البته این موضوع مختص صنعت دارو و حتی سلامت نیست و در صنایع دیگر نیز شاهد چنین تغییر نگرشی هستیم که جوانان جویای نام که شرکتهای نوآور، نوپا و دانش بنیان تأسیس کردهاند یا در آنها مشارکت کردهاند، زمینه را برای تحول تاریخی صنعت ایران فراهم ساختهاند.
این موضوع از آنجایی حائز اهمیت است که از حدود ۵ سال پیش به همت معاونت علمی ریاست جمهوری و بخش خصوصی، با تزریق انرژی، روحیه، دانش و خلاقیت، کارخانهای متروکه و مخروبه در حوالی میدان آزادی، به مرور زمان تبدیل به محل رشد و ترقی بسیاری از شرکتهای نوپای استارت آپی شده و این رویداد تحرک آفرین، تا جایی پیشرفت کرده که از کارخانه نوآوری آزادی میتوان به عنوان بزرگترین مرکز استقرار گروههای نوآور، نوپا و استارت آپ ایران و حتی خاورمیانه نام برد.
جایی که به وضوح میتواند با هدفگذاری های درست و مستمر زمینه ساز برداشتن گامهای آغازین جوانان نوآور و خلاق برای رشد و نمو غولهای دیجیتال باشد و مدلی از سیلیکون ولی در ایران و خاورمیانه را پایهریزی کند.
بیش از دو هزار جوان تحصیلکرده جویای نام که از دروازههای علم و دانشگاه عبور کرده و نیاز به تجربه حضور در محیط کسب و کار دارند، به این مرکز نوآوری پناه آوردهاند تا بتوانند رویاها و ایدههای خود را به ظهور و بروز برسانند.
کارخانه نوآوری آزادی، تبدیل به شعبه دوم پارک فن آوری پردیس شده است تا بتواند شبکهای از جوانان صاحب ایده و اساتید دانشگاهی علاقه مند به فعالیتهای جسورانه و عاشق مربی گری و انتقال دانش و تجربه به جوانان را به هم پیوند دهد و اکوسیستم استارت آپی کشور را سیراب کند.
رفت و آمد جوانان متخصص، با نشاط و سرزنده ایرانی به این محل، در کنار آمد و شد اساتید بزرگ دانشگاهی، سبب ایجاد حال و هوایی خاص، زنده و پرتکاپو در این محیط شده است که در کمتر نقطهای از شهر قابل مشاهده است.
متأسفانه از ماههای پایانی سال گذشته، خبرها حکایت از قصه پر غصهای داد و آن اینکه زمان اجاره پنج ساله زمین این کارخانه به اتمام رسیده و به دلیل به نتیجه نرسیدن مذاکرات با مالکان زمین، سرنوشت همه استارت آپ های خلاق که با مدد معاونت علمی ریاست جمهوری، قلبشان به تپش افتاده، دستخوش ابهام شده است.
افسوس که به نظر میرسد برخیها سودآوری فوری ناشی از تغییر کاربری زمین از صنعتی به اداری، تجاری و مسکونی و سپس فروش زمین کارخانه نوآوری آزادی را به سرمایه گذاری در نوآوری و رونق کسب و کارهای دانش بنیان ترجیح میدهند و این در حالی است که این اقدام بیتردید به تخریب و نابودی بزرگترین زیست بوم نوآوری و فن آوری در کشور منجر خواهد شد.
در این شرایط، شاید این پرونده را بتوان یکی از اساسیترین آزمونها برای شهردار تهران در مسیر حمایت از جوانان، دانش بنیانها و فعالیتهای نوآوری تلقی کرد؛ چرا که شهرداری به عنوان اصلیترین متولی مدیریت شهری میتواند با تکیه بر روح فساد ستیزی و مبارزه با سودپرستی، به مدد جوانان آمده و اجازه تغییر کاربری این زمین را به دلیل تأثیر مخربی که بر زیست بوم نوآوری کشور خواهد داشت، ندهد.
امیدواریم شهرداری تهران با این تدبیر، علاوه بر حمایت از سرنوشت بیش از دو هزار جوان علاقهمند به فعالیتهای دانش بنیانی و استارت آپی، بر جذابیتهای شهری به عنوان پایتخت نوآوری کشور بیافزاید و مانع از دلزدگی جوانان و افزایش میل آنها به مهاجرت شود.