اما سوالی که میتوان در این نقطه مطرح کرد این است که آیا اصلا نامزدهای ریاست جمهوری باید به مانند یک اقتصاددان بر تمام جزئیات و پاسخهایی ممکن برای مشکلات اقتصادی تسلط داشته باشند و با یک برنامه کامل و دقیق وارد مناظرات شود و یا اشکال از نحوه پرسش سوالات و فرم مناظره برگزارشدهاست؟
شکل برگزاری مناظره اول نشان میداد طراحان این بستر با طرح سوالات متعدد کارشناسی در زمینه های مختلف اقتصادی به دنبال سنجش عیار برنامه های نامزدها بودند، هر چند به دلیل شکل پرسش سوالات با پاسخ های کلی و نامشخص روبهرو شده و این هدف هم محقق نشد. با این وجود باز سوال ابتدایی این است، آیا یک نامزد باید با برنامهای از پیش تنظیم شده و کامل برای پاسخ به تمامی مسائل وارد انتخابات شود و این شاخصه برای موفقیت در قامت یک رئیسجمهور کافی است؟
تجربه نگارش سند تحول به عنوان برنامه دولت سیزدهم با تکیه بر بخش بزرگی از توان کارشناسی کشور نشان داد حتی وجود چنین برنامهای نمیتواند تضمینی برای موفقیت دولت در حل چالشهای مختلف باشد. مشکلات روزافزون اقتصادی، شرایط خاص و پیچیده منطقهای و عدم پیشبینیپذیربودن جایگیری ایران در مناسبات جهانی و موارد این چنینی عواملی هستند که پیشبینی کامل مسیر پیشرو دولتها را غیرممکن کرده و صرفا تکیه بر وجود یک برنامه دقیق که تمام جوانب را سنجیده نمیتواند اجرای آن را تضمین کند. درست مانند اتفاقی که برای سند تحول افتاد و چالشهای پیشبینی نشده در ادامه مسیر دولت عملا آن حجم از کار کارشناسی را با اجرا نشدن این برنامه، بی فایده کرد.
با این طرح اشکال نسبت به تاکید و تکیه فراوان به برنامه داشتن نامزدها، این سوال پیش میآید که چه عاملی را میتوان به عنوان نشانهای از فهم اقتصادی نامزدها انتخاب کرد؟ و یا نامزد مورد نظر باید دارای چه ویژگی باشد تا بتواند مسائل پیچیده پیشرو اقتصاد ایران را حل کند؟
با علم بر موقعیت فعلی اقتصاد ایران و نزدیک بودن چالشها و بحرانهای مختلف، واضح است که رئیسجمهور پس از تحویل دولت فرصتی برای آزمون و خطا به منظور شناسایی ایدهها و چارچوبهای مختلف حل مسائل و تشخیص راهبرد درست ندارد، از طرفی با توجه به مقدمه ذکر شده صرف داشتن یک برنامه دقیق نمیتواند نقشه راه رئیسجمهور باشد و در صورت وارد شدن یک شوک پیشبینی نشده خارجی و اخلال در مسیر این برنامه باز رئیسجمهور مجبور به انتخاب در شرایط بحرانی میشود. انتخابهایی که در صورت همراه نبودن رئیسجمهور با یک ایده از قبل مشخص میتواند هزینههای بلندمدت غیرقابل جبرانی داشته باشد. مثال همین تجربه پرتکرار سیاست تثبیت نرخ ارز که همواره در دولتهای مختلف بدلیل نداشتن چارچوب نظری از طرف رئیسجمهور، در مواقع شوکهای ارزی همان سیاست پرهزینه قبلی تکرار شدهاست.
بنابرین وجود یک دیدگاه نظری مشخص در ذهن رئیسجمهور و جمعبندی او بر ایدههای اقتصادی که قصد اخذ تصمیمات در آن چارچوب را دارد برای ثابت قدم بودن در مسیر اصلاحات اقتصادی ضروری به نظر میرسد. مانند قطبنمایی که به یک مسافر، حتی در شرایط طوفانی و سختی شرایط محیطی جهت حرکت را نشان میدهد و او را به سمت مقصد مورد نظرش راهنمایی میکند. با این نگاه، وظیفه طراحان مناظره و کارشناسان مطرح کننده سوالات هم شفاف کردن ایدهها و چارچوبهای نظری نامزدها میباشد. اتفاقی که اگر رخ دهد، نقطه تفاوت افراد هم برای جامعه به خوبی مشخص شده و مناظرات کمک زیادی به انتخاب مردم میکنند.
به این منظور باید دو مناظره بعدی که باز موضوعاتی اقتصادی دارند، با طرح سوالات دقیق اما جامعتر چارچوب اقتصادی نامزدها درباره هر مسئله را مورد هدف قرار دهد. در مناظره دوم که عنوان آن خدمت رسانی عدالت محور اعلام شده و به نظر میرسد قصد پرسش درباره وظایف دولت در زمینه نظام رفاهی را دارد، میتوان نظر نامزدان درباره وجود یا عدم وجود مفهوم یارانه انرژی و ابعاد آن را در ابتدا جویا شد، سپس با طرح سوال دقیق درباره سناریوهای مختلف برخورد با این مسئله دیدگاه هر یک از کاندیداها را برای مردم دقیق کرد. به عنوان مثال آیا به قیمت گذاری به همین سبک انرژی اعتقاد دارند و یا باید بازار انرژی در کشور تشکیل شود؟
دیدگاه اینچنینی به مناظارت علاوه بر دقیقکردن بحثها و جلوگیری از کلیگویی توسط نامزدها، نقطه نظر و تفاوت افراد با هم را مشخص کرده و وظیفه یک مناظره که همین شفاف کردن اختلافات برای مردم است را به خوبی انجام میدهد. اصلاحی که میتواند ادامه حضور فعال و مثبت صداوسیما در ایام انتخابات باشد.
رضا یعقوبی، پژوهشگر اقتصادی اندیشکده حکمرانی شریف