گزارش تحلیلی
تحلیل رفتار متقابل چیست؟
اقتصاد ایران: گلپایگان _ من و تو خوب هستیم ولی ممکن است گاهی اوقات درگیر رفتارهای غیر خوب یکدگر شویم، در این صورت ما از همان تصمیمات دوران کودکی خود پیروی کرده ایم.
به گزارش خبرنگار اقتصاد ایران ، تحلیل رفتار متقابل نظریه ای است در مورد شخصیت به منظور رشد و تغییرات شخصی و از نظر عمق تئوری، کاربرد وسیع و متنوع آن بسیار برجسته می باشد.
تحليل رفتار متقابل به عنوان نظریه، شخصیت تصویری از ساختار روانشناختی انسانها به ما ارائه می دهد وبدین منظور از یک الگوی سه بخشی به عنوان الگوی حالات نفسانی خود استفاده می کند.
همین الگوی شخصیتی به ما کمک می کند که دریابیم انسانها چگونه عمل و رفتار می کنند و این که چگونه شخصیت خود را در قالب رفتارهایشان آشکار می سازند.
تحلیل رفتار متقابل همچنين برای برای تجزیه و تحلیل سازمانها و مدیریت نیز به کار می رود.
تحلیل برای رفتار متقابل نظریه ای برای رشد کودک ارائه می دهد.
مفهوم پیش نویس زندگی بیانگر این است که چگونه الگوهای کنونی زندگی ما ریشه در دوران کودکی دارند، که در این چهار چوب پیش نویس زندگی، تحلیل رفتار شیوه های زندگی دوران بزرگسالی ما بازنوازی همان روشهای دوران کودکی ما است.
حتی اگر این باز نوازی ، نتایجی را به بار آورد که موجب عناد به خود شود و یا بسیار درد ناک باشد، از این رو تحلیل رفتار متقابل به ما نظریه آسیب شناسی روانی را ارایه میدهد.
در حوزه کاربرد عملی تحلیل رفتار متقابل، یک نظام روان درمانی را به ما معرفی مینماید و در نتیجه در درمان انواع اختلالات روانی، از مشکلات روزانه گرفته تا دوران پریشی های بسیار عمیق،بکار میرود و این هم روش های درمانی فردی، گروهی، زوجی و خانوادگی را ارائه می دهد.
امروزه تحلیل در مراکز آموزشی، مدیریت، آموزش ارتباطات و تجزیه و تحلیل سامانه ها و... راه کاری بسیار نیرومند و عالی در جهت جلوگیری از بحران های احتمالی و یا بهتر حل شدن مشکلات است.
اکنون در مورد الگوی حالات نفسانی
تحلیل رفتار متقابل سه ذهنیت ( "کودک "،" والد"، "بالغ" ) را بررسی می کنیم تا با شناخت این سه ذهنیت بتوانیم در ارتباط با دیگران بهتر و موثرتر عمل کنیم.
اریک برن روانپزشک آمریکایی معتقد است همه افراد طبق سه حالت روانی “کودک”، “والد” و “بالغ” عمل می کنند، استوارت و جونز این سه حالت روانی را به این شکل تفسیر کرده اند:
اگر رفتار، افکار و احساسات ما در واکنش به مسائل “این زمانی” و” این مکانی” باشد و از تمام منابع و توانایی های خود به عنوان یک بزرگسال بهره گیریم، در حالت بالغ قرار داریم.
زمانیکه رفتار، افکار و احساسات ما شبیه به والدین یا مراقبان دوره کودکی خود می شود در حالت والد قرار داریم .
در تحلیل رفتار متقابل گاهی نیز ممکن است رفتار، افکار و احساسات ما درست مانند زمانی باشد که کودک بودیم، در این صورت در حالت کودک قرار گرفته ایم.
تشخیص حالات روانی مختلف (کودک،والد،بالغ) فقط از روی گفتار شخص نمی باشد بلکه باید به حالات بدنی، تغییرات چهره، نحوه بیان و تُن صدا نیز توجه کرد.
بسیار دیده شده است چگونه یک انسان معمولی با یک جمله یا کوچک ترین رفتار از طرف شخص دیگری به انسانی عصبانی یا مطیع تبدیل می شود.
این موارد گویای حالت روانی کودک است، در اینجا به تک تک این حالات روانی می پردازیم و نشانه های کلامی و بدنی هر یک را بیان می کنیم و در پایان چند راه کار برای ارتباط بهتر با خود و دیگران ارائه می دهیم.
رفتارمتقابل
والد درون:
حالت روانی والد همان گونه که اشاره کردیم از رفتارهای والدین و مراقبین دوران کودکی شکل می گیرد.
تمام آنچه ما در 5 سال اول کودکی از والدین و اطرافیان الگو می گیریم، والد درون ما را شکل می دهد.
پندها، اخطارها، محبتها و… ضبط شده اند البته منابع دیگری مثل تلویزیون نیز در شکل گیری این حالت روانی موثر است.
تحلیل رفتاری حالت روانی مَنِ والد، طبق رفتارهایی که با ما در کودکی شده است به دو دسته تقسیم می شود :
۱ ) والد حمایتگر ۲ ) والد سرزنشگر
والد حمایتگر همان گونه که از اسمش مشخص است حمایت کننده و مهربان است و به کودک توجه و علاقه نشان می دهد، در حالیکه والد سرزنشگر تنبیه کننده ، انتقاد کننده و عیب جوست.
تمام آنچه در والد ضبط و ثبت شده شامل بایدها و نبایدهاست و ارزشهای ما را تشکیل می دهند، ولی نکته مهم این است که این موارد ارزشهای آموخته شده هستند و نه واقعی، وقتی شخصی از دیگران انتقاد کوبنده می کند یا دیگران را تحقیر می کند در حالت روانی والد سرزنشگر قرار دارد ولی اگر رفتار دیگران را جهت دهد و احساس نادرست بودن به آنها ندهد در حالت روانی والد حمایتگر قرار دارد.
نشانه های بدنی والد را میتوان اخم کردن، سر تکان دادن، نچ نچ کردن ، فشار دادن لبها به هم، نگاه غضب آلود، انگشت روی لب نهادن، دستها را به هم مالیدن و… دانست و اما نشانه های کلامی والد عبارتند از : برای اولین بار و آخرین بار می گویم، من ته این موضوع را در می آورم، جانم به لب رسیده ، چند دفعه به تو بگویم و…
والد درون
کودک درون:
در دوران کودکی، کودک هم زمان با ضبط اطلاعات و رویدادهای خارجی و تشکیل والد درحال انجام ضبط دیگری نیز هست، ضبط رویدادهای درونی یا پاسخ و عکس العمل یا احساس انسان کوچک نسبت به چیزهایی که می بیند و ادراک می کند.
پس کودک درون، ضبط احساسات داخلی در برابر وقایع و اتفاقات خارجی است که تا سن 5 سالگی رخ می دهد، در واقع مفهوم احساس شده زندگی تا سن پنج سالگیِ همان کودک است.
کودک درون مجموعه ای از احساسات مثبت مثل جستجو و فهمیدن، شوق و ذوق، کنجکاوی و خلاقیت است و ضبط با شکوه اولین احساسات، ولی متاسفانه این احساسات گاهی منفی و سرکوب کننده هستند مثل “من خوب نیستم ” یا احساس بی ارزشی که در اثر امر و نهی و انتقاد و تنبیه والدین و اطرافیان ایجاد می شود.
کودک درون دو حالت دارد : کودک طبیعی و کودک مطیع
کودک طبیعی خودجوش، تابع لذت آنی ، باز، فعال ، احساسی و اغلب جذاب است که به صورت تربیت نشده در وجود هر یک از ما قرار دارد.
کودک مطیع همان کودک طبیعی است که برای به دست آوردن تایید، توجه و پذیرش دیگران با انتظارات آنها سازگار میشود.
نشانه های بدنی کودک : اشک ریختن، لرزش لبها، شانه بالا انداختن، بلند خندیدن ، وول زدن، ناخن جویدن و … می باشد.
نشانه های کلامی کودک : ای کاش، دلم می خواهد، به من چه، نمیتوانم، وقتی بزرگ شدم و… می باشد.
همچنین تقسیم بندی سومی برای کودک وجود دارد بنام کودک پرخاشگر و ناسازگار
بالغ:
کودک تا ده ماهگی زندگی عاجزانه، غریزی و بی فکری دارد، طوریکه توانایی سنجش محیط و اطرافیان و انتخاب حرکات خود را ندارد.
کودک ده ماهه متوجه می شود می تواند کارهایی را با آگاهی و فکر خود انجام دهد و این حالت “خود واقع بینی” ، شروع جنبه بالغ شخصیت است.
بالغ درون
اطلاعات ضبط شده از راه تحقیق و سنجش تجربه ها حالت بالغ فرد است، بالغ به معنی اندیشه زندگی است.
اکنون کودک به مفهوم احساس شده (کودک درون) و مفهوم یاد داده شده توسط دیگران (والد) مفهوم تفکر شده از زندگی( بالغ) را می افزاید.
کودک به ساختن ادراک ها و دریافت های خود پرداخته، خود را از مادر جدا کرده و یاد می گیرد چگونه “نه” بگوید.
با یادگیری کلمات شروع به پرسیدن چراها می کند و کنجکاوی او در جهان برای رسیدن به جهان بینی آغاز می شود.
یکی از راه های تحلیل رفتار متقابل مهم بالغ، امروزی کردن والد است، بالغ اطلاعات والد را بررسی کرده تا ببیند آیا این اطلاعات معتبر، صحیح و امروزی اند یا قدیمی شده اند سپس آنها را رد یا قبول می کند.
نکته :
بالغ میانجی گری می کند بین اصل لذت که کودک است و تعصبات که والد است، وظیفه دیگر بالغ بررسی اطلاعات کودک است که آیا این احساس مناسب زمان حال است یا اینکه بیهوده و قدیمی است، هدف کنار گذاشتن والد یا کودک نیست، بلکه آزاد بودن بالغ برای بررسی اطلاعات آنها است.
از وظایف دیگر بالغ ارزیابی احتمالات است که در صورت آگاهی از وقوع مشکل درآینده، از آن طریق راه حلی برای آن مشکل پیدا کند.
نشانه های بدنی بالغ شامل توجه به طرف مقابل به نشانه گوش دادن، متوجه فرد دیگری بودن و دقت کردن، نشانه های کلامی بالغ نشانه هایی است که نشان از بررسی و توجه دارد مثل چرا ، چه کسی، چطور، چقدر، از چه طریق، احتمالا، من فکر میکنم، به عقیده من و…
کودک درون
برای داشتن بالغ قوی می توان طبق موارد زیر عمل کرد:
کودک درون خود، آسیب پذیری ها، ترس های آن و روشهای اساسی بیان احساسات را بشناسید.
حالات والد درون خود، نصیحتها، وضعیتهای ثبت شده آن و راههای اساسی بیان آن را بشناسید.
نسبت به کودک درون دیگران حساس بوده با آن صحبت کنید، آنرا حمایت و نوازش کنید.
به بالغ خود برای جمع آوری اطلاعات و جدا نمودن والد و کودک از واقعیت فرصت دهید.
وقتی شک دارید عملی را انجام ندهید چرا که برای آنچه نگفته اید مواخذه نمی شوید.
برای خود لیست ارزش داشته باشید و طبق آن تصمیمات مهم زندگی خود را بگیرید.
جمع بندی مطالب تحلیل رفتار متقابل
انسان در تحلیل رفتار متقابل والد، بالغ و کودک سه حالت اصلی دارد.
به طور کلی، والد، تقلید یا برداشتهای ما از رفتارهای والدین و افراد مهم زندگیمان است؛ بالغ، همان ویژگیها و خصوصیات منطقی ما است، بخشی که به کمک آن اطلاعات دریافتی را ارزیابی میکنیم و در مورد آن فکر کرده و به آن پاسخ میدهیم و در نهایت کودک، واکنشهای کودکانه و هیجانی ما به اتفاقاتی است که برای ما میافتد، واکنشهای هیجانی که خارج از کنترل شخصی ما است.
هر گاه الگوی حالات نفسانی را برای درک جنبه های مختلف شخصیت بکار بریم، تحلیل ساختاری انجام دادهایم، روابط متقابل، نوازش ،سازماندهی زمان، پيش نویس زندگی همزیستی،تخریب و استقلال و خود پروری و همه این الگوها می تواند باز تاب روابط متقابل باشد.
اساسی ترین نظریه تحلیل رفتار متقابل این است که انسانها ذاتا خوب هستند، این بدین معناست که من و تو هر دو ارزشمند، محترم، گرامی و گرانقدر هستیم، من خود را همانطور که هستم می پذیرم و تو را همانطور که هستی می پذیرم.
این حالت از نهاد انسان بر می خیزد تا این که به رفتار مربوط شود، از نظر ارزش انسانی ما هر دو در یک سطح قرار داریم و هیچ کدام بالاتر از دیگری نیست، این یک واقیت است حتی اگر کُنِش متفاوتی داشته باشیم و یا دارای مذهب و سن متفاوتی باشیم.
من و تو خوب هستیم ولی ممکن است گاهی اوقات درگیر رفتارهای غیر خوب یکدگر شویم، در این صورت ما از همان تصمیمات دوران کودکی خود پیروی کرده ایم، این موارد بهترین روشی بودند که ما به عنوان کودکان نوپا میتوانستیم با کمک آنها خود را زنده نگهداریم و آنچه را که می خواستیم از دنیایی که در نظرمان خشن و بی رحم به نظر می آمد، کسب کنیم.
گاهی به عنوان افراد بزرگسال ممکن است از این الگو ها استفاده کنیم هر چند که نتایج بی ثمر و دردناکی در پی داشته باشد، اگر شما متخصص تحلیل رفتار متقابل باشید و من هم مراجع شما باشم، ما برای دستیابی به تغییراتی که مایلم به آن برسم مسئولیت داریم.
سخن" اریک برن" انسانها دارای نهاد خوبی هستند و همه توانایی فکر کردن دارند.
گزارش و تحلیل : زهرا صافی