مروری بر موسیقی تهران؛ از تعزیهزنان تا روحوضیخوانی
اقتصاد ایران: علی مغازهای درباره برگزاری فستیوال موسیقی آینهدار با همکاری بخش خصوصی گفت: در جشنوارههای دولتی از هنرمندان و افراد ثابتی استفاده میکنند ولی ما به این امر معتقد نیستیم. اگر کسی معتقد است که نحوه برگزاری فستیوال ما اشتباه است احتمالا منظورشان این است که هنرمندان ثابت جشنوارههای دیگر را برای اجرای موسیقی بیاوریم و یا از خودشان در برگزاری جشنواره استفاده شود؛ چون معتقد هستند که آنها بهترند. ولی ما اساسا به دنبال بهتر یا بدتر بودن نیستیم. فستیوال آینهدار برای حمایت از اساس و اصل هنر است.
به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران ، ششمین دورهی فستیوال موسیقی آیینی و نواحی «آینهدار» که بر موسیقی نواحی ترکمنصحرا، شمال خراسان و جنوب البرز تمرکز داشت،۲۰ آذر در تالار رودکی افتتاح و تا ۲۲ آذرماه برگزار شد. همچنین آیین اختتامیه این فستیوال ۲۴ آذر ماه در تالار وحدت به انجام رسید.
این دوره هر شب در دو سانس برگزار شد. شب اول در سانس نخست به «غزل خوانی تهروون» که شامل موسیقیهای مردمی و آیینی ری و تهران بود اختصاص داشت و در سانس دوم نیز به «نی ساربان و چاربهدار کومش» که شامل نی و آواز، ساز و دهل، دستمال بازی و دوتار منطقه نیشابور تا ری بود، پرداخته شد.
پنجشنبه شب نیز در سانس اول به «ترکمن خالق آیدیم سازلاری» با برنامههایی از جمله دوتار باغشی، تویدوک و رقص خنجر در منطقه ترکمن صحرا و در سانس دوم به «از دژهای الموت تا باغهای طالقان» که شامل ساز و آواز جشن عروسی مناطق ترکمن صحرا، شمال خراسان و جنوب البرز بود، پرداخته شد.
شب آخر در سانس اول «دوتار و زعفران خراسان» از بخشیها تا عاشقچیها و لولوچیها در شمال خراسان و در سانس دوم بخش «از نشیب دشتهای ترکمن تا فراز قلههای الموت» که گزیدهای از اجراهای دوره ششم فستیوال بود از مناطق ترکمن صحرا، شمال خراسان و جنوب البرز برگزار شد.
در ادامه گزارشی درباره این فستیوال موسیقی بر اساس متن دفترچهای که در جشنواره ارائه شد و صحبتهای علی مغازهای ـ دبیر فستیوال ـ که در گفتوگو با ایسنا عنوان شده را میخوانید:
در فستیوال امسال موسیقی تهران محوریت قرار داشت. گفته میشود که شاید بتوان موسیقی محدوده تهران قدیم را با جدا کردن موسیقی دستگاهی یا کلاسیک به دو بخش آیینی یا ساکره و مردمی یا پروفان تقسیم کرد.
از جمله زیرمجموعههای بخش آیینی یا ساکره میتوان به تعزیه در تهران یا موسیقی در گود اشاره کرد.
درباره تعزیه میتوان گفت که در سیر تکوینی خود از صورتبندی متنوعی برخوردار شد که شکلی از آن مربوط به تعزیه زنان بود، زنانی از اندرونی فتحعلی شاه. این گونه تعزیهها اغلب مجالسی شاد و فرحبخش بودند و قهرمانانشان نیز زنان بودند. مانند تعزیه شهربانو و عروسی دختر قریش.
موسیقی در گود نیز یکی از کارکردها و صورتهای آیینی موسیقی در ایران است. در این ورزش، جوانمردی و مروت با ریتم و آواز آمیخته شده و به یک آیین موسیقایی سنتی ایرانی تبدیل شده است. زورخانه و ورزش باستانی در طول تاریخ همواره مورد توجه سیاست بوده که این توجه گاهی این ورزش و برخی از ورزشکارانش را به ورطههای خاصی کشیده است. اساس موسیقی این آیین برپایه ریتم و خوانش اشعار حماسی ملی و احساسی است. پوریای ولی یکی از نمادهای برجسته گودهای زورخانهای است.
در بخش موسیقی مردمی یا عامهپسند میتوان به موسیقی مطربی قدیم ری، موسیقی کلیمیان ایران، موسیقی ارامنه ایران، موسیقی بیات تهران، موسیقی روحوضی، پیش پردهخوانی، موسیقی عامهپسند رادیویی، موسیقی کافهای و سازندهها یا مطربهای دوره گرد اقوام اشاره کرد.
در توضیح بخشهایی از انواع موسیقی مردمی میتوان درباره مطربی قدیم ری گفت که شاید تا حدودی در موسیقی مطربهای سه راه سیروس در دهه ۳۰ و ۴۰ تداوم یافته بود که اینگونه به دگرگونی دچار شد و در نقطه پایان حیات خود وضعیتی تکه پاره پیدا کرد. لوطیهای انتری، معرکهگیران، روحوضی، خالتور، کوچه بازار، لاله زاری، کافهای و... زاده مطربهای قدیم ری هستند.
درباره موسیقی روحوضی نیز که شاید نامش خیلی آشنا نباشد، میتوان گفت که در جشن و شادمانی با قرار دادن یک درپوش تختهای روی حوضهای زیرزمینها یا داخل محوطهی خانههای قدیم با یک ارتفاع نسبتا کافی از سطح زمین جایگاهی سکومانند ایجاد میشد که تخت حوضی یا روحوضی خوانده میشد و خوانندگان و نوازندگان روی آن قرار میگرفتند. نمونههایی از این ترانهها و سنتهای اجرایی را میتوان در فیلمهای دهه ۴۰ یا ۵۰ دید. دسته خواننده این نوع ترانهها را خالتور هم معرفی میکنند.
سانس دوم این شب به موسیقی مردمان جنوب البرز در میان نیشابور و ری پرداخت که عنوان آن «نی ساربان و چاربهدار کومش» بود. نیِ ساربانی، چاربهداری، ساز و دهل و دوتار و آواز از موسیقی از موسیقی و سازهای این مناطق است.
چاربهداری موسیقی عشایر کوچ روُی سنگسری است. درباره ساز و دهل نیز میتوان گفت که در شادیانه مردم این منطقه همراه با دستمال بازی و رقص چوب اجرا میشود.
در ادامه مصاحبه ایسنا را با دبیر جشنواره آیینهدار میخوانید:
از علی مغازهای سوال میکنیم که این فستیوال در دورههای قبلی با محوریت موسیقی چه مناطقی برگزار شده است؟ پاسخ میدهد: از ابتدا طراحی کردیم که این فستیوال هر سال یک منطقه ایران را که اقوام آن خصوصیات یا اشتراکاتی دارند، پوشش دهد. این اشتراکات فرهنگی شامل زبان، ویژگیهای قومی مانند اقوام کرد یا لر و یا مناطقی که فرهنگ آنها تا حدودی بهم نزدیک است را شامل می شود.
سال اول به موسیقی شرق ایران، سال دوم جنوب ایران در حاشیه شمال خلیج فارس، سال سوم دامنههای جنوبی زاگرس، سال چهارم ترک زبانان شمال غرب ایران، سال پنجم دامنه شمال البرز منهای ترکمنها. امسال ترکمنها و شمال خراسان که دارای اشتراکات فرهنگی مثلا در ساز هستند، را به همراه جنوب البرز در نظر گرفتیم. جنوب البرز از نیشابور تا ری محدوده کومش را تشکیل میدهد، از ری تا شمران محدوده خود تهران را تشکیل میدهد، از استان البرز نیز طالقان و الموت را شامل میشود.
او ادامه میدهد: قرار بود فستیوال دو سال دیگر نیز برگزار شود ولی قرار شده که برنامههای این دوسال را سال دیگر با هم یکی کنیم و پرونده فستیوال را ببنیدیم.
از این کارشناس موسیقی سوال میکنیم که هنرمندانی که در این فستیوال شرکت میکنند را چگونه پیدا میکنند؟ میگوید: تمایز آینهدار با دیگر فستیوالها در همین نکته است؛ چون من در طول سال سفرهای متعددی به همان منطقه میکنم. گاهی در سفرها افرادی مانند علیرضا سلیمانی فرزند حاج قربان شناخته شده است که همه استادی و تسلط او را قبول داریم. ولی بعضی از افراد هستند که به هر دلیلی شناخته نشدهاند، یا اینکه دیگر فرتوت و ناتوان شده و خود را بازنشسته کردهاند. با این هنرمندان طی رفت و آمدهای زیادی که میکنیم آشنا و دوست شده و اگر توان و امکان حضور در فستیوال را داشته باشند میآیند و اجرا میکنند و اگر به هر دلیلی نتوانند، در حد توان از آنها حمایت میکنیم. مثلا در این دوره قرار بود یک نفر بیاید ولی چند روز قبل از حضورش دچار شکستگی استخوان شد. ما یک سری کارهای حمایتی برای او انجام دادیم. از طرفی در طول سال نیز اگر کسی از این هنرمندان احساس نیاز کند و بتوانیم، به آنها کمک میکنیم.
او درباره فعالیت بخش خصوصی در برگزاری جشنوارههای موسیقی میگوید: ما در برگزاری این جشنواره بر اساس روال خاصی که در برگزاری جشنوارههای دولتی جاافتاده پیش نمیرویم. روال برگزاری جشنوارههای دولتی به این صورت است که دوستان با انجمن موسیقی یا ارشاد منطقهای تماس میگیرند و میگویند که به سه نفر هنرمند از آن منطقه نیاز دارند و همیشه سه نفر هنرمند پای ثابت تمام جشنوارههای دولتی هستند. اگر دوستی معتقد است که نحوه برگزاری فستیوال ما اشتباه است احتمالا منظورشان این است که هنرمندان ثابت جشنوارههای دیگر را برای اجرای موسیقی بیاوریم و یا از خودشان در برگزاری جشنواره استفاده شود؛ چون معتقد هستند که آنها بهترند. ولی ما اساسا به دنبال بهتر یا بدتر بودن نیستیم. فستیوال آینهدار برای حمایت از اساس و اصل هنر است.
مغازهای ادامه میدهد: اگر ارزش گذاری ملاک باشد، دوستان این همه سال ارزش گذارانه جلو رفتهاند نتیجه را هم که داریم میبینیم و همیشه هم خود آنها شاکی هستند که با وجود فعالیتهایشان به آنها توجه نمیشود. اکنون که بخش خصوصی کاری را با روش خودش پیش میبرد و اگر از نظر کسی کیفیت ندارد، قطعا به اندازه کارهای دولتی مشکل ندارد. خیلی از افرادی که کار ما را نقد میکنند، بارها به جشنوارههای دولتی انتقاد میکنند و الآن که بخش خصوصی کار میکند، میگویند که بخش خصوصی نباید کار کند.
او درباره دستهبندی موسیقی تهران میگوید: محدوده تهران بخشی از محدوده قومیتی ایران بوده است، در هر صورت تهران یک پیشینه تاریخی دارد و از وقتی پایتخت ایران شده است، عناصر فرهنگی جدیدی به آن اضافه شده ولی هنوز میتوان رد هویت مردم تهران و ری را گرفت و نمونههای از آن را پیدا کرد. مثلا تهرانیها رفتارها و الگوهای خاص اقتصادی در زندگی دارند که ممکن است در جای دیگر نباشد یا رفتارهای خاصی در هر زمینه اجتماعی دارند. در تهران قدیم شاید پیش از قاجار، ساختار قومیتی وجود داشت که کلیمیها یک منطقه از چهار منطقه شهری تهران را به خودشان اختصاص میدادند. سابقه سکونت ارامنه در تهران هم طولانی است. اینها نیز هویت فرهنگی خود را داشتند و دارند ولی در کلیمیها موسیقی تقریبا خاموش شد. اما ارمنیها هنوز بین خودشان موسیقیهایی را دنبال میکنند. موسیقی بیات تهران که برخی موافق نیستند اسم درستی است، موسیقی خاص تهران است. موسیقی کوچه بازاری نیز در زمان پهلوی شکل میگیرد.
در پایان از مغازهای درباره بخشیها، عاشقچیها و لولوچیها سوال میکنیم. پاسخ میدهد: بخشی دوتار میزند و آواز میخواند. او آواز شکایتها، قصهها، عشقهای نافرجام، روایتهای قومی و ملی ... را میگوید. در واقع بخشی خواننده حماسههای ترکی است. حافظهای شگرف دارد و میتواند شنوندگان را به زبان خودش شیفته کند. آوازش را همراه با دوتار میخواند.
عاشقچی هم سرنا، قوشمه، کمانچه، ویولون و ... مینوازد و در عروسیها برای طرب و شادی مردم اجرا میکند.
لولوچی نیز در کنار بخشیها در عروسی میرفتند و درواقع دمکش بودهاند؛ یعنی زمانی که بخشی خسته میشده، لوچی میخوانده تا بخشی بتواند استراحت کند. همچنین لولوچی خوانندهای است که گاهی دوره گرد و از کولیها بودهاند و در عروسیها میخواندند. عاشقچیها وقتی کمانچه میزدند در خانه میرفتند و سرنا و قشمه را در بیرون از خانه میزدند. البته بخشی الزاما در خانه، آن هم در مراسمهای فامیلی و تقریبا آخر شبی که مردم پای صحبتهای آنها که فرزانه بودهاند، مینشستند، مینواختند.