با وجود این، قطعی برق گسترده در روز پایانی جشنواره که کل منطقه را فرا گرفت، نمایش فیلمها را مختل کرد و باعث سردرگمی شرکتکنندگان شد. خوشبختانه، ژنراتورهای پشتیبان کاخ جشنواره فعال بودند و مراسم اختتامیه با حضور ژولیت بینوش، رئیس هیئت داوران، برگزار شد.
در این مراسم جایزه بزرگ کن که پس از نخل طلا دومین جایزه مهم جشنواره است، به درام خانوادگی «ارزش احساسی» ساخته یواخیم تریه اهدا شد. این فیلم درباره تلاش یک فیلمساز برای ترمیم رابطهاش با دخترش است. نادیا ملتی بازیگر فیلم «خواهر کوچک» جایزه بهترین بازیگر زن را به دست آورد و واگنر مورا برای «مامور مخفی» جایزه بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد. کارگردانی این فیلم نیز به کلبر مندونسا فیلیو تعلق گرفت.
جوایز دیگر شامل فیلمنامه بهترین اثر برای «مادران جوان» به برادران داردن، جایزه ویژه هیئت داوران به بی گان برای «رستاخیز» و جایزه دوربین طلایی برای فیلم «کیک رئیسجمهور» به کارگردان عراقی حسن هادی بود که نخستین جایزه جشنواره کن برای یک فیلم عراقی محسوب میشود.
هیئت داوران امسال با ریاست ژولیت بینوش و حضور اکثریت زنان، از هنرمندانی چون هالی بری، جرمی استرانگ و آلبا رورواچر تشکیل شده بود. هفتادوهشتمین دوره جشنواره فیلم کن نخل طلای خود را به «یک تصادف ساده» داد. این دومین نخل طلای سینمای ایران پس از فیلم «طعم گیلاس» ساخته عباس کیارستمی است.
این دوره جشنواره کن نشان داد که رویکرد سیاسی در اولویت قرار دارد و گاه به قیمت نادیده گرفتن نگاه هنری پیش میرود. این نگرش سیاسی گاهی با مشارکت هنرمندان ایرانی، موجب غفلت از مفاهیم مهمی چون «وطن» شده است؛ واژهای که در آثار و گفتههای سینماگران ایرانی اغلب به صورت ضمنی حضور دارد. با این حال، هنرمندانی نیز از این فرصت استفاده کردهاند تا سینما و کشورشان را به شیوهای سازنده ارتقا دهند، بدون آنکه به نقدهای بیحاصل و غرغرهای رایج دامن زنند.
تمرکز بیش از حد بر رویکردهای سیاسی در جشنواره کن، اگرچه به نمایش بحرانهای جهانی بپردازد، اما میتواند آثار و هنرمندان را از عمق و ظرافتهای هنری فاصله دهد. وقتی سیاست بر هنر غلبه میکند، ممکن است فیلمها بیشتر به پیامهای آشکار و یکجانبه محدود شوند و ظرفیت سینما بهعنوان زبان چندوجهی بیان احساسات، تجربهها و داستانهای انسانی، دچار نقصان شود.
در این میان، حضور پررنگ هنرمندان ایرانی در چنین فضایی، در حالی که «وطن» و مفاهیم ملی و فرهنگی در سایه پیامهای سیاسی قرار میگیرند، چالشهای ویژهای ایجاد میکند. سینمای ایرانی که طی سالها با ظرافت و نگاه هنری خاص خود شناخته شده، ممکن است در این روند تحت تأثیر قرار گرفته و از بازنمایی دقیق و چندبعدی هویت و فرهنگ خود دور شود. غفلت از «وطن» به معنای کمرنگ شدن هویت فرهنگی و اجتماعی است که اکثر سینماگران ایرانی تلاش کردهاند به آن وفادار بمانند.
این رویکرد میتواند به دو آسیب مهم منجر شود: اول، کاهش اعتبار و ارزش هنری فیلمها بهخاطر قالببندی بیش از حد سیاسی و دوم، محدود شدن حوزه اثرگذاری سینما به پیامهای سیاسی آنی، به جای پرداختن به موضوعات انسانی و جهانی که قابلیت ماندگاری و تأثیرگذاری عمیقتری دارند.
با این حال، هنوز هنرمندانی هستند که با استفاده از فرصتهای جشنواره، به جایگاه والای سینما به عنوان هنر و رسانهای برای ارتقای فرهنگ و نقد سازنده تأکید میکنند. این افراد نشان میدهند که میتوان در بستر نگاه سیاسی، بدون افراط و تفریط، پیامهای فرهنگی و هنری را حفظ و تقویت کرد و از سینما به عنوان ابزاری برای تعالی هنری و ملی بهره برد.