لزوم تقویت وطندوستی در کودکان؛ چرا و چگونه؟
اقتصاد ایران: در عصر جهانی شدن، که جریان تهاجم فرهنگی با سرعت و شدت بیسابقهای مرزها را درمینوردد، فرهنگ ملی بهمثابه سنگری مستحکم و امن، نقشی کلیدی در حفظ هویت کودکان ایفا میکند. اما چرا باید وطندوستی را در کودکان تقویت کرد؟
ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
در عصر جهانی شدن، که جریان تهاجم فرهنگی با سرعت و شدت بیسابقهای مرزها را درمینوردد، فرهنگ ملی بهمثابه سنگری مستحکم و امن، نقشی کلیدی در حفظ هویت کودکان ایفا میکند. از منظر حقوق بینالملل، بر اساس ماده 29 کنوانسیون حقوق کودک، آموزش باید در جهت رشد شخصیت، استعدادها، تواناییهای ذهنی و جسمی کودک و نیز آمادهسازی او برای زندگی مسئولانه در جامعهای آزاد، با روح تفاهم، صلح، مدارا، برابری جنسیتی و احترام به هویت فرهنگی خود و دیگران باشد.
همچنین ماده 30 همین کنوانسیون، حق هر کودک برای بهرهمندی از فرهنگ، دین و زبان خاص خود را تضمین کرده است. این مواد، هویت فرهنگی را بهعنوان یکی از ارکان اساسی حقوق کودک، مورد شناسایی و حمایت قرار میدهند.
مطالعات روانشناسی و علوم تربیتی نیز بهروشنی نشان میدهد کودکانی که در بستر غنی فرهنگی پرورش مییابند، اعتمادبهنفس بالاتر، احساس تعلق عمیقتر، روحیه مسئولیتپذیری قویتر و مقاومتی بیشتر در برابر بحرانهای هویتی و فشارهای اجتماعی دارند. چنین کودکانی، کمتر دچار سردرگمی ارزشی شده و به مراتب، شهروندانی فعالتر و دلسوزتر برای جامعه خواهند بود. فرهنگ ملی، ترکیبی از زبان، اسطورهها، ادبیات شفاهی، آداب و رسوم، هنرها و آیینهای سنتی است که نسلها را همچون زنجیرهای نامرئی به هم پیوند میدهد و معنای زندگی را در دل کودکان ریشهدار میکند. ملتی که کودکانش را از این گنجینه بیبهره گذارد، در حقیقت، نسل آینده خود را به امواج پرخروش بیهویتی و مصرفزدگی جهانی میسپارد؛ امواجی که بنیانهای فرهنگی و اجتماعی را بهتدریج تخریب میکنند.
امروز، رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی، اغلب بدون هیچ فیلتری، ارزشهای مصرفگرایانه، فردگرایی افراطی و هنجارهای بیگانه را به درون اتاقهای کودکانه ما میکشانند. این نفوذ پنهان، به تدریج کودک را از هویت بومی و فرهنگ مادریاش جدا میکند و زمینه را برای شکلگیری نسلهایی آماده تسلیم در برابر سلطه فرهنگی فراهم میسازد.
نقش نهاد آموزش و خانواده
نهاد آموزش، بهعنوان نخستین محیط رسمی اجتماعی شدن کودک، باید آگاهانه و هدفمند به آموزش فرهنگ ملی بپردازد. بازنگری در برنامههای درسی، افزایش سهم قصههای کهن، افسانهها، حماسههای ملی، موسیقی بومی، هنرهای محلی و جشنهای سنتی، میتواند ابزاری نیرومند برای تقویت هویت ملی کودکان باشد. همچنین، معلمان باید بهعنوان الگوهای زنده فرهنگی، خود به این باور و آگاهی برسند تا بتوانند بهصورت اصیل و عمیق این میراث را به نسل نو منتقل کنند.
خانواده نیز، نخستین سنگر در این مسیر است. روایت قصههای مادربزرگها، شرکت در جشنهای محلی، یادگیری اشعار و ضربالمثلهای قومی، و مشارکت فعال در مراسمهای سنتی، در تثبیت حس تعلق و عشق به سرزمین و فرهنگ نقش بسزایی دارد. تربیت فرهنگی کودک، باید از خانه آغاز و در مدرسه تکمیل شود تا به یک زیستبوم مشترک فرهنگی بیانجامد.
راهکارهای پیشنهادی
جمعبندی
فرهنگ ملی، نهتنها یک ابزار آموزشی یا نمادی تزئینی، بلکه زیربنای امنیت روانی، اخلاقی و اجتماعی کودکان ماست. کودکی که ریشه در فرهنگ و تاریخ سرزمین خود دارد، همان قهرمانی است که فردا در میدانهای علمی، اجتماعی و فرهنگی، پرچم ایران را برافراشته نگاه خواهد داشت. اگر بخواهیم در جهانی پرشتاب، ایران را سربلند و مستقل حفظ کنیم، باید پیش از هر چیز، در دل کودکانمان، باغی از فرهنگ، عشق و غرور ملی بکاریم.
ایران، قصهای زنده و جاودانه است؛ روایتی از همت، ایثار، زیبایی و خرد. این قصه را باید به کودکان امروز سپرد تا آن را با عشق و آگاهی، به نسلهای فردا برسانند. بیایید از همین امروز، فرهنگ ملی را چون سپری مقدس بر قلب و ذهن فرزندانمان بنشانیم؛ تا آیندهای بسازیم که در آن، هر کودک ایرانی، نهتنها حافظ هویت خود، بلکه سفیر صلح، دوستی و شکوه فرهنگ ایران در جهان باشد.
یادداشت از: محمدمهدی سیدناصری