به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا،در یک مطالعه گسترده بینالمللی که دادههای ۲۰۴ کشور و منطقه را مورد بررسی قرار داد، کمبود جدی خدمات درمانی برای مبتلایان به افسردگی به شدت به چشم میخورد. این تحقیق که به رهبری دانشگاه کوئینزلند و با همکاری دانشگاههای واشنگتن، هاروارد و سازمان جهانی بهداشت انجام شده، در نشریه معتبر «The Lancet Psychiatry» منتشر شد.
مطالعه نشان داد که در سال ۲۰۲۱، تنها ۳۰ درصد از استرالیاییهای مبتلا به افسردگی اساسی، حداقل درمان لازم را دریافت کردند. این در حالی است که در مناطق پردرآمد، نرخ دسترسی به درمان کافی بالاترین میزان را داشته است، اما همچنان تنها ۲۷ درصد از افراد در این مناطق درمانهای مناسب دریافت کردهاند. در این مطالعه، درمان کافی به معنای حداقل یک ماه مصرف دارو همراه با چهار مراجعه به پزشک یا هشت جلسه مشاوره با متخصص تعریف شده است.
دکتر «دامیان سانتومائورو»، یکی از محققان این مطالعه و استاد دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه کوئینزلند، اعلام کرد که هدف این تحقیق، شناسایی درصد افرادی است که در سراسر جهان از مراقبتهای کافی در زمینه درمان افسردگی برخوردارند. او افزود: «در سطح جهانی، تنها ۹ درصد از مبتلایان به افسردگی اساسی از حداقل درمان لازم برخوردار شدهاند.»
این تحقیق همچنین نشان داد که در ۹۰ کشور مختلف، درمان کافی برای افسردگی کمتر از ۵ درصد است، که نشاندهنده بحران جهانی در تأمین خدمات بهداشت روانی است. در حالی که نرخ درمان برای زنان کمی بیشتر از مردان است (۱۰.۲ درصد در برابر ۷.۲ درصد)، این شکاف هنوز بسیار کم است و نیاز به اقدامات گستردهتری برای برطرف کردن آن وجود دارد.
پروفسور «هاروی وایتفورد»، روانپزشک برجسته، در این باره گفت: «بسیاری از مبتلایان به افسردگی نیاز به درمانهای فراتر از حداقل درمان کافی دارند. با درمان مناسب، افراد میتوانند به طور کامل بهبود یابند و از رنج و آسیب ناشی از افسردگی رهایی یابند. بدون درمان، این بیماری میتواند اثرات طولانیمدتی بر روابط، کار و تحصیل افراد داشته باشد.»
در این میان، دکتر سانتومائورو به حمایتهای این یافتهها از برنامه اقدام جامع سلامت روان ۲۰۱۳-۲۰۳۰ سازمان جهانی بهداشت اشاره کرد. هدف این برنامه، افزایش پوشش خدمات سلامت روان به میزان حداقل ۵۰ درصد تا سال ۲۰۳۰ است. او همچنین تصریح کرد که شناسایی مکانها و گروههای جمعیتی با کمترین نرخ درمان، میتواند به اولویتبندی اقدامات و تخصیص منابع برای بهبود درمانها کمک کند.
این دادهها نه تنها وضعیت کنونی درمان افسردگی را ترسیم میکند، بلکه مبنای مناسبی برای ردیابی پیشرفتها و شناسایی موانع موجود در دسترسی به خدمات بهداشت روانی در آینده فراهم میآورد.