به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران ، مجید قاسم کردی حقوقدان فعال مدنی ضمن محکومیت اقدامات رژیم صهیونی علیه ملت ایران در یادداشتی نوشت: در تحلیلهای روزمره از منازعات مسلحانه، آتشبس غالباً بهعنوان یک لحظه آرامش موقت و گذرا تلقی میشود؛ اما از نگاه حقوق بینالملل، آتشبس نهتنها یک توافق صلح آور است، بلکه پیمانی حقوقی با بار مسئولیتهای سنگین محسوب میشود. این مفهوم، اگر بهدرستی درک نشود و صرفاً بهعنوان ابزاری تاکتیکی یا زمانبر تلقی گردد، نهتنها دستاوردی برای صلح نخواهد داشت، بلکه زمینهساز نقض فاحش حقوق بشری خواهد شد.
در نظام حقوق بینالملل، آتشبس توافقی الزامآور میان طرفهای درگیر در یک منازعه مسلحانه است که بهموجب آن، کلیه عملیات نظامی برای مدتی معین یا نامعین متوقف میشود. این توافق میتواند کلی باشد، همچون مقدمات پایان یک جنگ، یا موضعی و محلی، مانند ایجاد فرصت برای کمکرسانی بشردوستانه. اما در هر دو صورت، ماهیت حقوقی آن بر پایه رضایت آزادانه، حسن نیت و تعهد عملی به اصول حقوق بشردوستانه بینالمللی استوار است.
در عمل، آتشبس موفق نیازمند رعایت شش اصل بنیادین است:
۱. توقف بیقید و شرط درگیری؛
۲. حفظ وضعیت موجود و منع هرگونه تغییر میدانی در مرزها یا مواضع نظامی؛
۳. تسهیل دسترسی بشردوستانه و ایجاد کریدورهای انسانی برای آسیبدیدگان؛
۴. پرهیز از اقدامات تحریکآمیز و پنهانی؛
۵. رعایت تناسب در واکنش به نقض احتمالی توافق؛
۶. پایبندی به حقوق بینالملل در کلیه مناطق تحت کنترل.
غفلت از این الزامات، نهتنها مشروعیت آتشبس را مخدوش میکند، بلکه با فروپاشی اعتماد، به بازگشت خشونت و انهدام فرصتهای صلح میانجامد. در بسیاری از منازعات معاصر، مشاهده کردهایم که عدم رعایت اصول مزبور، به بیاعتمادی کامل و تشدید بحرانهای انسانی منجر شده است.
متأسفانه، در برخی نمونهها، رژیمهایی که به ظاهر تن به آتشبس دادهاند، عملاً از این فرصت برای تجدید قوای نظامی، تقویت زیرساختهای تهاجمی و پیشبرد برنامههای اشغالگرانه استفاده کردهاند؛ تجربهای تلخ که اکنون بخشی از حافظه جمعی مردم مظلوم منطقه ما شده است.
از منظر حقوقی، نقض آتشبس، نقض یک تعهد بینالمللی و اقدامی قابل پیگرد از سوی مراجع صلاحیتدار بینالمللی است. علاوه بر آن، مسئولیت دولت متخلف در قبال خسارات مادی و انسانی وارده، میتواند موضوع شکایات رسمی و اعمال فشارهای دیپلماتیک و حقوقی شود.
اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد، تأکید بر نقش رسانهها و فعالان حقوقی در تبیین دقیق ماهیت آتشبس، هشدار درباره سوءاستفادههای احتمالی از آن و بازنمایی واقعبینانه تعهدات حقوقی است. آتشبس، اگر خالی از محتوا، نظارت و حسن نیت باشد، بیشتر به یک سکوت مسلحانه شبیه است تا مقدمهای برای صلح.
در پایان، باید یادآور شد که آتشبس، اگر با هدف پایان واقعی به خشونت و در چارچوب حقوق بینالملل صورت نگیرد، به جای کاهش درد، صرفاً به تأخیر انداختن بحران است. صلح پایدار، نیازمند احترام متقابل به تعهدات، شفافیت رفتاری، و مهمتر از همه، ارادهای واقعی برای پایان دادن به رنج انسانهاست.