تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : صفحات
لینک : econews.ir/5x3188066
شناسه : 3188066
تاریخ :
دکتر رضا سیمبر: طالبان قابل اعتماد است؟ اقتصاد ایران: گیلان_دکتر رضا سیمبر ،استاد دانشگاه گیلان،نگاهی به عملکرد سیاست خارجی ایران در مواجهه با بحران افغانستان در شرق و بحران قره‌باغ در شمال غرب کشور، بیانگر یک سیاست خارجی پرچالش است.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

 اقتصادایران، دکتر رضا سیمبر ،استاد دانشگاه گیلان:

نگاهی به عملکرد سیاست خارجی ایران در مواجهه با بحران افغانستان در شرق و بحران قره‌باغ در شمال غرب کشور، بیانگر یک سیاست خارجی پرچالش است؛ این در حالی است که راه برون‌رفت از محدودیت‌های به وجود آمده در سیاست خارجی ایران در حوزه قفقاز و افغانستان، حضور فعال و بهره‌گیری از مولفه‌های قدرت جمهوری اسلامی است. تحولات برآمده از جنگ ارمنستان و جمهوری‌آذربایجان و تفوق طالبان در افغانستان را می‌توان این‌گونه تفسیر کرد که به‌رغم راهبرد «نه شرقی و نه غربی»، به‌عنوان دال مرکزی گفتمان سیاست خارجی کشورمان، در سال‌های اخیر، فقط متوجه بخش «نه‌غربی» بوده‌ایم و در خصوص سیاست‌های اعمال‌شده از سوی چین و روسیه، سیاست خارجی فعال و پویایی را در دستور کار قرار نداده‌ایم.

در خصوص منازعه قره‌باغ و قفقاز و در طول بحران سال گذشته، سیاست منطقه‌ای ایران فعال نبود؛ در نتیجه، دستاورد ما در این منطقه جغرافیایی، انزوا، تضعیف جایگاه ژئوپلیتیک و تقویت نگاه‌های هویتی خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران است.  اگر دستگاه سیاست خارجی ایران هوشمندانه عمل می‌کرد، امروز شاهد استمرار رویکردهای خصمانه و محدودیت‌ساز علیه منافع ملی ایرانیان نبودیم؛ اما هنوز فرصت وجود دارد و می‌توان با تکیه بر مولفه‌های قدرت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایران، نسبت به تنش‌زدایی در راستای تامین منافع ملی خود حرکت کرد. بی‌تردید این رویکرد، باید تامین‌کننده منافع امنیت ملی جامع و همه‌جانبه همه شهروندان در عرصه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... باشد و در طراحی سیاست خارجی، باید تحکیم و ارتقای امنیت در همه شاخص‌ها و ابعاد آن را در اولویت قرار داد. در مورد افغانستان نیز نباید دچار تحلیل اشتباه شد. مثلا اینکه طالبان دچار تغییر ساختاری شده است؛ چراکه چنین نیست. این مهم در آینده نزدیک، خود را هویدا و این گروه، کشورمان را با مخاطرات امنیتی و ژئوپلیتیکی مواجه می‌کند.

به عبارت دیگر، کم‌توجهی به برخی واقعیت‌های مهم، نتیجه‌ای جز تحدید و کوچک‌سازی توان بازی ایران در صحنه افغانستان نخواهد داشت.

طالبان بافت‌های گوناگونی دارد، اما بی‌تردید سرمایه‌گذاری روی این گروه، در معادلات منطقه‌ای امر غلطی است. از سوی دیگر، باور به اینکه طالبان دچار تغییر ساختاری در مولفه‌های فکری و رفتار حکمرانی خود شده، برآمده از نگاه و تحلیلی هیجان‌زده است. در مقابل، پیشنهاد می‌شود کشورمان به صورت مستقل از دیگر بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، در جست‌وجوی منافع و امنیت ملی خود در چارچوب اصول سیاست خارجی خود گام بردارد؛ در غیر ‌این‌صورت، خسران بیشتری نسبت به مشکلات پیش‌آمده در منافع ژئواستراتژیک کشورمان در حوزه قفقاز، عاید کشور می‌شود.  بر اساس تغییرات به وجود آمده در معادلات قدرت در همسایگی ایران که آرام‌آرام پیامدهای خود را هویدا می‌کند، فضای خصمانه هویتی علیه منافع هویت ملی جمهوری اسلامی تقویت می‌شود. باید با دیپلماسی فرهنگی و عمومی و گره‌زدن منافع این کشورها به موقعیت ژئواستراتژیک کشورمان که دارای مزیت‌های نسبی در حوزه اقتصاد و ترانزیت بین‌المللی است، زمینه از میان بردن هویت تخاصمی موجود را برچید. در عین حال، سیاست خارجی ایران باید بر اساس بی‌طرفی میان قومیت‌های مختلف کشورهای مزبور، بنا نهاده شود؛ چراکه به جای تمرکز بر اشتراکات هویتی و مذهبی، باید متوجه کرامت انسانی در جامعه چندقومیتی و چند مذهبی افغانستان بود تا در آینده برای سیاست خارجی کشورمان ایجاد مشکل نکند.