ترامپ و سودای کوچاندن فلسطینیان؛ درسی که آمریکا هرگز نیاموخت
اقتصاد ایران: نقش آمریکا در اشغالگریها و نسلکشیها و پاکسازیهای قومی و نژادی در جهان بالاخص غرب آسیا البته محدود به یک یا دو دولت آمریکا یا مربوط به بایدن یا ترامپ نیست و واشنگتن نقش اصلی را در تشکیل و ادامه حیات و جنایات رژیم صهیونیستی داشته است.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در حالی که صدها هزار نفر از مردم غزه پس از 15 ماه آوارگی و تحمل و مقاومت در برابر جنایات و خشونت های غیربشری رژیم صهیونیستی در این باریکه به خانههای ویران شده خود بر میگردند و بر این بازگشت با وجود این که چیزی از خانه و کاشانه آنها نمانده اصرار دارند، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در تازهترین اظهارات مدعی شد که مایل است اردن، مصر و سایر کشورهای عربی تعداد بیشتری از آوارگان فلسطینی از نوار غزه را بپذیرند، به طوری که امکان تخلیه بخش بزرگی از جمعیت منطقه فراهم شود و بتوان غزه را «کاملاً پاکسازی کرد» و از نو ساخت.
وقتی از دونالد ترامپ پرسیده شد که آیا این راهحل برای غزه موقتی است یا دائمی، وی گفت: «میتواند هر دو باشد.»
ترامپ در ادامه نیز درباره طرح خود با مقامات منطقه از جمله عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری مصر نیز در این باره گفتوگو کرده است.
ترامپ و تکرار توطئه شکست خورده بایدن
با این حال بنا بر گزراشهای خبری ایده ترامپ با واکنش منفی مقاومت فلسطین و مقامات مصر و اردن مواجه شده است. باسم نعیم، عضو دفتر سیاسی حماس، با اشاره به نگرانیهای قدیمی فلسطینیان درباره تلاشهای نژادپرستانه آمریکا و رژیم صهیونیستی گفت: «فلسطینیان هیچ پیشنهادی را نمیپذیرند، حتی اگر این پیشنهادها ظاهراً با نیت خوب و به نام بازسازی ارائه شوند. همانطور که در پیشنهادهای ترامپ رئیسجمهور آمریکا اعلام شده است.»
یکی دیگر از مقامات حماس، سامی ابوزهری، نیز از ترامپ خواست ایدههای «شکستخورده» رئیسجمهور پیشین جو بایدن را تکرار نکند. وی گفت: «مردم غزه مرگ را تحمل کردهاند و از ترک سرزمین خود امتناع کردهاند و به هیچ دلیلی آن را ترک نخواهند کرد.»
وزارت امور خارجه مصر نیز با صدور بیانیهای «هرگونه تجاوز به حقوق غیرقابل انکار فلسطینیان از جمله شهرکسازی، الحاق اراضی، تخلیه این سرزمینها از طریق جابهجایی و تشویق به انتقال یا ریشهکنی ساکنان از سرزمینشان، چه بهصورت موقت و چه دائمی» را رد کرده است.
در سوی مقابل «بتزالل اسموتریچ»، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی که پیشتر خواستار بازگشت شهرکنشینان یهودی به غزه شده بود از این پیشنهاد ترامپ بهعنوان «ایدهای عالی» استقبال کرد و گفت که برای توسعه برنامهای عملیاتی برای اجرای آن تلاش خواهد کرد.
وی با بیان اینکه طرح ترامپ به فلسطینیان «فرصتی برای ساختن زندگیهای جدید و بهتر در جایی دیگر» میدهد، گفت: «به یاری خدا، من با نخستوزیر و کابینه برای توسعه یک طرح عملیاتی برای اجرای این طرح در اسرع وقت کار خواهم کرد.»
ترامپ و آمریکا؛ بخشی از اصل مسئله نه راه حل
اظهاراتی که از سوی ترامپ مطرح شد جدید نیست. پایگاه انبیسی چندی پیش گزارش داد استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ در غرب آسیا در آستانه مراسم تحلیف، گفت که ترامپ در حال بررسی انتقال ساکنان غزه به اندونزی در طول دوره بازسازی است.
این اظهارات از طرف ترامپ و تیم او مطرح شدهاند که ادعا میکردند قصد دارند به عنوان مدافع صلح در منطقه ظاهر شوند و در خاورمیانه صلح و سازش برقرار کنند.
تا آنجا که مسئله به ترامپ مطرح میشود با یک واقعیتسنجی ساده میتوان متوجه شد او نه چهره مقتدری است که توانسته باشد به جنگی پایان دهد و نه انسانی با دیدگاههای صلحطلبانه و انساندوستانه است که رنج جنگ برای دیگران حس ناخوشایندی در او ایجاد کند.
شاهد بحث آنکه دونالد ترامپ در دور نخست ریاستجمهوریاش نه تنها کمکی به فرونشاندن جنگ یمن نکرد بلکه با افزایش فروش سلاح به عربستان سعودی بر آتش این جنگ دمید.
از طرف دیگر، بسیاری از تحلیلگران به درستی معتقدند که تشدید کنونی تنشها در منطقه غرب آسیا نتیجه سیاستهایی است که ترامپ در دور نخست حضورش در کاخ سفید در پیش گرفت.
انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس، سیاست موسوم به «معامله قرن» و به رسمیت شناختن حاکمیت ادعایی اسرائیل بر بلندیهای جولان تنها بخشی از حمایتگریهای ترامپ از اشغالگریهای اسرائیل محسوب میشوند.
برخی از تحلیلگران، بخشی از دلایل شکلگیری عملیات طوفانالاقصی را به شدت گرفتن احساسهای ضداشغالگرانه در نتیجه سیاستهای دور اول ترامپ و از جمله احتمال عادیسازی روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی مرتبط میدانند.
تقلاهای آمریکا برای توقف فروپاشی رژیم صهیونیستی
در زمان «توافقات ابراهیم» منتقدان گوشزد کردند که این توافقها، کمک چندانی به آرمان صلح نمیکند، زیرا هیچ یک از دولتهای عربِ طرف این توافق ها، نه خصومت فعالی با اسرائیل داشتند و نه از توان آسیب رساندن به آن برخوردار بودند. دیگرانی هم هشدار دادند که صلح منطقهای تا زمانی که سرنوشت هفت میلیون فلسطینی که زیر کنترل اسرائیل زندگی میکنند، حل و فصل نشود، یک توهم است.
تلاشهایی که او برای آتشبس در غزه انجام داد هم نه در میل ادعایی او به صلحدوستی بلکه در تعهدش به جلوگیری از فروپاشی رژیم صهیونیستی ریشه دارند. ترامپ در مصاحبهای با یک رسانه صهیونیستی در ماه مارس گفته بود که اسرائیل بایستی به این جنگ پایان دهد زیرا دارد در آن بازنده میشود.
او گفت: «شما باید به این جنگ پایان دهید. بایستی آن را به اتمام برسانید. لازم است به صلح برسیم. نمیتوانیم اجازه دهیم این جنگ ادامه پیدا کند و بایستی بگویم که اسرائیل باید خیلی مراقب باشد چون دارد بخش زیادی از دنیا را از دست میدهد».
درسی که آمریکا هرگز نیاموخت
اما نگاه دقیقتر به مسئله نشان میدهد ماجرا اصلاً ریشهای عمیقتر و طولانیتر از ترامپ دارد، چرا که اساساً از همان ابتدا اشغال فلسطین بدون حمایت آمریکا ممکن نمیبود. دولتهای مختلف آمریکا چه جمهوریخواه و چه دموکرات همواره در یک سیاست همقسم بودهاند و آن محافظت از رژیم صهیونیستی در برابر هر گونه قانون بینالمللی بوده است.
در همین دوران ریاستجمهوری جو بایدن، واشنگتن بیش از 22 میلیارد دلار کمک نظامی به رژیم صهیونیستی اعطا کرد. دولت بایدن در یک مقطع حتی برای اینکه بتواند سلاحها سریعتر به رژیم صهیونیستی برساند کنگره را دور زد. روزنامه گاردین چند ماه پیش گزارش داد دولت آمریکا از مکانیسمهای ویژهای برای محافظت از اسرائیل در برابر قوانین حقوق بشری به کار گرفته است.
نشریه پروپابلیکا هم گزارش داد که وارت خارجه دولت بایدن گزارشهای متعدد درباره تخلفات حقوق بشری ارتش رژیم صهیونیستی را نادیده گرفته و همچنان به ارسال سلاح برای اسرائیل ادامه داده است. در آن گزارش تصریح شده بود که بیش از 500 گزارش درباره سوءاستفاده ارتش اسرائیل از سلاحهای آمریکایی برای ایجاد صدمه به غیرنظامیان فلسطینی ارسال شده اما دولت بایدن ترجیح داده هیچ توجهی به آنها نکند.
نقش آمریکا در اشغالگریها و نسلکشیها و پاکسازیهای قومی و نژادی البته محدود به یک یا دو دولت آمریکا نیست و همانطور که گفته شد واشنگتن نقش اصلی را در تشکیل رژیم صهیونیستی داشته است.
هنوز از اعلام تأسیس رژیم صهیونیستی دقایقی نگذشته بود که «هری ترومن»، رئیس جمهور وقت آمریکا این رژیم را به رسمیت شناخت. این اقدام ترومن اسرائیل را به گونهای استوار بر نقشه سیاسی جهان قرار داد.
عموم مورخان به نقش حیاتی آمریکا در تأسیس اسرائیل اذعان میکنند. سه نخستوزیر ابتدایی اسرائیل، دیویدبن گوریون، موشه شارت و لوی اشکول که در فعالیتهای دیپلماتیک، نظامی و مالی تأسیس اسرائیل شرکت داشتند، از حمایت آمریکا ستایش کردند.
پس از جنگ جهانی دوم و تأسیس رژیم صهیونیستی، روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی وارد مرحله جدیدی شد. تا این زمان، ایالات متحده آمریکا که مناقع خاصی در خاورمیانه نداشت اکنون بر این منطقه متمرکز شد و روابط ویژهای با اسرائیل برقرار کرد. از زمان ریاست جمهوری ترومن تا عصر حاضر، هر رئیس جمهوری که در آمریکا به قدرت رسید خشتی بر خشتهای روابط متقابل دوگانه آمریکا-اسرائیل افزوده که در نتیجه آن، روابط دو دولت در ابعاد سیاسی، نظامی و اقتصادی شکل اتحاد پیدا کرده است.
انتهای پیام/