چرا خیلیها از رفتن به اماکن هنری میترسند؟
اقتصاد ایران: درک هنرهای تجسمی برای بسیاری از افراد کاری سخت و پیچیده است. کسانی هستند که دائما سعی دارند برای فهم تابلوهای هنری سوال طرح کنند. «منظور از این خطوط و رنگها چیست؟ معنی دقیق و مشخص این تابلو چیست؟»
به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران ، سایت الجزیره در گزارشی که به تازگی منتشر کرده، توضیح داده است که چگونه میتوان به درک صحیحی از آثار هنری رسید.
در این گزارش آمده است: یکی از اسرار هنر این است که برداشت غلطی درباره آن وجود ندارد. گاهی ممکن است یک اثر هنری خیلی پیچیده به نظر بیاید اما در اینجا فقط باید از خودتان یک سوال بپرسید آیا این تابلو را دوست داشتید یا خیر؟
با وجود اینکه بازدید از اغلب موزهها و گالریها رایگان است، خیلی از مردم از رفتن به این اماکن هنری میترسند. آنها میترسند که نکند چیزی از آثار هنری نفهمند و نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و یا بدتر از آن، اینکه نکند دیگران بیشتر از آنها بفهمند!
اما این درست نیست زیرا همه در برابر هنر برابرند و برداشت غلطی وجود ندارد.
چالشهای فهم هنر
داستان معروف نویسنده دانمارکی هانس کریستین اندرسن به نام (لباس جدید امپراتور) درباره چالشهای فهم هنر را شنیدهاید؟
دو خیاط برای پادشاه لباسهای فاخر و زیبایی میدوزند و به او میگویند این لباسها فقط برای افراد باهوش قابل دیدن هستند و احمقها قادر به دیدنشان نیستند!
پادشاه که میترسد احمق به نظر برسد نمیگوید که لباسها را نمیبیند. او لباسهای خیالی را بر تن کرده و در شهر حاضر می شود. حاضران هم جرأت نمیکنند چیزی بگویند تا مبادا احمق خطاب شوند. اما کودکی از میان جمعیت فریاد میزند پادشاه لباسی بر تن ندارد! و اینگونه همگان را آگاه میکند.
بنابراین هر کس باید جدای از نظرات دیگران به اثر هنری نگاه کند و برداشت شخصی خودش را بیابد.
درک هنر مدرن و جدید سختتر از درک هنر کلاسیک است اما در ابتدا لازم است تا هر شخص این سوالات را از خود بپرسد: آیا دوست دارد یک اثر هنری را بشناسد؟ آیا میخواهد درباره تابلویی خاص بیشتر بداند؟ آیا این اثر به نظرش پیچیده است؟
اما سوال مهم این است که آیا از تابلو خوشش آمده یا نه؟
تو تنها منتقد هستی
تاریخدان هنری بزرگ ارنست گامبریچ در کتاب و مقالات هنریاش درباره مقولهای به نام «برداشت بیننده» از اثر هنری صحبت کرده است. او معتقد بود که بیننده اثر هنری آن اثر را کامل میکند و برداشت شخصی هر بیننده، جزئی از معنای اثر است؛ بنابراین برداشت غلطی وجود ندارد بلکه نظرات جدید و مختلف هستند، نظرات و برداشتهایی که شاید خود هنرمند در حین خلق اثر آنها را درک نکرده است.
با وجود این برای فهم بیشتر آثار هنری میتوان کارهایی کرد. در گام اول وقتی به اثر نگاه میکنیم باید یک تحلیل بصری از عناصر هنری، رنگها و حجم اثر داشته باشیم.
در زیر به برخی از سوالاتی که میتوان مطرح کرد اشاره میکنیم:
رنگهای به کار رفته در اثر چه احساساتی را در شما به وجود میآورند؟ آیا شما را به یاد دوران کودکی میاندازند و یا به عالم خیال میبرند؟
تابلو چقدر می تواند احساسات را برانگیزد؟
حجم تابلو چقدر است؟ کوچک است یا بزرگ؟
آیا جای ضربههای قلم مو روی اثر مانده یا در اثر محو شده است؟
ایا در تابلو چیزی هست که برای شما آشنا باشد؟ چیزی که در تاریخ یا زندگی روزمره و شخصیتان وجود داشته باشد؟
آیا این اثر شما را به یاد اثر دیگری میاندازد؟ و یا قطعهای موسیقی یا احساسی خاص؟
این ها سوال هایی است که یک منتقد هنری در مواجهه با یک اثر میپرسد و پاسخها برای هر فردی متفاوت است.
نباید درگیر نظرات دیگران شویم بهتر است برای احساس راحتی بیشتر خودمان را رها کنیم تا ارتباط خاص ما از طریق افکار و احساسات با اثر شکل بگیرد.
ممکن است از تابلویی خوشتان بیاید اما اصلا متوجه معنای آن نشوید. گاهی علت به ضمیر ناخودآگاهتان برمیگردد و قابل توضیح نیست و این اهمیتی ندارد.
با گذشت زمان و دیدن آثار هنری بیشتر و تفکر در آنها، شما سلیقه شخصی خودتان را میشناسید و دلیل علاقهتان به آثار هنری را میفهمید.
مهم این است که تحت تاثیر نظرات مثبت و منفی دیگران قرار نگیرید.
شایان ذکر است که در گالریهای هنری معمولا در کنار هر اثر نوشته ای است که توضیحاتی درباره اثر دارد. بهتر است این نوشتهها را بخوانید تا اثر را بهتر درک کنید.
باید بدانید که نظر خاص شما بیشترین ارزش را دارد.»