به خیابانهای سئول آمدند و خواستار استعفای رئیسجمهور «پارک گئونهای» شدند… که متهم بود به یکی از دوستان تاجر [مرتبط با سامسونگ] خود بدون مجوزهای مرتبط، اجازه دسترسی به اسناد محرمانه دولتی داده است، پارک سرانجام در سال ۲۰۱۷ استیضاح شد.
وضعیت کنونی و چشماندازها
همانگونه که ذکر شد مردم کره جنوبی با شکستدادن کودتای شخصی یون سوکیول پیروز شدند و از دولت دموکراتیک پس از انقلاب ۱۹۸۷ دفاع کردند. این واقعیتی مهم است که بدون شک بر روند اوضاع و تحولات تأثیر میگذارد. در این چارچوب طبقه حاکمه کره جنوبی به ویژه حزب دمکرات موفق شد این روند را در مسیر پارلمان و یک راهکار نهادی و قانونی قرار دهد. استیضاح یون قطعاً او را از سمت خود برکنار خواهد کرد و سپس انتخابات ریاست جمهوری جدید برگزار میشود که تقریباً به طور حتم یکی از نامزدهای حزب دمکرات پیروز این انتخابات خواهد شد. حزب دموکراتیک که در سال ۲۰۱۴ تأسیس شده آگاه است که رژیم سیاسی کره جنوبی هماکنون بر روی «دیگ بخار» قرار دارد و برای جلوگیری از «انفجار» آن طرح «کاهش تنشها» با کره شمالی را پیش خواهد کشید تا بخشی از هزینههای نظامی را به خدمات اجتماعی اختصاص دهد. اما برای رهایی از نفوذ شرکتهای فراملی و وابستگی به آمریکا و خروج از وضعیت نیمهمستعره آمادگی نخواهد داشت.