۴ معضل ریشه دار بورس و پیش بینی آینده بازار سهام
اقتصاد ایران: کارشناس بینالمللی مدیریت سرمایهگذاری و ریسک با اعلام ۴ معضل ریشه دار بورس، پیش بینی کرد وضعیت فعلی و رکود بازار در نیمه دوم سال هم تداوم خواهد یافت.
بورس تحتنفوذ دولت و قابل دستکاری
برای اینکه ارزش یک بازار و شرکتهای پذیرفتهشده در آن با ارزش ذاتی همسو شوند، مستلزم برخی شرایط است. اینکه اجازه داده شود تا بازار همانند یک بازار فعالیت کند نه همانند سازمانی که چگونگی عرضه و تقاضا به صورت دستوری به آن تحمیل شود. متاسفانه در ایران به صور و اشکال مختلف چه دولتی و چه تحتتاثیر دولت، بازار تحتنفوذ بوده و دستکاری میشود.
این عامل همچنان برطرف نشده و متاسفانه دور نمایی مبنیبر اینکه چنین خاصیتی تغییر کند، وجود ندارد. اینکه سیاستگذاران بالادستی بازار سرمایه این حق را قائلند که به صور مختلف بازار را تحتتاثیر یا کنترل قرار دهند، متاسفانه در فرهنگ و نظام مدیریتی رخنه کرده است.
در این مواقع بهانه و دلیل این است که بازار سرمایه دارای حساسیت بالایی بوده و باید از آن مراقبت کرد اما هیچگاه توضیح داده نمیشود که این قشر از سیاست گذاران چگونه میتوانند بهتر از عرضه و تقاضا متوجه سمت و سوی بازار شوند؟ فرض بر این است افراد، نهاد یا سیاست گذاران بالادستی خواهان نفوذ و شکل دهی خرید و فروشها میتوانند بهتر از کلیت بازار چگونگی سمت و سوی معاملاتی را تشخیص دهند. (حال اگر بازار به درستی رفتار کند ساز و کاری ایجاد شده که آینه واقعیتها در زمین اقتصاد است. اگر دورنمای اقتصاد مقداری منفی شود، طبیعتا بازار سهام منفی میشود و بالعکس.)
به هر روی نفوذ و دخالت سیاست گذاران بالادستی بازار از طریق انتخاب افرادی که وابسته به دولت هستند در موقعیتهایی مانند شورای عالی بورس و هیات مدیره بورس وجود دارد و نفوذ نهادها و سازمانهای متعدد یقینا عامل تخریبی محسوب میشود. زمانیکه بازار سهام سقوط میکند شاید لازم است دولتها و نهادهای حاکمیتی وارد صحنه شوند اما بازار را باید به حال خود رها کرد و اجازه داد به فعالیت ادامه دهد تا بتواند واقعیات را نشان دهد.
مسئولان بازار سرمایه انتصاب دولت هستند نه مستقل و حرفهای
دومین شرط : باید اذعان کرد افرادی که بهعنوان مسئولان بازار سرمایه بر روی کار میآیند اکثرا انتصابی هستند. به این معنی که از طرف همین نهادهای دولتی و وابسته به دولت انتخاب میشوند و در اغلب مواقع افرادی مستقل و حرفهای بازار سرمایه نیستند. این قشر از مسئولان بالادستی (عمدتا دولتی یا وابسته به دولت) حرفشنوی دارند. طبیعتا چنین افرادی سبک، روش و انگیزه حرفهای در راستای توسعه بازار ندارند و از سطح حرفهای مناسب در جهت پیشرفت بازار هم برخوردار نیستند. متاسفانه مقایسه این عامل در سطح بینالملل از ضعف ایران حکایت دارد.
سومین شرط : افراد منصوبشده سیاستگذاران دولتی یا وابسته به دولت که مدیریت یا نظارت بازار سرمایه را بر عهده دارند (در بسیاری از مواقع که شرکتهای بورسی عملکرد مغایر با روح قوانین و مقررات دارند و متخلف هستند یا دستکاری در بازار توسط نهادها و بازیگران صورت میگیرد). این قشر از افراد انتصابی، برخوردی با متخلفان ندارند. چراکه اغلب متخلفان به نهادهای مختلف مرتبط هستند و وابستگیهایی دارند. طبیعتا افراد انتصابی در بازار سرمایه توانایی برخورد با متخلفان را ندارند و این مهم عاملی در راستای بههم ریختگی بازار در نظر گرفته میشود.
تحریم تنها عامل اصلی ایجاد رخوت و مشکلات نیست
چهارمین شرط: کلیت اقتصاد دچار رخوت و دورنما هم دستخوش عوامل مختلف و تاثیرگذار است که بعضا روح و چشمانداز را منفی نمایش میدهند. طبیعتا تحریم عامل مهمی محسوب میشود و بیتاثیر نیست اما تنها عامل اصلی ایجاد رخوت و مشکلات در بازار سرمایه هم نخواهد بود.
مدیریت ضعیف بنگاههای اقتصادی به دلیل اینکه تحتتاثیر نهادهای دولتی و وابسته به دولت بوده از رویکرد، عملکرد حرفهای و کارشناسیشده مستقل برخوردار نیستند. اغلب شرکتهای بزرگ فعال در اقتصاد و حتی سایر بنگاهها، بیشتر محل هزینه هستند تا محلی برای ایجاد درآمد یا خلق ارزش.
فضای اقتصادی ایران بهشدت دولتزده و آکنده از مدیریت دولتی است. دورنمای منفی اقتصادی هم ایجاد شده که حداقل برای ۲ تا ۳ سال آینده ارزشهای اقتصادی زنده نخواهند شد. چراکه مدیریتها کوتاهمدت بوده و ثبات رویه نیز مشاهده نمیشود. در چنین شرایطی ارزشهای پنهان اقتصاد ظهور نمیکند. نگرش کوتاه مدت توام با ابهام حوزه اقتصادی به شرکتهای حاضر در بازار سهام، تسری مییابد و سهام شرکتها نیز تحتتاثیر چنین نگرشی قرار میگیرد. در این میان، تحریم مزید بر علت میشود و شرایط را بدتر از گذشته میکند.
دورنمای اقتصاد هم مثبت نیست. هرچند ممکن است فرصتی ایجاد شود و برخی شرکتها وضعیت مطلوبی پیدا کنند اما در کلیت بازار وضعیت آتی چندان مساعد نخواهد بود. بهنظر میرسد این شروط همچنان پا برجا خواهند بود. چراکه نشانههایی از تغییر و تحول مشاهده نمیشود و حتی با شکست تحریم اثرات عوامل مطرحشده در اقتصاد پایدار ارزیابی میشود.
موضوع اصلی، مشکل مدیریت اقتصاد است. مدیریتی تحتتاثیر اقتصاد دولتی با نفوذهای شدید دولتی که اقتصاد را وارد کما کرده است. در شرایطی که استعداد لازم برای رشد اقتصادی وجود دارد و این استعداد در بورس هم دیده میشود اگر مدیریت غیردولتی و حرفهای با تفکرات روز در اقتصاد حاکم شود، طبیعتا بورس تحتتاثیر قرار میگیرد و رشد پایداری خواهد داشت.
هر چند در دولتهای گذشته هم این عوامل برقرار بود اما شدت، درجه و وزن هر عامل در دولتهای مختلف متفاوت است.این تفاوت باعث میشود در برخی دولتها، رشد بورس و به عبارتی بهبود وضعیت اقتصاد شکل گیرد.
پیش بینی می شود دورنمای اقتصاد برای ۶ ماه دوم سالجاری، تداوم وضعیت فعلی و پایداری رکود بازار خواهد بود. در عین حال برای بازیگران حرفهای بازار سهام هنوز فرصت وجود دارد. همچنان شرکتهای مطلوب دارای فرصت سرمایهگذاری هستند. در مجموع طی ۶ماه دوم سال، کلیت بازار در حالت رخوت، رکود و کمای اقتصادی ادامهدار خواهد بود.