بلند شو، کاری کن!
اقتصاد ایران: مبهوت شدم از این همه توصیهٔ اسلام به تجارت. بسیاری به ما القا کرده بودند که خواستن پول و کار کردن برای وسعت روزی برای مؤمن برازنده نیست. حتی میگفتند بهرهمندی از آسایش و غذای خوب و خانهٔ بزرگ وقتی دیگرانی در رنج هستند، جایز نیست. واقعاً چرا که نه؟! چرا فکر میکردیم بندگان خوب خدا نباید زندگی راحتی داشته باشند و هر چه بیشتر سختی بکشند، خدا را بیشتر خوش میآید؟ پناه بر خدا، مگر خدا مردمآزار است؟!
گروه زندگی - مینا فرقانی: دین همهچیز تمامی داریم. یعنی فکر یک ریزهکاریها و جزئیاتی را کرده که آدم شاخ درمیآورد. در مقابل احکام چنین مجموعهٔ هوشمندانهای چه میشود گفت جز «چشم»؟ مخالفت با چنین هوش برتری نه اینکه ممکن نباشد. ولی به ضرر خودمان است.
داشتم روایتهایی را دربارهٔ تجارت و احکام آن میخواندم که مبهوت شدم از این همه توصیهٔ اسلام به تجارت. عجیبتر آنکه بسیاری به ما القا کرده بودند که خواستن پول و کار کردن برای وسعت روزی برای مؤمن برازنده نیست. حتی میگفتند بهرهمندی از آسایش و غذای خوب و خانهٔ بزرگ وقتی دیگرانی در رنج هستند، جایز نیست (جواب این را همین جا میگویم که بین مطالب دیگر گم نشود. زندگی در سطح فقیرترین مردم، برای رهبر جامعه توصیه شده، نه همهٔ مردم!).
واقعاً چرا که نه؟! چرا فکر میکردیم بندگان خوب خدا نباید زندگی راحتی داشته باشند و هر چه بیشتر سختی بکشند، خدا را بیشتر خوش میآید؟ پناه بر خدا، مگر خدا مردمآزار است؟!
بگذریم... انگار دارم حواشی میروم. خواستم شما را در جذابیت روایاتی که دربارهٔ تجارت در کتاب حلیة المتقین دیدم، شریک کنم.
بهترین عبادت، کسب روزی حلال است.
اوصیکُم به پول حلال در آوردن
بر خلاف آنچه که شاید به شما هم مثل من و بسیاری دیگر القا شده باشد، پول در آوردن و تلاش برای آن اصلاً ناپسند نیست. خیلی هم خوب و خداپسندانه است. میگویید نه؟ کلی حدیث برایتان جمع کردهام در همین رابطه!
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند «نیکو یاوریست پرهیزکاری از معاصی خدا و توانگری.». و نیز فرمودهاند «عبادت هفتاد جزء است و بهترین آنها طلب روزی حلال است.». چی از این جذابتر؟
حدیثی از امام رضا (علیهالسلام) در جای دیگری که یادم نیست کجا بود، دیدم که فرموده بودند «از نعمتهای خدا داشتن خانهٔ بزرگ است.». خب خانهٔ بزرگ از آسمان که فرود نمیآید با سند تکبرگ! باید برایش زحمت کشید و پول جمع کرد.
از امام جعفر صادق (علیهالسلام) نقل شده «خیری نیست در کسی که نخواهد مالی از حلال جمع کند که با آن مال، روی خود را از سؤال [درخواست از دیگران] حفظ کند و قرض خود را ادا کند و با خویشان خود احسان کند.».
امام محمد باقر (علیهالسلام) فرمودهاند «کسی که طلب دنیا کند برای آنکه از مردم سؤال نکند و روزی عیال خود را فراخ گرداند و با همسایگان خود احسان کند، در روز قیامت روی او مانند ماه شب چهارده باشد.». الله اکبر! خوشگلی اخروی هم به محسنات کاسبان روزی حلال اضافه شد. دیگر چه میخواهید؟
منتظر نمان تا کسی نانی برایت جور کند.
باری بر دوش دیگران نباشید
اسلام، انسان را جز در برابر خدا کوچک نمیخواهد. عزتنفس ما در برابر خلایق را دوستتر دارد تا اظهار نیازمندیمان را. اصلاً مدام یادآوری میکند که مسلمان، عزیز است! برای همین، همان قدر که به قرضالحسنه دادن توصیه کرده، قرضالحسنه گرفتن را دوست ندارد. خدا خوشش میآید به دیگران محبت و لطف کنی. اما نمیخواهد مهرطلبی کنی و خودت را زیر دِین و منت غیر خدا ببری.
در چندین روایت توصیه شده که به دنبال کسب روزی حلال برویم و بار زندگی خود و خانوادهمان را بر دوش دیگران نیندازیم. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند «ملعون است کسی که بار عیال خود را بر مردم بیندازد.».
در حدیث دیگری آمده که روزی امام صادق (علیهالسلام) احوال شخصی را پرسیدند. کسی گفت «او پریشان شده.». حضرت پرسیدند «به چه کار مشغول است؟». گفت «در خانه نشسته و عبادت الهی میکند.». فرمودند «زندگی او چطور میگذرد؟». پاسخ داد «بعضی از برادران مؤمن به احوال او میرسند.». حضرت فرمود «آن کسی که روزی او را میدهد، عبادتش بهتر است از عبادت او.».
اینها یعنی منتظر نمان تا کسی نانی برایت جور کند. نباید حتماً پشت میز بنشینی یا حقوقبگیر جایی یا کسی باشی. برخیز برادر! یا خواهر! کاری بکن. هنری بیاموز. چیزی بساز. توانمندیهای خودت را کشف کن و روزیات را از راه حلال به دست بیاور. خیلیها با کمترین سرمایه که حتی خندهدار به نظر میرسد، شروع کردهاند و حالا کسبوکار بزرگی به هم زدهاند.
باید چیزی بکاری تا خداوند هنگام برداشت، برکتش دهد.
تکان بخور تا کامروا شوی
عدهای هم مینشینند و میگویند «خدا روزیرسان است!». البته که خدا روزیرسان است، بر منکرش لعنت. ولی حاضرم قسم بخورم که از مفتخورها خوشش نمیآید.
به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردند «شخصی هست که میگوید در خانه مینشینم، نماز میخوانم، روزه میگیرم و عبادت پروردگار خود میکنم و روزی من البته از برای من میآید.». حضرت فرمود «این مرد، یکی از سه فردی است که دعایشان مستجاب نمیشود.». شوخی که نداریم. هیچ چیزی در این عالم مفت نیست!
روزی امام صادق (علیهالسلام) احوال عمر بن مسلم را پرسیدند. کسی گفت که ترک تجارت کرده است. حضرت سه مرتبه فرمود «عمل شیطان است. مگر نمیدانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تجارت میکرد؟».
خلاصه که از قدیم گفتهاند «از تو حرکت، از خدا برکت!». تو حرکت کن، تا خدا به حرکت تو برکت بدهد. همینجوری خالی خالی که نمیشود!
اگر از بیتالمال نخوری و کاسبی خودت را داشته باشی، خدا بیشتر دوستت دارد!
نانآور و نانرسان باش
همیشه به کسبوکارهای خرد و خانگی علاقه داشتم. تلاش و پشتکار صاحبانشان را میستودم. لذت میبردم از اینکه ایدهای را با مختصر سرمایهای سر دست گرفتهاند و از آن، نان حلال در میآورند. حتی به بعضیهای دیگر هم نان میرسانند. وقتی دیدم خدا هم از این افراد خوشش میآید، به وجد آمدم.
مولا امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) تعریف کردهاند که روزی خداوند به حضرت داوود خطاب کرد که اگر از بیتالمال نمیخوردی و کاسبی خودت را داشتی، بندهٔ بهتری بودی! (نقل به مضمون دوستانه! سخت نگیرید.)
وقتی این خطاب رسید حضرت داوود چهل روز گریه کرد. خدا به آهن وحی فرستاد که برای بندهٔ من، داوود، نرم شو. آهن در دست داوود مانند موم، نرم شد. حضرت داوود هر روز با دست خود یک زره میساخت و به هزار درهم میفروخت. تا آنکه ۳۶۰ زره ساخت و از بیتالمال بینیاز شد.
و به این صورت هم کسبوکاری راه افتاد، هم از بیتالمال سهم نگرفت!
کسب روزی، بندگی خداست
در حدیث معتبری آمده که شخصی از علما در روزی بسیار گرم، امام محمد باقر (علیهالسلام) را دید که بر دو غلام تکیه کرده و به راهی میروند. عالم گفت «شما مرد پیری هستید از بزرگان قریش. مناسب نیست که در این وقت برای طلب دنیا بیرون آیید. اگر در این حال، مرگ شما برسد چه خواهید کرد؟». فکر کرد حضرت الان خجالتزده میشوند که چرا برای کسب روزی بیرون آمدهاند! حضرت فرمود «اگر مرگ در این حال برسد، در وقتی رسیده که مشغول طاعت خداوند عالمیان هستم و کاری میکنم که خود را و عیال خود را باز دارم از درخواست کردن از تو و از دیگران. من از آن میترسم که مرگ برسد و بر معصیت خدا باشم.». عالم گفت «راست گفتی! میخواستم تو را پند بگویم، تو مرا پند گفتی!».
خوب که دقت میکنم میبینم چنین نگاههایی هنوز وجود دارد. همین نگاهها باعث میشود بسیاری از ما فکر کنیم کسب روزی و کار کردن برای برآوردن احتیاجات زندگی، کار ناپسندی است و باید بنشینیم و دعا کنیم تا خدا به صورت خودجوش، خودش ما را از خزانهٔ غیبش بینیاز کند!
اینها برای دنیا نیست!
خیلی وقتها ما برای کارهایی پول میخواهیم و بسیار تلاش میکنیم. بعد وجداندرد میگیریم که «اَه اَه! خجالت بکش! چقدر دنیازده و مادی شدهای!». مثلاً میخواهیم خانهای بزرگتر بگیریم. چرا؟ برای آنکه راحتتر بتوانیم فامیل را دور هم جمع کنیم یا اصلاً برای اینکه خانوادهمان آرامش و آسایش بیشتری داشته باشند. شاید ظاهراً این درخواست دنیوی باشد، اما با این نیت، در واقع اخروی است! چطور؟ حدیثش اینجاست.
شخصی از امام صادق (علیهالسلام) پرسید «ما طلب دنیا میکنیم و دوست داریم که مال دنیا به ما رو کند.». فرمود «مال دنیا را برای چه میخواهی؟». گفت «برای اینکه خرج خود و عیال خود کنم. صلهرحم کنم. تصدق و حج و عمره کنم.». فرمود «مال را برای اینها کسب کردن، طلب دنیا نیست؛ طلب آخرت است.».
ایشان در جایی دیگر میفرمایند «خدا روزی مؤمنان را از چند جا مقرر فرموده که گمان نداشته باشند. برای اینکه چون نمیدانند که روزیشان از کجا میآید، زیاد دعا کنند.».
اما قسمت جالبتر ماجرا میدانید کجاست؟ آنجا که امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند «تجارت کردن عقل را زیاد میکند و ترک تجارت، عقل را کم میکند.». اینجایش را دیگر نخوانده بودید. نه؟ من هم تا امروز نخوانده بودم.
تجارت کردن، عقل را زیاد میکند.
زیادهروی نکنید
هر چیزی به اندازهاش خوب است. برای روزی هم که میدوید، به اندازه بدوید! خودتان را برای به دست آوردن پول بیشتر، نابود نکنید.
از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده «جبرئیل در دل من دمید که هیچ صاحبجانی نمیمیرد مگر آنکه روزی مقرر خود را تمام میخورد. پس از خدا بترسید و مبالغه در طلب روزی مکنید و دیر رسیدن روزی، شما را بر آن ندارد که طلب چیزی از روزی را به معصیت خدا بکنید. زیرا خدا روزی را در میان خلق خود حلال قسمت کرده است، نه حرام. پس کسی که از معصیت خدا بپرهیزد و صبر کند، روزی او از حلال میرسد. و هر که پردهدری و عجله کند و از حرام بگیرد، از روزی حلال او همان مقدار کم میشود.».
دعا کنیم خدا از حلال خود آنقدر روزیمان کند که از حرام، بینیاز شویم و حتی در خیالمان هم نزدیکش نرویم.
گر صد هنر داری، توکل بایدت!
شاید باورتان نشود، اما در این دنیای شلوغ و ظاهراً بینظم، همه چیز حساب و کتاب دارد. اگر چیزی قسمت شما باشد، هیچکس نمیتواند آن را بردارد. اگر هم اشتباهی بردارد، دست تقدیر میزند پس کلهاش و میگوید «تِخ کن!». هیچجوری نمیتواند تصاحبش کند. کمی پیچیده است. اما اگر فکر کنید، حتماً نمونههایی را در زندگی خودتان مییابید که چیزی قسمتتان بوده و از کیلومترها دورتر هر طور شده به دستتان رسیده، در حالی که اصلاً انتظارش را نداشتهاید. یا چیزی که یقین داشتهاید مال شماست، ناباورانه از دستتان رفته و قسمت فرد دیگری شده؛ در عوض بهترش دوباره برایتان ردیف شده.
بر همین اساس است که باید اعتماد کنیم و توکل. البته توکل را باید با تلاش همراه کنیم، نه یکجا نشینی و خدای ناکرده زخم بستر گرفتن. در احادیث هم داریم که «وقتی درِ دکان خود را باز کردی و متاع خود را پهن کردی، آنچه را که باید انجام میدادی، انجام دادی. دیگر بر خدا توکل کن.».
خداست دیگر. ده قدم به ازای یک قدم تو برمیدارد، به شرط آنکه آن یک قدم را برداری. بیحرکت منتظر نمانی که از آسمان برایت مائدهٔ آسمانی نازل شود. خدایی داریم که با خدایی کردنش هم ما را ادب میکند. و عجیب دل میبرد این خدا...
پانوشت: تمام حدیثها برگرفته از کتاب حلیة المتقین، علامه محمدباقر مجلسی، باب دوازدهم، فصل نهم
پایان پیام/