ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزها در بسیاری از مطبوعات و رسانههای ترکیه، به تفصیل درباره طرح ترامپ درباره فلسطین و به ویژه غزه بحث میشود.
اغلب کارشناسان و تحلیلگران سیاسی در آنکارا و استانبول، بر این باورند که اهدافی همچون تضمین امنیت رژیم صهیونیستی به دست آمریکا و تداوم نوعی از قیمومیت کلاسیک بریتانیایی – آمریکایی، اصلیترین اهداف این طرح است و برخلاف چیزی که مقامات ترکیه میگویند، این پروژه در مسیر معماری منطقه بر اساس سیاستهای آمریکا است و نه بر اساس ضرورتهای صلح و ثبات.
یکی از شخصیتهایی که در چند ماه گذشته در رسانههای ترکیه، عملاً تبدیل به کانون مباحث سیاسی و حاشیهای شده، تام باراک سفیر آمریکا در ترکیه است که در عین حال، به عنوان فرستاده ویژه آمریکا در پرونده سوریه شناخته میشود. اما حالا مفسرین سیاسی ترکیه، با متلک و کنایه، باراک را سفیر هوایی خطاب میکنند و میگویند: او اغلب اوقات خود را یا در داخل هواپیما و یا در سوریه و لبنان سپری میکند و در زمان محدودی هم که در ترکیه اقامت دارد، به جای سفارتخانه آمریکا در آنکارا، کنسولگری شیک آمریکا در استانبول را به پاتوق خود تبدیل میکند.
از دیگر سو، ویتکاف نیز به عنوان سیاستمداری شناخته میشود که اگر چه به اندازه باراک مورد توجه رسانههای ترکیه قرار نگرفته، اما تاثیر تصمیمات و اقدامات او بر منافع ترکیه، آشکار است.
فصلی برای نمایش دلال ها
نقطه اشتراک بسیار مهم باراک و ویتکاف این است که هر دو آنها، نه به عنوان دیپلماتهای قدیمی برآمده از نهادهای سیاست خارجی، نظامی یا امنیتی، بلکه تجار و دلالانی هستند که اصطلاحاً از کف بازار آمدهاند.
مراد یتکین از تحلیلگران مشهور ترکیه درباره اهمیت نقش دلال مانند این دو سیاستمدار آمریکایی گفته است: «طرح صلح غزه که توسط دونالد ترامپ رونمایی شده، فلسطین را با وضعیتی مواجه میکند که گویی پس از یکصد سال، قرار است تحت قیمومیت انگلیس و آمریکا اداره شود! البته بهتر است بگوییم: طرح ترامپ-نتانیاهو! البته جای تعجب ندارد. وقتی که یک دلال املاک طرحی روی میز بگذارد، از این بهتر نمیشود! تهیهکننده این طرح استیو ویتکاف، یکی از غولهای املاک و مستغلات دونالد ترامپ و فرستاده ویژه منصوب او برای خاورمیانه است. جالب اینجاست که اعتبار اشرافی املاک و مستغلات او حتی برجستهتر از اعتقادات یهودی اوست. طنز ماجرا اینجاست که این شخصیت ویژه، با سرمایه قطر کار میکند! دستیار ویتکاف در تهیه این پیشنویس، تام باراک، سفیر ایالات متحده در آنکارا و فرستاده ویژه سوریه است که به ندرت به آنکارا میآید. او هم مانند ترامپ و ویتکاف، سلطانِ املاک و مستغلات است».
ویتکاف به عنوان مشاور اصلی در طراحی مجدد معماری خاورمیانه، در مدل «نظم منطقهای سه ستونی» 2025، ترکیه، رژیم صهیونیستی و کشورهای خلیج فارس (عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر) را در مرکز قرار میدهد.
مقامات ترکیه امیدوارند که در چهارچوب طرح ویتکاف، نقش منطقهای مهمی به دست بیاورند، اما واقعیت این است که ویتکاف – باراک، به دنبال تحمیل هدف دیگری هستند که عبارت است از هماهنگی کامل ترکیه با اسرائیل.
در پناه درک این طرح است که میتوان فهمید، چرا تام باراک تنها چند ساعت قبل از دیدار اردوغان با ترامپ در کاخ سفید، در یک سخنرانی گفته بود: «پرزیدنت ترامپ از من پرسید: اردوغان چه میخواهد؛ مشروعیت؟ بسیار خب. بیایید به او مشروعیت بدهیم».
فایننشال تایمز اخیراً در یک گزارش مفصل، به سخنانی از تام باراک و نقش او در ترکیه و سوریه اشاره کرده و نوشته است: «باراک، دوست و مشاور قدیمی ترامپ، نمونهای از روشی است که رئیسجمهور آمریکا برای پستها و موقعیتهای حساس در خاورمیانه، از افراد ثروتمندی استفاده میکند که تجربه دیپلماتیک کمی دارند اما علاقه زیادی به معاملهگری دارند. باراک با انتقاد از اسرائیل، توانسته با اردوغان رئیس جمهور ترکیه و احمد الشرع رئیس جمهور سوریه، رابطه خوبی پیدا کند».
فایننشال تایمز در ادامه میگوید: «این مرد 78 ساله سابقه سیاستهای شکستخورده واشنگتن را به باد انتقاد گرفته و بارها گفته که وظیفه او تمرکز بر حقوق بشر نیست، بلکه تمرکز بر معاملاتی است که رفاه را به ارمغان میآورد. باراک در سال 2010 با خرید حدود 70 میلیون دلار بدهی معوقه در ملکی متعلق به شرکت خانوادگی کوشنر، به داماد ترامپ جارد کوشنر، کمک کرد. وقتی ترامپ برای اولین بار برای ریاست جمهوری نامزد شد، باراک یکی از بزرگترین اهداکنندگان مالی کمپین او بود و به عنوان رئیس کمیته تحلیف، 107 میلیون دلار جمعآوری کرد. او دو بار به انجام لابی غیرقانونی عربستان سعودی و امارات متحده عربی با آمریکا متهم شده، اما بعدها از هر دو اتهام تبرئه شد. از روزی که باراک سفیر آمریکا در ترکیه شده، روابط آنکارا – واشنگتن سمت و سوی دیگری پیدا کرده و او معاملات بسیاری را در حوزههای انرژی و دفاعی جوش داده است. البته واقعیتهای میدانی باعث شده که او از برخی مواضع اولیه خود عقبنشینی کند. مواضع او در مورد سختگیری با حزبالله دچار نوسان شده و در مورد سوریه، او در ماه ژوئن گفت که باید یک دولت کاملاً متمرکز باشد که منعکسکننده خواستههای سوریه است. با این حال، دو ماه بعد، حرف خود را تغییر داد و گفت: مدل حکومتی سوریه، لازم نیست کاملاً متمرکز باشد».
باراک در مصاحبه با فایننشال تایمز گفته است: «این بازی آمریکا نیست که هیچ یک از این کشورها را در یک قالب خاص جای دهد. آنها قالب خود را پیدا خواهند کرد. آیا سوریه در نهایت غیرمتمرکز خواهد شد؟ احتمالاً. آیا در نهایت با اسرائیل رابطه برقرار خواهد کرد؟ امیدوارم. آیا در نهایت مانند امروز یک منطقه حائل با ترکیه خواهد داشت؟ بله البته به شکل مناسب. ولی مساله اینجاست که ما هیچ یک از این موارد را دیکته نمیکنیم».
اعتماد قطر به ویتکاف
یکی دیگر از ابعاد مهم فعالیتهای ویتکاف در منطقه، ارتباط مالی او با قطر است. رابطه ویتکاف با سرمایه قطر نه تنها به عنوان اهرم مالی، بلکه به عنوان اهرم ژئوپلیتیک نیز عمل میکند.
از آغاز سال 2025، ویتکاف به داشتن ارتباط مستقیم با صندوق استراتژیک المشرق مستقر در قطر شناخته میشود. این صندوق میلیاردها دلار در فناوریهای انرژی، رسانه و دفاعی سرمایهگذاری کرده است.
لینا خطیب از تحلیلگران چتم هاوس معتقد است: «ویتکاف از سرمایه قطر برای مشارکتهای استراتژیک استفاده میکند. ترکیه در این معادله هم هدف و هم ابزار است».
حتی در چند مورد، قطریها برای سرمایه گذاری در ترکیه نیز، اقدام نهایی را به موافقت او منوط کرده و ویتکاف را به عنوان مشاور امین قلمداد کردهاند.
به همین دلیل است که تحلیلگر فارین پالیسی گفته است: «ارتباط ویتکاف با صندوقهای قطری یک استراتژی برای شکل دادن به معماری منطقهای با ابزار پول است».
الجزیره نیز اخیراً در گزارشی به این اشاره کرده که «در ظاهر، اقتصاد ترکیه با سرمایه قطری تقویت میشود، اما این قدرت به چارچوب استراتژیک ویتکاف بستگی دارد. او در پارهای موارد، با نوع سرمایه گذاری، مخالفت کرده است».
در این میان نکته ماجرا اینجاست که به باور بسیاری از جراید اروپایی از جمله لوموند دیپلماتیک، «طرح ویتکاف پروژهای برای همسو کردن ترکیه با سرمایه خلیج فارس است».
ولی چنین چیزی به معنی شباهت کامل مواضع ویتکاف و باراک نیست و به قول راغب سویلو تحلیلگر ترکیه: «باراک از نظر احساسی و عاطفی تا حدودی به ترکیه نزدیک است، اما این ویتکاف است که برای اعمال فشار ساختاری، حرف اول و آخر را میزند».
در پایان باید گفت: بر اساس مشی دلال مانندی که ویتکاف و باراک از آن تبعیت میکنند، آمریکا حالا مداخله گرایی خود را به شکل دیگری پیش میبرد و میخواهد با تقویت شرکایی مانند ترکیه به جای مداخله مستقیم، منطقه را شکل دهد.
به باور برخی از تحلیلگران غربی، نسخه متفاوتی از دکترین نیکسون توسط این دو دلال ارائه شده که میخواهد ترکیه و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را به عنوان محافظ منافع آمریکا به کار بگیرد.
انتهای پیام/