اصفهان با روایتها زنده مانده، نه فقط با معماری
اقتصاد ایران: اصفهان-سخنرانان نشست نهصد و چهاردهمین شب از شبهای بخارا با موضوع «شب اصفهان» که به مناسبت یکم آذر، روز اصفهان برگزار شد،تأکید کردند اصفهان نه فقط با معماری بلکه با روایتها زنده مانده است.
ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر، گروه استانها- کوروش دیباج: اصفهان، شهری که تاریخ و هویت ایرانی در کوچهها و میدانهایش لایهلایه رسوب کرده، این بار در نهصد و سیزدهمین شب بخارا موضوع گفتوگویی گسترده و چندوجهی بود؛ گفتوگویی که از مرز روایتهای مرسوم فراتر رفت و با زاویهدیدهای تاریخی، ادبی و هنری، سیمای کمتر دیدهشده این شهر را بازخوانی کرد. پژوهشگران، نویسندگان و هنرمندان در نهصد و چهاردهمین شب از شبهای بخارا با موضوع «شب اصفهان» به مناسبت یکم آذر، روز اصفهان کوشیدند تا با واکاوی رخدادهای تلخ و شیرین گذشته، ساختار شهری، هویت فرهنگی و بازتاب اصفهان در ادبیات و سینما، تصویری دقیقتر از حافظه جمعی این شهر ارائه دهند؛ حافظهای که در کنار شکوه معماری، گاه با ویرانی، خونریزی، مقاومت و بازسازی دوباره گره خورده است.
از تحلیل خشونت هزارهای شهر در دورههای غزنوی و سلجوقی تا تأمل در اصفهانِ خیال و ادب هانری کوربن، و از روایتهای داستانی علی خدایی تا بررسی جایگاه شهر در نظریههای سینما، نشست «شب اصفهان» تلاشی بود برای فهم دوباره شهری که در عین گذشتهای پرحادثه، به واسطه هنر و فرهنگش یک «شخصیت زنده» محسوب میشود. خوانش دو داستان درباره اصفهان، همراه با ارائههای پژوهشی و گفتوگوهای بینارشتهای، این شب را به مجالی تبدیل کرد که در آن اصفهان نه فقط موضوع پژوهش، بلکه تجربهای زیسته و جاری در زندگی و خاطره ایرانیان جلوه کردآنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از مباحث است که در نشست «شب اصفهان» مطرح شد.
اصفهان شهر مثالی و بهشت زمین است
حشمتالله انتخابی، اصفهانپژوه، اظهار کرد: که آغاز گفتار را با عبارتی از کتابی مربوط به قرن ششم قرار میدهم که بیان میکند اگر در زمین بهشتی باشد برابر اصفهان است.
وی تاکید کرد اصفهان از معدود شهرهایی است که آن را در شمار شهرهای اسطورهای و شهرهای مثالی دانستهاند. به گفته انتخابی، هانری کوربن، فیلسوف نامدار، در مقدمه کتاب اصفهان تصویر بهشت، این شهر را شهری اساطیری، رمزی و ازلی معرفی کرده که درخور ستایش است نه تنها برای باشندگانش بلکه برای همه کسانی که درباره این شهر سخن گفتهاند.
این اصفهانپژوه افزود: هیچکس بهدرستی مشخص نکرده که بنیان این شهر تاریخی در چه زمانی نهاده شده است و بیتردید آفریدگار هستی بنیاد آن را در فرخترین نهالها نهاده که به تصویر بهشت بدل شده است.
وی خاطرنشان کرد: این شهر را به جمشید نسبت دادهاند، به کاوه نسبت دادهاند آنگاه که در جنگ با ضحاک پرچم کاویان را از این شهر برمیافرازد، و نیز به همای چهرآزاد، دخت بهمن اسفندیار و حتی اسکندر. همچنین حمزه اصفهانی بنیاد سارویه و مهرین دو بن ماهی این شهر تاریخی را به دوران اسطورهای نسبت داده است.
ریشههای اسطورهای و بنمایههای کهن شهر اصفهان
انتخابی ادامه داد آتشگاه اصفهان را قلعهای از دوران کیکاوس مینامند. به گفته وی این آتشکده در اصل زیگوراتی بسیار گسترده بوده که پیش از آنکه اردشیر بابکان آن را به آتشکده تبدیل کند، معبد آناهیتا یا معبد مهری بوده و نامهای مهرین، مهربون، ماربان و مارگان همه ریشه در مهر، الهه خورشید، دارد. همچنین حمزه اصفهانی در مورد شهرستان اصفهان باور اعتقادی ویژهای دارد. محلستان کهن اصفهان یعنی مرکز شهرستان اصفهان که امروز با نام قلعه تبرک یا قلعه تبره یا شهرستان اصفهان شناخته میشود، درست در مرکز این شهر قرار داشته و این نکته برای شهری که چنین پیوندی با اسطورهها دارد اهمیت فراوانی دارد.
وی افزود: برای این شهر تاریخی تاریخ نزدیکی ثبت نشده و متونی که از پیش از اسلام باقی مانده بسیار اندکاند. اما مهمترین متنی که درباره بنیان شهر اصفهان به آن اشاره شده کتابی مربوط به سال ۲۹۰ هجری یعنی بیش از ۱۱۰۰ سال پیش است. متن در حافظه ابنائین ذکر اخبار اصفهان آورده است که انتخابی عین آن را قرائت کرد.
انتخابی در ادامه با قرائت متن افزود اصول ساختاری بازار در این متن بسیار اهمیت دارد. بر اساس این روایت، دروازهای که روبهروی میدان بازار بود در روز خور یعنی روز خورشید، یازدهمین روز از ماه ساخته شد و نام آن را دروازه خور نهادند. فردای آن روز، دروازه ماهور در روز ماه بنا شد و آن را دروازه سپیس نامیدند. در روز بعد، روز تیر یعنی سیزدهم ماه، دروازه تیربر ساخته شد که به دروازه روز نیز مشهور است. پس از آن چهارمین دروازه به نام گوشبر ساخته شد که همان دروازه یهودیه یا جوش ایزدان است.
اصفهان؛ شهری با معماری هماهنگ با خورشید، ماه و ستارگان
این پژوهشگر ادامه داد: سبک هندسی ساخت این دروازهها بهگونهای بوده که هرگاه خورشید در درجه اول قرار میگیرد، امروز اول دیماه، پرتو آن از جانب خور به دروازه میتابد و در اول تیرماه که بزرگترین روز سال است طلوع خورشید مقابل دروازه تیر قرار میگیرد. هنگام غروب نیز محل قرارگیری خورشید در کوتاهترین و بلندترین روزهای سال با ساختار دروازهها هماهنگ بوده که بیانگر اندیشه بلند معماران باستانی است؛ اندیشهای که ۱۱۰۰ سال از کنار آن گذشته و همچنان این نظم ستارهای و جهانشناختی را میتوان در آن دید.
وی افزود: انسانها از همان زمانی که از تنهایی خود بیرون آمدند به آسمان نگاه کردند؛ نخست به مهر رخشان و سپس به ماه. آنان نخستین بارشماریها را با ستارگان انجام دادند و جایگاه ستارگان را صورتهای فلکی نامیدند. اخترشناسان منطقه حرکت خورشید را به ۱۲ بخش تقسیم کردند.
انتخابی توضیح داد: اخترشناسان قرار گرفتن ماه یا مشتری در برخی از این بُرجها را سعد اکبر میدانند و قرار گرفتن ماه در برج عقرب را نحس. این باورهای هزاران ساله بخشی از اساطیر کهنترین ایام زایش شهر اصفهان است.
وی اظهار کرد: روزی که قمر در برج قوس یعنی آذرماه بوده، بنای باروی شهر بر این اساس نهاده شده و اصفهان در طالع برج قوس تعریف شده است. وی به قصیده کمالالدین اسماعیل خلاقالمعانی اشاره کرد که در استقبال امیرها، سعد زنگی، ستایش از اصفهان را با تعبیر سعد اکبر بیان کرده است. به گفته انتخابی خاک سپاهان یکسر برج قوس است و طالعش در اصل زیبا و در مشتریاش آمده و این تعبیر در متون ادبی و تاریخی نیز دیده میشود.
این پژوهشگر ادامه داد: دکتر لطف الله هنرفر در کتاب آشنایی با شهر تاریخی اصفهان درباره قوس در سردر قیصری یا سردر قیطریه مینویسد که دو پشتکاری که هماکنون بهطور صحیح و سالم وجود دارد، تصویر تیراندازی با سر انسان و تنه ببر یا شیر و دم اژدها است که مجموعهای تزئینی برای نمایش برج قوس به شمار میرود. مورخان مشرق زمین احداث شهر اصفهان را در این برج دانستهاند. همچنین شاردن در سفرنامه خود اشاره کرده که همین تصویر را بر دروازه قلعه تبرک، یعنی شهرستان اصفهان، دیده است.
وی افزود: شاید این تصویر از همان آغاز بهعنوان نماد صورت فلکی قوس در نظر ایرانیان بوده است. تصویر مرد تیراندازی که بر هیئت سواران صفوی درآمده، ریشه در همان نماد دارد و چگونگی تبدیل آن به تلفیقی از تصویر برج قوس یا آذرماه پربارانترین ماه اصفهان با نقش پارسی تیرانداز، نشان از اندیشهای ژرف در پس این نماد دارد.
انتخابی تاکید کرد: این نقش تاریخی میتواند همواره نشانهای مخصوص برای شناسایی این شهر باشد و داشتن نماد برای شهری چون اصفهان دارای اهمیت فراوانی است.
وی با بیان اینکه این نماد با چنین پیشینه تاریخی در ایران امروز کمنظیر است و هیچ شهر دیگری چنین امتیازی ندارد، گفت: نمیتوان به سادگی از کنار این نماد هزارساله که سرشار از رمز و راز و نشاندهنده فرهنگ عالی ایرانی است گذشت.
اصفهان، شهری که هزاران روایت ناگفته دارد
در بخش دیگری از نشست، علی خدایی، نویسنده، دو داستان کوتاه از آثار خود درباره اصفهان را برای حاضرین خواند. این داستانها با محوریت زندگی روزمره، فرهنگ و هویت تاریخی شهر، بازتاب تجربه زیستی مردم اصفهان در دورههای مختلف را ارائه کردند و مخاطبان را با لایههای متنوع این شهر آشنا کردند. خوانش داستانها با استقبال گرم حاضرین روبهرو شد و زمینه گفتوگو درباره پیوند ادبیات معاصر با تاریخ و فرهنگ اصفهان را فراهم کرد.
تحلیل فرازهای تلخ تاریخ اصفهان از مسعود غزنوی تا قاجار
در ادامه نشست مهرداد موسوی خوانساری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، با اشاره به حمله مسعود غزنوی در سال ۴۲۱ هجری قمری گفت: امروز در سال ۱۴۴۷ قمری قرار داریم و تقریباً هزار سال پیش، مسعود غزنوی با سپاهی بزرگ به اصفهان حمله کرد. مردم به مسجد جامع عتیق پناه بردند و درهای مسجد را بستند اما لشکر غزنوی همه را قتل عام کرد.
وی ادامه داد: پس از این واقعه، علاءالدوله کاکوی، حاکم وقت اصفهان، تصمیم گرفت دیواری بزرگ به دور شهر بکشد. این وقایع در دورهای رخ داده که ابن سینا نیز در اصفهان حضور داشته و کتابهای ارزشمندی چون دانشنامه علا را در همین شهر نوشته است.
بروز فجایع پیدرپی؛ از حمله مغول تا قتل عام تیموریان
این پژوهشگر با اشاره به روایتهایی از زمان ساخت دیوار اصفهان گفت: برخی منابع بیان کردهاند که این دیوار در ماه آذر کشیده شده و شاید یکی از دلایل انتخاب روزی در آذرماه به عنوان روز اصفهان نیز همین موضوع باشد.
وی مسیر این دیوار را چنین توصیف کرد: که از دروازه طقچی آغاز میشده، به سمت میدان قدس امروزی، خیابان گلزار، دروازه حسن آباد و خیابان فرشادی ادامه پیدا میکرده و دوباره به سمت چهارباغ و سپس به طقچی بازمیگشته و شهر را در بر میگرفته است.
موسوی خوانساری افزود: مردم به دلیل هزینههای ساخت این دیوار ناراضی بودند، اما همین سازه بعدها در برابر یورش سلجوقیان و سپس مغولها نقش دفاعی مهمی ایفا کرد.
وی گفت: مغولها در اوایل قرن هفتم به اصفهان حمله کردند و هرچند دیوار مانع پیشروی مستقیم شد، اختلافات داخلی شهر باعث شد گروهی از مردم دروازهها را بگشایند و فاجعه بزرگی رقم بخورد. در این حمله، بسیاری از اهالی اصفهان کشته شدند و در حالی که بسیاری از شهرهای ایران بهویژه در خراسان با خاک یکسان شدند، اصفهان بار دیگر از خاکستر خود برخاست.
این پژوهشگر سپس به حمله تیمور لنگ در حدود سال ۷۸۹ هجری قمری اشاره کرد و آن را یکی از سهمگینترین کشتارهای تاریخ اصفهان دانست. وی با استناد به گزارش مورخ همراه تیمور، «حافظ ابرو»، گفت: در مسیر حرکت از دروازه تا قلعه تبرک ۲۸ کلهمنار دیده شده که هر یک از آنها از هزار تا دو هزار سر بریده تشکیل شده بود.
وی ادامه داد: با وجود این نسلکشی هولناک نیز اصفهان از نو زنده شد و مردم و موقعیت جغرافیایی و اقتصادی شهر بار دیگر حیات آن را استمرار بخشید.
از شکوه صفوی تا سقوط اصفهان در دوران افغانها و آشوبهای قاجاری
موسوی خوانساری با بیان اینکه دوره صفوی، دوران اوج تاریخی اصفهان بوده است، افزود: این شهر حدود ۱۳۵ سال پایتخت امپراتوری بزرگ صفوی بود و آثار ماندگار آن دوره نشانگر اهمیت و عظمت این برهه است.
وی گفت: در ۱۱۳۵ هجری قمری، اصفهان صفوی سقوط کرد و حادثهای تلخ رخ داد. رودخانه پرآب زایندهرود مانند سد عمل میکرد و محمود افغان با سپاهی نهچندان بزرگ به اصفهان حمله کرد اما اختلافات داخلی میان مردم و دربار و شکافهای اجتماعی عمیق موجب شکست شهر شد.
این نویسنده افزود: از اسفند سال قبل تا آبان سال بعد، اصفهان در محاصرهای خونین قرار گرفت. در ماههای نخست، مردم به خوردن اسب و الاغ روی آوردند و در تیر و مرداد حتی گربهها شکار میشدند.
موسوی خوانساری گفت: در نهایت مردم به خوردن گوشت همنوع نیز روی آوردند؛ رخدادی که از تلخترین وقایع حکشده در حافظه تاریخی اصفهانیهاست.
وی به لحظه سقوط شهر اشاره کرد و گفت: در میدان ارتش تاج به محمود افغان تقدیم شد و پس از آن اصفهان وارد دورهای آشفته شد که حدود ۶۰ تا ۷۰ سال ادامه داشت و در دوران افشاریه و زندیه نیز آرامش پایداری به شهر بازنگشت.
این پژوهشگر سپس به دوره قاجار پرداخت و گفت: گرچه روایت این دوره نیز برای مردم جذاب نیست، اما در مقاطعی ثبات نسبی در اصفهان برقرار شد و چهرههای خوشنامی همچون محمدصدر اصفهانی در این دوره آثار ارزشمندی چون چهارباغ خواجو و مدرسه صدر را بنا کردند. اصفهان در این زمان هنوز زخمی از دوره افغانها و آشوبهای پس از آن بود اما آرامشی نسبی را تجربه کرد.
موسوی خوانساری ادامه داد: در اواخر دوره قاجار، ایران و از جمله اصفهان دوباره دچار ناملایمات شد. وضعیت اقتصادی دولت قاجار وخیم بود و حاکم اصفهان، پسر بزرگ ناصرالدین شاه، شخصیتی دوگانه داشت.
وی گفت: از حدود ۱۳۵ سال پیش، سیاستی به نام خالصهفروشی آغاز شد که طی آن ناصرالدین شاه دستور داد زمینهای دولتی در شهرهای مختلف فروخته شود. موسوی خوانساری توضیح داد که چون اغلب زمینهای دولتی اصفهان شامل بناهای دوره صفوی بود، این سیاست به تخریب گسترده بناهای تاریخی انجامید.
این تاریخ پژوه گفت: در برخی منابع از تخریب ۲۰ تا ۳۰ بنای شاخص در محور چهارباغ و حتی رقمهای اغراقآمیز تا ۷۰ بنا سخن گفته شده و حافظه تاریخی اصفهانیهای قدیمی هنوز جای این ویرانیها را به یاد دارد.
وی با اشاره به اینکه امروز اصفهان یکی از تاریخیترین مقاصد گردشگری ایران و جهان است، گفت: این شهر در حالی چنین جایگاهی دارد که شاید تنها یک دهم آثار دوره صفوی و پیش از آن باقی مانده باشد. موسوی خوانساری افزود اکنون اصفهان با دشمنان جدیدی همچون خشکسالی، آلودگی هوا و آسیبهای محیطزیستی روبهرو است؛ دشمنانی که بخشی از آنها نتیجه رفتار انسان با طبیعت است.
بازتاب هویت اصفهان در مکتب ادبی و چهرهنگاری
در ادامه نشست سیاوش گلشیری، نویسنده، به مکتب اصفهان در رشتههای مختلف هنری از جمله چهرهنگاری اشاره کرد و گفت: در این مکتب، نمایش انسانهایی سردرگریبان و در حال مراقبه، توجه به شخصیتپردازی، دقت به جزئیات، بهویژه در بافت البسه، و ساختن صحنههای زندگی اهمیت دارد. گلشیری افزود در مکتب هندی یا اصفهانی شعر نیز با چنین رویکردی مواجهیم؛ قدرت در بیان مفاهیم و نکات دقیق، ذهنیگرایی، افراط در خیالپردازی، بیان عواطف و احوالات شخصی و شیوههایی که به مکتب داستاننویسی اصفهان نیز راه یافتهاند.
وی اظهار کرد: در این مکتب، ترکیب واقعیت و خیال، پیچیدگیهای روایی، همسطح کردن گذشته و حال، بازآفرینی واقعیت تاریخی، و تأکید بر هویتباختگی انسان به چشم میآید.
گلشیری افزود: نمایش آدمهای سردرگریبان، تعارضها، گرفتاریها در تنگنای تنهایی، و شیوه روایت تکهتکهگویی که در آن روایت در برشهای کوتاه یا بلند و وقایع گوناگون از زوایای مختلف نقل میشود، همه نشان از همپوشانی خصایلی دارند که ریشه در خاستگاهی مشترک در اصفهان دارند.
اصفهان؛ شهری با کارکرد اسطورهای و بستر نشانهها
وی با اشاره به اینکه اسطوره یعنی الگوهای تکرار روایت، اظهار کرد: اصفهان شهری است که به الگویی برای تکرار و تکثر شدن بدل شده؛ الگویی که هم نام و هم شکلگیری آن برگرفته از اسطوره است.
این نویسنده به نقل روایتی از کتاب اصفهان توضیح داد: گفتهاند سلیمان علیهالسلام به جن فرمان داد در محل معروف ژاپنی نقدی زنند و زمین آن خشک شد و در دامنه جنوبی آن رود بزرگ زندهرود جاری گردید. سلیمان با موکب و سپاه وارد آنجا شد و از آب و هوای آن لذت برد و با اشاره به وزیرش آصف گفت آصف هان و از آنجا نام اصفهان شکل گرفت.
گلشیری افزود: همین حضور شخصیتهای برجسته، اتفاقات بزرگ، عبارتهای شگفتانگیز، مردم ویژه و جاذبههای گردشگری و فرهنگی، باعث شده اصفهان دیاری برای اندیشمندان، حکماً، دانشمندان، شاعران و محققان باشد و تکثر هنری و ادبی آن به الگویی برای تکرار شدن بدل شود. گلشیری بیان کرد نمود اصفهان در متون ادبی و هنری و حتی در تصاویر گردشگران، مسافران و شهروندان در دورههای مختلف تاریخی چنان پررنگ است که خود به کارکرد اسطورهای این مکان دامن زده و باعث شده مخاطبانش آن را بهعنوان بخشی از هویت خویش احساس کنند.
وی درباره جریان داستاننویسی معاصر اصفهان نیز گفت: در سال ۱۳۴۰ تعدادی نویسنده جوان و نواندیش این جریان را پایهگذاری کردند و حلقههایی چون انجمن اصفهان شکل گرفت و نخستین بار جنگ اصفهان منتشر شد و مورد نقد قرار گرفت.
این نویسنده توضیح داد: ویژگیهایی چون تلفیق روایت سنتی و مدرن، روایتشکنی، بیاطلاعی معمول داستاننویسی، تصویر طنز تلخ، گزنده و سیاه، تأکید بر تکنیک و فرم و کلام با تأکید بر صناعت در هنر، شخصیتپردازیهای خاص، شخصیتهای سرخورده، روانپریش، مبهم، مرموز و بیهویت، آغازها و پایانهای ناگهانی، بندهای آغازین شگفتانگیز و چرخش در زاویه دید، بخشی از مختصات داستاننویسی اصفهان است.
اصفهان در قاب سینما؛ شهری که نقش شخصیت دارد
هامون شیرازی، پژوهشگر و منتقد سینما در ادامه نشست اظهار کرد: شهر در فیلم فقط یک مکان ثابت نیست بلکه رفتاری اثرگذار دارد که بر قهرمان داستان تأثیر میگذارد. وی ادامه داد شهری که نقش شخصیت دارد ممکن است خطرناک، خشن، سرد، گرم یا نفسانی باشد و این ویژگیها، مسیر و تجربه کاراکترها را شکل میدهد.
وی با اشاره به نمونههای جهانی گفت: نیویورک در فیلمهایی مانند «تاکسی درایور» یک شخصیت زنده است که جنون شخصیت اصلی را تشدید میکند و لس آنجلس در سینمای معاصر به عنوان شهری رویایی و کابوسگونه شناخته میشود.
شیرازی اضافه کرد: تهران در سینمای ایران نیز ظرفیتهای مشابهی دارد؛ از فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی که تنش جمعی شهر را نمایان میکند تا آثار عباس کیارستمی و جعفر پناهی که ترافیک و خیابانهای تهران به آینهای از بحران اجتماعی تبدیل میشود.
وی به ویژه به فیلم «تاکسی» جعفر پناهی اشاره کرد و گفت در این اثر، شهر تهران به معنای واقعی کلمه به عنوان شخصیت اصلی مطرح است.
اصفهان؛ شخصیت تاریخی و اجتماعی در سینما
شیرازی درباره جایگاه اصفهان در سینمای ایران اظهار کرد: اصفهان در معدود فیلمها و مستندها حضوری دراماتیک دارد و معماری، تاریخ، ریتم زندگی و شخصیتها بر داستان اثر میگذارد.
وی افزود: اصفهان میتواند شخصیت تاریخی و حامل حافظه چهارصد ساله صفویه باشد. این حافظه در فیلمها غالباً به صورت ناظر خاموش یا داوری شهری نمایان میشود که شخصیتها آن را حس میکنند.
این پژوهشگر حوزه سینما با اشاره به نمونههای سینمایی گفت: اولین فیلم برجسته، «عشق» ساخته اصفهان است که شهر به عنوان بدن زنده عشق بازنمایی میشود. پوسته کاشیها، نور مسجد شاه و انعکاس میدان نقش جهان با لحظات عاشقانه شخصیتها گفتگو میکند و معماری به مثابه حافظه رمانتیک عمل میکند. شیرازی ادامه داد فیلم «طلوع قاجار» (۱۳۴۱) اصفهان را به عنوان شخصیتی تاریک، آرام و خردمند نشان میدهد که سنت و مدرنیته را واسطهگری میکند و معماری به جای حضور منفعل، پیامرسان است.
وی به فیلم «اصفهان در نصف جهان» اشاره کرد و گفت: در این اثر شهر ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی خود را نشان میدهد. بازار، میدان و پل خواجو به شکل اعضای بدن یک موجود زنده عمل میکنند و روان شخصیتها بدون دیالوگ با فضا روایت میشود.