به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات آنلاین، بنا به آمار جهانی، یکچهارم جمعیت بالای ۱۵ سال در هر جامعه، حداقل به یک اختلال روانپزشکی مبتلا هستند.
اگر تا چندسال پیش، مراجعه به متخصصان روانپزشک یا روانشناسان، تابو بود و افراد با وجود نیاز جدی که به درمان مشکلات روحی و روانی خود داشتند مقاومت میکردند یا از ترس اینکه انگ دیوانه بودن بخورند از مداخلات روان شناسی بهره نمیبردند، امروز بسیاری از مردم پی بردهاند که مانند بدن، ذهن و روان انسان نیز نیاز به مراقبت و توجه دارد و در صورتی که بیمار شود باید به فکر درمان آن بود.
گرایش به این حوزه در جامعه چنان رواج یافته که بسیاری از افراد از اینکه در شبکههای اجتماعی داد بزنند که تحتنظر روانشناس یا همان «تراپیست» هستند ابایی ندارند.
تغییر دیدگاه
دکتر علی بهرامنژاد، روانشناس و مدیر گروه سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد دانشگاه علومپزشکی کرمان با اذعان به افزایش گرایش به استفاده از خدمات حوزه سلامت روان به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: در زمانهای گذشته، باور مردم نهفقط درباره بیماریهای روانی که درباره بیماریهای جسمی هم متفاوت بود، مثلا برای درمان بیماری جسمی به دعانویس مراجعه میکردند تا اینکه به مرور زمان و با پیشرفتها و دستاوردهای علم پزشکی این رویه تغییر کرد.
وی با اذعان به اینکه وضعیت درباره بیماریهای روانی حادتر بود، میافزاید: در ادبیات ما که افراد زیادی در جامعه با آن ارتباط داشتهاند به بیماران روانی، مجانین گفته شده و حتی در قوانین ما همین عنوان بهکار رفته است. واژه مجنون، بار منفی دارد و انسان مایل نیست این برچسب به او زده شود که بیماری و مشکلی دارد. این موضوع در کنار عوامل دیگری موجب شد تا سالیان دراز، تمایلی از سوی گروههای زیادی از مردم به استفاده از تخصصهای مربوط به سلامت روان وجود نداشته باشد و همانطور که شما اشاره کردید آن را با دیوانه بودن مترادف میدانستند اما اکنون وضعیت، مقداری متفاوت شده است.
این روانشناس با بیان آنکه مشکلات روانپزشکی، طیف وسیعی را دربرمیگیرد ادامه میدهد: تاکنون حدود ۴۰۰ نوع اختلال روانپزشکی شناسایی شده است که درصد کمی از مبتلایان به آن، بیماران شدید روانی هستند. بنا به آمار جهانی، یکچهارم جمعیت بالای ۱۵ سال در هر جامعه، حداقل به یک اختلال روانپزشکی مبتلا هستند.
ضرورت سلامت روان
مدیر گروه سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد دانشگاه علومپزشکی کرمان، یکی از دلایل افزایش مراجعه مردم به روانشناسان را ضرورتی میداند که شرایط جدید اجتماعی موجب آن شده است. وی توضیح میدهد: هرچه جامعه پیشرفتهتر شود به سلامت روانی بالاتری نیاز داریم. بهعنوان مثال، در زمانهای گذشته برای انجام کارها به دقت و تمرکز بالا نیاز چندانی نداشتیم ولی الان اگر دقت و تمرکز نداشته باشیم عملکرد ما افت کرده و در زندگی خود با چالشهایی روبهرو میشویم یا تغییراتی که در روابط بینفردی ایجاد شده مشکلاتی برای برخی از اعضای جامعه ایجاد کرده است. این شرایط، بسیاری از افراد را به استفاده از تخصصهای روانپزشکی و روانشناسی واداشته است.
وی با اشاره به اینکه تغییراتی نیز در حوزه علم به وجود آمده و دانشگاهها علمیتر شده است، ادامه میدهد: دسترسی متخصصان به علوم روز، بیشتر و مداخلاتی که انجام میدهند نیز ثمربخشتر شده است، در نتیجه مراجعان بیشتری برای حل مشکلات خود نتیجه گرفتهاند. همین نتیجه گرفتن در جامعه منتشر شد و افراد بیشتری از این فرصت آگاه شدند و مراجعه کردند و اکنون شاهدیم که تابوی استفاده از کمک روانشناسان و روانپزشکان شکسته است.
از طرفی، رشتههای مرتبط با روانپزشکی نیز نسبت به گذشته گسترش بیشتری پیدا کردهاند. در شهر کرمان حدود سه دهه پیش، تنها یک یا دو روانپزشک وجود داشت اما در حال حاضر نزدیک به ۷۰ روانپزشک و بیش از ۲۰۰۰ روانشناس در این شهر فعالند.
نیاز نیمی از جامعه
بهرامنژاد میگوید: وقتی جوامع به سمت صنعتی شدن میروند، بسیاری از بیماریهای جسمی کنترل میشود ولی برخی دیگر از بیماریهای غیرواگیردار مثل بیماریهای قلبی و عروقی و بیماریهای روانپزشکی گسترش پیدا میکند و ضرورت دارد از مداخلات متخصصان مربوطه استفاده شود.
این روانشناس میافزاید: با وجود اینکه مراجعات نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده اما هنوز بخشی از جامعه از کمک روانشناسان استفاده نمیکنند؛ در حالی که براساس آمار سازمان جهانی بهداشت، ۵۰ درصد افراد جامعه نیاز به خدمات مشاورهای دارند. منظور از خدمات مشاورهای، بیماریهای روانپزشکی نیست. تصمیم درباره ازدواج و شغل، روابط بینفردی، تربیت فرزندان و بسیاری از مسائل در زندگی اجتماعی نیاز به مشاوره دارد.
بنابراین مشاوره به این معنا نیست که افراد حتما دچار اختلال روانپزشکی هستند.
عدم حمایت از خدمات گران
این روانشناس در بخش دیگری از گفتگو در پاسخ به گزارشگر روزنامه اطلاعات اذعان میکند: خدمات روانشناسی گران است ولی متأسفانه از طرف شرکتهای بیمه، حمایت نمیشود.
بهرامنژاد با تأکید بر اینکه در کشور ما خدمات بیمهای برای مشاورهها بسیار محدود است، ادامه میدهد: در مواردی هم که این خدمات وجود دارند چندان کاربردی نیستند و خدماتی که مثلا یک ازدواج را پوشش بدهد تا تبدیل به طلاق و افسردگی و خودکشی نشود کمتر موردتوجه قرار گرفته است؛ در حالی که در کشورهای پیشرفته، خدمات مشاورهای تحت پوشش بیمههاست. بسیاری از افرادی که بضاعت اقتصادی خوبی ندارند ممکن است مشکلات بیشتر و نیاز بالاتری به دریافت خدمات روانشناسی داشته باشند اما بهدلیل ناتوانی در تأمین هزینههای آن اقدام نکنند.
از طرفی، خدمات مشاورهای طولانیمدت است و افراد باید چندین جلسه مراجعه کنند. وقتی نتوانند هزینهها را بپردازند درمان را نیمهکاره رها میکنند.
غفلت از یک نیاز ضروری
شیرین امین، روانشناس و مشاور خانواده در گفتگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات با بیان اینکه خوشبختانه در چندسال اخیر، سطح آگاهی جامعه بالا رفته و باور و نگاه مردم نسبت به روانشناسی و مشاوره بسیار تغییر کرده است میگوید: این باور غلط که فقط کسانی که دیوانه هستند نزد مشاور و روانشناس میروند از بین رفته است ولی متأسفانه با وجود همین آگاهی و احساس نیازی که خیلی از افراد و خانوادهها به روانشناسی دارند هنوز این موضوع جزو اولویتهای بسیاری از مردم نیست و مسائل مهمی مثل مشاوره پیش از ازدواج نیز مورد غفلت قرار میگیرد.
هماکنون درصد قابلتوجهی از پروندههای مراکز روانشناسی را پروندههای طلاق دربرمیگیرد، چون مشاوره طلاق امری اجباری در فرآیند درخواست طلاق است و تا مرکز مشاوره به دفتر خدمات قضایی نامهای ارائه ندهد، دادخواست طلاق زوجین ثبت نمیشود ولی مشاوره پیش از ازدواج که جنبه پیشگیری دارد و بسیار کمک میکند تا ازدواجهای بهتری انجام شود، چندان موردتوجه نیست و از آن استقبال نمیشود و مراجعات بسیار کمی در این زمینه داریم.
علاوه بر مشاوره پیش از ازدواج، مسائل مربوط به خودشناسی، حل تعارضات فردی، حل مسائل روابط زوجی و فرزندپروری که هم جنبه پیشگیری از مشکلات جدیتر را دارند و هم به افزایش کیفیت زندگی افراد کمک میکنند کمتر موردتوجه جامعه است.
خطر روانشناسی زرد
در همین حال و همزمان با افزایش گرایش به استفاده از خدمات روانشناسی و روانپزشکی، موضوع تازهای با عنوان روانشناسی زرد نیز مطرح شده است.
شیرین امین میگوید: روانشناسی زرد، مطالب سطحی و عموما بدون پشتوانه علمی و پژوهشی هستند که با ویترینی مخاطبپسند و جذاب و با بستهبندی زیبا ارائه میشوند اما یا تأثیر ندارند و یا اگر داشته باشند تأثیرشان کوتاهمدت است؛ درواقع میتوان گفت اثر درمانی ندارند.
چیزهایی که اخیرا زیاد مد شده و از آن میشنویم تحت عنوان کوچینگ سبک زندگی، جذب ثروت از طریق ذهن، رمز و راز جذابیت، تبدیل پارتنر به شوهر و مسائلی مشابه این، از مصادیق روانشناسی زرد هستند و در واقع مطالبی دمدستی در شبکههای اجتماعی را شامل میشوند که شاید برای مخاطبی که بهدنبال مطالب آماده و کوتاه و باورپذیر است جذاب باشد ولی در عمل، اثر درمانی ندارد.
وی با تأکید بر اینکه مداخلات حوزه سلامت روان، وظیفه و رسالت افراد آموزشدیده و متخصص است اظهار میکند: اگر کسانی که فنبیان یا توانایی خوبی برای ارائه دارند فارغ از اینکه دانش تخصصی لازم را داشته باشند بخواهند درباره مسائل حوزه سلامت روان، اظهارنظر کنند و برای مخاطبان، نسخه بپیچند نهتنها ممکن است به افرادی که آن را باور میکنند آسیب بزند بلکه به مرور، موجب میشود اعتماد مردم به متخصصان این حوزه نیز کم شود.