تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : فرهنگ
لینک : econews.ir/5x3721597
شناسه : 3721597
تاریخ :
مرثیه سرای عاشورایی باید خودش عاشورایی باشد اقتصاد ایران: مهدی امین فروغی می گوید شاعری که خود درکی از مسائل نداشته باشد نمی‌تواند آن‌ها را به مخاطب منتقل کند پس شاعری در حوزه مرثیه سرایی عاشورایی موفق است که خودش عاشورایی شده باشد.

به گزارش خبرگزاری اقتصادایران ، شعر آئینی شعری است که از جان و دل شاعر متعهد ریشه می‌گیرد. اگر کسی ناشناخته وارد این حیطه شود، آسیب‌پذیر خواهد بود، حالا عده‌ای که بدون پشتوانه شناخت و معرفت، دست به خلق شعر می‌زنند، ماندگاری چندانی ندارند. شاعر باید برای سرودن شعر آئینی، با دو بال احساس و اندیشه حرکت کند چراکه شعر آئینی و مذهبی، جایگاه ویژه‌ای در میان مخاطبان دارد.

به بیان دیگر شعر آئینی وصف حال تاریخ دین و بزرگان دین است و نمونه آن را می‌توانیم در اشعار عاشورایی جست‌وجو کنیم. مثل اشعار محتشم کاشانی و آن ترکیب‌بند مشهور:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است.

از دیرباز تاکنون، ایرانیان جزو ملت‌هایی بوده‌اند که در خلق اشعار عارفانه آئینی، دستی توانا داشته‌اند و دارند. یکی از اهداف سرودن اشعار آئینی در گذشته، انتقال پیام و مفاهیم دینی به مردم بوده است. این نوع شعر به گونه‌ای مطرح می‌شود که گویی دنباله‌روی از کار پیامبران بوده است. شعر آئینی می‌تواند عاملی مهم در جهت بیداری و راهنمایی مردم باشد که این جای تأمل بسیار دارد.

فرارسیدن ماه محرم و عزاداری برای سید و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع) و روز عاشورا بهانه خوبی برای گپ و گفت و بررسی ادبیات عاشورایی، ترکیب بند مشهور محتشم کاشانی و شعر آئینی با مهدی امین فروغی نویسنده و پژوهشگر ادبیات آئینی است که با او به گفت‌وگو پرداخته ایم.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

* آقای فروغی ابتدای بحث کمی از سیر مرثیه سرایی برای امام حسین صحبت کنیم؟

مرثیه سرایی برای امام حسین پس از وقوع حادثه کربلا آغاز شد و نخستین مرثیه سرایان باقی ماندگان از خاندان اباعبدالله (ع) بودند که در طول سفر از کربلا به کوفه و از کوفه به شام و تا بازگشت به مدینه و در ایام پس از واقعه عاشورا به مرثیه سرایی پرداختند. امروزه مرثیه‌هایی منصوب به حضرت زینب (س)، امام سجاد (ع)، سکینه بنت الحسین و همسر اباعبدالله رباب، مادر والا مقام اباالفضل یعنی ام البنین (س) در دست داریم که در اشعاری به مرثیه سرایی اباعبدالله پرداختند، صرف نظر از خاندان اهل بیت از قرن اول هجری به بعد در ادبیات عرب شاعران بسیاری مانند کمیت بن زید اسدی، عبدی کوفی، دعبل خزایی و در دوره‌های بعد شاعرانی مانند مهیار دیلمی، شریف رضی، شریف مرتضی، ابوفراس حمدانی و بسیاری دیگر به سرودن مرثیه درباره اباعبدالله در واقعه کربلا پرداختند.

این روند در ادبیات عرب ادامه داشت و حتی روزگار ما هم در دوره‌های مختلف با شاعران بسیاری رو به رو هستیم که به سرودن مرثیه برای امام حسین (ع) پرداختند. در ادبیات فارسی از قرن چهارم کار سوگ سروده‌های عاشورایی آغاز شد و گفته شده که کسایی مروزی متولد ۳۴۱ هجری قمری که در ابتدای عهد غزنوی می‌زیست نخستین مرثیه را در زبان فارسی برای امام حسین سرود و سوگ نامه معروف او بسیار آشناست برای همگان که می‌گوید:

بیزارم از پیاله وز ارغوان و لاله

ما و خروش و ناله کنجی گرفته مأوا

دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم

مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا

میراث مصطفی را فرزند مرتضی را

مقتول کربلا را تازه کنم تولّا

آن نازش محمد پیغمبر مؤیَّد

آن سید ممجّد شمع و چراغ دنیا

آن میر سربریده در خاک خوابنیده

از آب ناچشیده گشته اسیر غوغا

تنها و دلشکسته بر خویشتن گرسته

از خان و مان گسسته وز اهل بیت آبا

پس از کسایی مروزی شاعران بسیاری کم کم به سرودن اشعار عاشورایی پرداختند؛ شاعرانی مانند ناصر خسرو، امیرخسرو غزنوی، عطار نیشابوری، قوامی راضی، کمال الدین اصفهانی، سیف فرغانی، خواجوی کرمانی و شاعران دیگری که سیر مرثیه سرایی در دوره‌های مختلف را ادامه دادند تا به روزگار ما رسید.

* چرا ترکیب بند محتشم کاشانی همچنان با گذشت این همه سال همچنان خواندنی است؟

درباره محتشم کاشانی باید گفت که کمال الدین علی مُحتَشَم کاشانی ملقب به شمس الشعرای کاشانی متخلص به محتشم؛ شاعر بلند آوزه قرن دهم هجری بود که در سال ۹۰۵ هجری در کاشان متولد شد. در نوجوانی به مطالعه علوم دینی پرداخت و در کنار علم آموزی به حرفه پارچه بافی روی آورد و خودش می‌گوید:

پیش ازین کز شاعری حاصل نمی‌شد یک شعیر / ‏وز ضرورت کرده بودم شعر بافی را شعار

محتشم فنون شاعری را از صدقی استرآبادی یاد گرفت و خودش شاگردانی از جمله تقی الدین محمد حسینی صاحب خلاصه الاشعار همچنین صرفی ساوجی، وحشتی جوشقانی و حسرتی کاشانی را پرورش داد.

محتشم در جوانی به دربار شاه طهماسب ورود کرد و غزلیاتش مورد توجه شاه قرار گرفت و اشعاری در مدح سلاطین به ویژه شاه طهماسب داشت. پس از مدتی در زمره نام آورترین شاعران عصر خود قرار گرفت و با توجه به احساسات شیعی دربار صفوی که در صدد گسترش مذهب تشیع بودند به سرودن اشعار مذهبی روی آورد و اشعاری سرود که بدیع و تازه بود. سرآمد این اشعار ترکیب بند مشهور او در دوازده بند در سوگ اباعبدالله است که تحولی در مرثیه سرایی به وجود آورد و جوششی در میان شعرای مرثیه سرای بعد از خود ایجاد کرد.

بعد از محتشم هم ترکیب بند برای واقعه عاشورا سروده شده است مثلاً آذری اسفراینی که در حدود قرن پنجم می‌زیست ترکیب بندی از خود برای امام حسین به یادگار گذاشته است. اما هرگز چه کسانی که پیش از محتشم ترکیب بند سرودند و چه کسانی که بعد از و در واقع به پیروی از او ترکیب بند عاشورایی سرودند هیچکدام جایگاه محتشم را به دست نیاوردند

محتشم قصیده‌ای در مدح امیرالمومنین (ع) و امام حسین دارد. ترکیب بندی در مدح امام هشتم نیز سرود. اما در میان همه اینها ترکیب بند عاشورایی محتشم از جایگاه منحصر به فردی برخوردار است و واقعاً می‌توان او را به واسطه سرودن این اثر معروف ترین شاعر مرثیه گوی ایران دانست که برای اولین بار سبک جدیدی در سرودن اشعار مذهبی عاشورایی به وجود آورد، البته بعد از محتشم هم ترکیب بند برای واقعه عاشورا سروده شده است. مثلاً آذری اسفراینی که در حدود قرن پنجم می‌زیست ترکیب بندی از خود برای امام حسین به یادگار گذاشته است. اما هرگز چه کسانی که پیش از محتشم ترکیب بند سرودند و چه کسانی که بعد از و در واقع به پیروی از او ترکیب بند عاشورایی سرودند هیچکدام جایگاه محتشم را به دست نیاوردند.

* با این توضیح چه عاملی باعث جاودانه شدن ترکیب بند محتشم شده؟

برای پیدا کردن جواب این سوال باید در سوز و اخلاص شاعر کمی جستجو کنیم و اینکه عنایت معنوی از سوی اولیا با او و ترکیب بند او همراه بوده است؛ چراکه درباره چگونگی سرودن ترکیب بند او مدرس تبریزی نقل می‌کند که بعد از وفات بردارش عبدالغنی مرثیه‌های بسیاری می‌گفت تا اینکه شبی در عالم رؤیا به خدمت امیرالمومنین رسید و امام به او گفت: «چرا در برابر مصیبت برادرت مرثیه می‌گویی اما برای فرزندم حسین مرثیه نمی‌گویی؟» محتشم در جواب می‌گوید: «یا امیرالمومنین مصیبت حسین خارج از حد است و آغاز سخن را پیدا نمی‌کنم» حضرت در عالم رؤیا به او می‌گوید که بگو:

«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»

و در نقلی آمده است که محتشم از خواب بیدار می‌شود و شروع به سرودن می‌کند و به این مصرع می‌رسد که:

هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال‌

و متحیر می‌ماند که در مصرع بعد چه بگوید که شایسته مقام ربوبی باشد که مدد غیبی شامل حالش می‌شود و شبی در خواب امام عصر (عج) را زیارت می‌کند که به او می‌گوید بگو:

او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال

محتشم از خواب بیدار می‌شود و این بند را به پایان می‌برد.

دلیل ماندگاری ترکیب بند محتشم را در دو چیز می‌توان یافت ابتدا اخلاص و حال معنوی شاعر که گویی متصل به عالم معنا، وجود اباعبدالله و واقعه عاشورا شده است. همچنین پختگی سخن از نظر فنون بلاغت و زیورهای ادبی و تصویرسازی‌هایی که در این ترکیب بند وجود دارد یک حال معنوی در این ترکیب بند را نشان می‌دهد و کوششی است که شاعر در استفاده از فنون بلاغی و تصویرسازی زیبا در شعر خود داشته است.

به هرحال ترکیب بند شگفت انگیز محتشم شامل دوازده بند متولد شد و از همان ابتدا تحسین همگان را برانگیخت و مورد توجه خاص و عام بود، دلدادگی مردم بر این سوگ سروده سبب شده است آن را بر کتیبه‌ها با خط خوش کتابت کنند و در سراسر ممالک شیعه در ایام محرم و صفر هرجا مراسم سوگواری برگزار می‌شود ابیات ترکیب بند را می‌خوانند و مردم می‌گریند.

مرحوم محدث قمی درباره محتشم نوشته است که محتشم شاعر صاحب مرثیه‌های معروف در جمیع مراسم و تکایا مجالس ماتم اباعبدالله است که بر در و دیوار نصب شده و گویا این اشعار از حزن و اندوه نوشته شده و یا از خاک کربلا سرشته شده، به هرجهت این اشعار مثل مصیبت ابا عبدالله مندرس نمی‌شود و این نشان از عظمت و بزرگی مرتبه محتشم است. به هرحال بعد از محتشم کاشانی شاعران بسیاری در دوره‌های مختلف به پیروی از ترکیب بند محتشم اشعاری سرودند که امروزه یک مجموعه از ترکیب بندهای عاشورایی داریم که سنگ بنای آن را محتشم گذاشت.

* به نظرتان شاعران امروزی برای سرودن شعری مانند محتشم چه باید کنند؟

شاعران نخست باید در حوزه سرودن اشعار معنوی معنویت خود را بالا ببرند؛ چراکه اشعار معنوی اشعار مذهبی و دینی به شرطی ماندگار می‌شوند که شاعر آن به تزکیه نفس پرداخته باشد و به مقام معرفتی بالایی رسیده باشد تا بتواند از کشف و شهود معنوی خود با مخاطب سخن بگوید. شاعری که در حوزه معنویت سخن می‌گوید اگر طعم عشق را نچشیده باشد چگونه می‌تواند از عشق بگوید؟ شاعری که شادی را درک نکرده باشد و یا از غم بی خبر باشد نمی‌تواند از این دو بگوید، از عاشورا هم اگر شاعر می‌خواهد بگوید باید در عالم معنا گذارش به سرزمین کربلا افتاده باشد و در مقام کشف و شهود مصرع عشاق را به تماشا نشسته باشد و رنج‌هایی که اهل بیت کشیده اند را دیده باشد و عطش فرزندان سیدالشهدا وجود او را سوزانده باشد و از این سفر وقتی باز می‌گردد به شرط صدق بر دو بال صدق و اخلاص سخن بگوید به این ترتیب می‌تواند در دل ما تأثیرگذار باشد.

شاعران نخست باید در حوزه سرودن اشعار معنوی معنویت خود را بالا ببرند؛ چراکه اشعار معنوی اشعار مذهبی و دینی به شرطی ماندگار می‌شوند که شاعر آن به تزکیه نفس پرداخته باشد و به مقام معرفتی بالایی رسیده باشد تا بتواند از کشف و شهود معنوی خود با مخاطب سخن بگوید

سخن گفتن از عاشورا به صورت تصنعی با استفاده از فنون بلاغی و در واقع بدیهیات، آرایه های ادبی و بازی زبانی نمی‌تواند روح معنا و معنویت را به ما منتقل کند کسی می‌تواند از عاشورا سخن بگوید که عاشورا را در عالم معنا دیده باشد و به این شرط شعر او برای همه دلنشین خواهد بود و چون از دل برآمده بر دل هم خواهد نشست.

این نخستین کاری است که باید در حوزه مرثیه سرایی عاشورایی شاعر انجام دهد در حوزه‌های دیگر هم همینطور است، چنانکه گفته شد شاعری که خود درکی از مسائل نداشته باشد نمی‌تواند آن‌ها را به مخاطب منتقل کند شاعری در حوزه مرثیه سرایی عاشورایی موفق است که خودش عاشورایی شده باشد.

* یک سوال بدون تعارف! چرا بعد از محتشم، تا امروز چنین ترکیب بند ماندگاری نداشتیم؟

بین اشعار شیعی نمونه‌هایی داریم که باید از آن‌ها به عنوان شعرهایی که با تائیدی از عالم غیب همراه است، یاد کرد. قصیده فَرَزدَق که یکی از جاودانه‌های شیعی است و در مدح امام سجاد (ع) گفته شده، یکی از این نمونه شعرهاست و شاعر دیگری نتوانسته مثل آن را بگوید و یا هاشمیات کمیت بن زید اسدی که بارها مهر تأیید اهل بیت بر روی آن خورده است. همچنین اشعار عبدی کوفی اشعاری است که به تأیید امام زمان خودش رسیده است. عبدی کوفی هم دوره با امام صادق (ع) بوده است و درباره او می‌فرمایند: «ای شیعیان به فرزندان خود شعر عبدی کوفی را بیاموزید چراکه بر دین الهی است».

نقل است عبدی کوفی خدمت امام صادق می‌رسید و معارف را از حضرت کسب می‌کرد و به شعر در می‌آورد و دوباره شعر خود را خدمت امام عرضه می‌کرد و اگر امام تأیید می‌کرد گسترش می‌داد و به این شکل بیت بیت شعر او مورد تأیید امام زمان خودش بود. همینطور «تائیه» دعبل خزایی که به «مدارس آیات» مشهور است و خزایی آن را خدمت امام رضا خواند و امام رضا به او سله دادند؛ از این دست شعر است. در ادبیات فارسی به راستی ترکیب بند محتشم نیز از جمله شعرهای تائیدی است و تأییدی از عالم معنا با این شعر است و می‌بینیم که در دوره‌های مختلف که ذائقه مردم و ادبیات و شاعران تغییر کردند اما این شعر هنوز تازه و دلرباست و پیر و جوان ما در دوره‌های مختلف با این شعر ارتباط برقرار کردند و با این نظم خون گریستند و به قول حافظ که می‌فرماید:

کلیدِ گنجِ سعادت قبولِ اهلِ دل است / ‏مباد آن که در این نکته شَکُّ و رِیب کُنَد

یک تأیید از عالم معنا با شعر محتشم است که آن را جاودانه کرده است. شاعران ما اگر بتوانند با تذهیب نفس و اخلاق و بالا بردن معرفت خود به جایگاه محتشم برسند می‌توانند اشعاری را به یادگار بگذارند که برتر از شعر محتشم باشد.

* کمی هم درباره اشعار امروزی صحبت کنیم! بسیاری معتقدند شعرهای امروزی که در مجالس اهل بیت (ع) می‌شنویم نامناسب اند و مساعد نیستند. نظر شما چیست؟

متأسفانه در روزگاری به سر می بریم که در حوزه‌های مختلف کارهای فاخر کمتر می‌بینیم و یکی از این حوزه‌ها هم حوزه اشعار و مرثیه‌های عاشورایی است. در گذشته شاعران و حتی اشخاصی که در حوزه‌های علمی و هنری فعالیت می‌کردند برای رسیدن به کمال مطلوب خود رنج‌ها می‌کشیدند و تلاش‌ها می‌کردند، در واقع در علوم و دانش‌های مختلف در گذشته کسی که طالب علم و هنر و حقیقت بود سیر و سلوکی داشت و بعد از تحمل رنج‌ها می‌توانست اندکی به مقصود خود نزدیک شود به این دلیل بسیار قدردان بودند و گوهری که به دست می‌آوردند این گوهر را پاس می‌داشتند.

سیاری از مداحان از روی کاغذ شعر می‌خوانند در حالی که در گذشته مداحان معتقد بودند باید شعر را از حفظ بخوانند و با آن زندگی کنند و شعر در وجودشان رسوخ کند. اما امروزه اینگونه نیست و عمری صرف به دست آوردن شعر و خواندن آن در مجالس نمی‌شود

علوم به سختی به دست می‌آمد اما امروز این کار به راحتی و به صورت سطحی انجام می‌شود. به عنوان مثال شاعران می‌توانند به اطلاعاتی درباره تاریخ دست پیدا کنند و به راحتی سطح ادبی شعر خود را ارتقا دهند و اینها همه سهل الوصول شده است، در حالی که در گذشته شاعران در حضور اساتید بودند و با کارشان با معنویت آمیخته شده بود به این دلیل مرثیه‌های گذشته سوز و گداز بیشتری داشت. اما امروزه یک جوان شاعر تلاش می‌کند شعری بگوید که مداحی در مجلسی بخواند و هنگامی که این شعر خوانده شود احساس کامیابی کند. امروزه به راحتی شعر به دست می‌آید؛ شعری که در گذشته خوانندگان مذهبی سال‌ها به دنبال آن می‌گشتند با یک جستجوی ساده در فضای مجازی به دست می‌آید.

حتی بسیاری از مداحان از روی کاغذ شعر می‌خوانند در حالی که در گذشته مداحان معتقد بودند باید شعر را از حفظ بخوانند و با آن زندگی کنند و شعر در وجودشان رسوخ کند. اما امروزه اینگونه نیست و عمری صرف به دست آوردن شعر و خواندن آن در مجالس نمی‌شود و گسترش اشعار هم در فضای مجازی است که قانون خود را دارد و معنویت کار را کم کرده است و بیشتر زرق و برق است که با تکنیک رسانه‌ای گسترش پیدا می‌کند، به این دلیل آن طور که باید و شاید تأثیر معنوی ندارد. البته ناگزیر به فعالیت در رسانه‌های جدید هستیم اما باید مراقب بود معنویت کار فدای ظواهر فضای مجازی نشود، این کار دشوار است اما دستگاه امام حسین (ع) دستگاه معنویت، نور، اخلاص و صدق است و باید مراقب باشیم اگر می‌خواهیم محتوایی از این جنس در فضای مجازی و در قالب جدید منتشر کنیم به معنویت صدمه‌ای زده نشود.

* در حال حاضر در خیلی از مجالس عزاداری امروزی، خبری از تعزیه و پرده خوانی نیست و مداحی‌ها خلاصه به شور شده اند. جالب این است که تغییرات بعضاً نادرست به بهانه جذب جوانان شکل گرفته و جا افتاده اند.

در گذشته مداحان و ذاکران سال‌ها در محضر اساتید مختلف نشسته و همنشین با آن‌ها بودند. از این مجلس به آن مجلس با آنان همراه بودند و از تجربیات آن‌ها استفاده می‌کردند و رسم به این شکل بود که پس از سالیانی یک شاگرد در محضر استادی بود و اجازه پیدا می‌کرد که کنار منبر بایستد و دو بیت شعر با اذن استادش بخواند و اینطور نبود که از ابتدا یک شاگرد در منبر بنشیند و مرحله به مرحله استادان شاگردان را تربیت می‌کردند و از منابعی که در اختیار داشتند در اختیار شاگردان قرار می‌دادند و تحت نظر استاد رشد می‌کردند و به جایی می‌رسیدند که استاد به آن‌ها اجازه نوحه خوانی می‌دادند تا به شکل‌های مختلف مرثیه خوانی کنند.

امروز وضع فرق کرده و هر جوانی بدون اینکه استادی دیده باشد و از راهنمایی‌های او بهره برده باشد با توجه به وفور مرثیه خوانی‌هایی که در فضای مجازی است بعد از مدتی تمرین شروع به مرثیه خوانی و مداحی می‌کند اما متأسفانه در روزگار ما شورخوانی رواج پیدا کرده است و نوحه‌هایی با ریتم‌های کوبنده و تند رواج پیدا کرده است و عمدتاً در فضای مجازی با کلیپ‌هایی رو به رو هستیم که قطعه‌های کوتاه خوانده می‌شود و مخاطبان خود را دارد، اما وقتی که با برخی مداحان صحبت می‌کنیم که باید مراقب باشید سنت‌ها فراموش نشود می‌گویند که باید در کار خود نوآوری داشته باشیم؛ نوآوری در هر هنری باید باشد اما به شرطی که این نوآوری با تکیه بر سنت‌ها باشد و تکیه گاه آن زحماتی که در طی قرون مختلف بزرگان شیعه رنج‌ها بردند و آن را به دست ما سپرده اند باشد.

نوآوری نباید پشت پا به گذشته بزند بلکه باید با توجه به آن‌ها نوآوری کرد آن هم نوآوری که موجب وهن دستگاه اباعبدالله نباشد. ما در روزگاری هستیم که تکنولوژی پا به میدان گذاشته و مدرنیته یکی پس از دیگری خاکریزهای سنت‌ها را فتح می‌کند اما نباید فریب ظاهر فریبنده تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی را بخوریم، چنانکه دستگاه اباعبدالله بر پایه معنویت و صدق است و اگر می‌خواهیم نوآوری کنیم باید مراقب باشیم به این مباحث صدمه وارد نکنیم. شورخوانی باید همراه با شعور باشد و اگر نوآوری می‌خواهیم باید مراقب باشیم به معنویت کار دستگاه امام حسین (ع) صدمه‌ای وارد نکنیم.