ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: پایگاه بگرام که روزگاری قلب عملیاتهای نظامی آمریکا در افغانستان بود، امروز به نقطهای کلیدی در رقابتهای ژئوپلیتیک میان واشنگتن، طالبان و قدرتهای منطقهای تبدیل شده است. «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا به تازگی علناً از تلاش برای بازپسگیری این پایگاه سخن گفته و حتی تهدید کردهاست که اگر طالبان آن را به آمریکا پس ندهد، «اتفاقات بدی» برای افغانستان رقم خواهد خورد!
این در حالی است که طالبان با بازگشت نیروهای آمریکایی به بگرام بهشدت مخالفت و تاکید کردهاند که هرگز اجازه نخواهند داد نیروهای خارجی دوباره بر خاک افغانستان مستقر شوند. طالبان همچنین به توافق دوحه ۲۰۲۰ اشاره کردهاند که طبق آن، آمریکا متعهد شده بود تمامیت ارضی افغانستان را تهدید نکند. اظهارات ترامپ در روزهای اخیر دوباره توجه جهانیان را به اهمیت راهبردی بگرام جلب کرده است.
دلایل راهبردی چهارگانه آمریکا برای بازگشت به بگرام
پایگاه بگرام در دل کوههای افغانستان بوده و تنها ۵۰ کیلومتر از کابل، پایتخت این کشور فاصله دارد؛ این پایگاه یکی از برجستهترین مراکز استراتژیک نظامی در تاریخ جنگهای دو دههای آمریکا در افغانستان بوده است. با توجه به تحولات اخیر در افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت، اشغال دوباره این پایگاه به شدت در دستور کار آمریکا قرار گرفته است. این پایگاه، به دلیل موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای خاص خود، نه تنها برای افغانستان بلکه برای تمام منطقه و رقابتهای جهانی اهمیت دارد.
۱. موقعیت جغرافیایی و تهدیدات جهانی
بگرام در فاصله حدود ۸۰۰ کیلومتری از مرز چین واقع شده است که این موضوع آن را به یک نقطه کلیدی برای نظارت بر فعالیتهای نظامی چین و تأسیس پایگاهی پیشرفته در برابر گسترش نفوذ پکن در منطقه تبدیل میکند. چین که به سرعت در حال توسعه ظرفیتهای نظامی و گسترش پایگاههای موشکی خود در منطقه شینجیانگ است، برای آمریکا یک تهدید بزرگ تبدیل به شمار میرود. بگرام به واشنگتن این امکان را میدهد که مواضع عملیاتی و میدانی چین را از نزدیک رصد کند و به طور مؤثر بر این فعالیتها نظارت داشته باشد. علاوه بر این، پایگاه بگرام میتواند به آمریکا کمک کند تا قدرت بازدارندگی خود را در برابر چین در مناطقی مانند تنگه مالاکا یا دریای جنوبی چین حفظ کند.
۲. دسترسی به منابع معدنی افغانستان
افغانستان با ذخایر غنی معدنی خود، به یکی از منابع استراتژیک مهم برای تأمین مواد اولیه صنایع پیشرفته تبدیل شده است. ارزش منابع معدنی غیرنفتی این کشور که شامل لیتیوم، مس، طلا، آهن و دیگر فلزات نادر است، بیش از ۳ تریلیون دلار برآورد شده است. این ذخایر بهویژه لیتیوم افغانستان را به یک منبع کلیدی برای تولید باتریهای الکتریکی، خودروهای برقی و سیستمهای انرژی تجدیدپذیر تبدیل کرده است. برخی گزارشها حاکی از آن است که ذخایر لیتیوم افغانستان به اندازه ذخایر بزرگترین تولیدکنندگان جهانی مانند شیلی و آرژانتین است.
بر اساس گزارشهای جدید سازمان زمینشناسی ایالات متحده (USGS)، افغانستان دارای حدود ۶۰ میلیارد دلار ذخایر معدنی شناخته نشده است که میتواند تأثیر زیادی بر اقتصاد جهانی بگذارد. این منابع بهویژه در رقابتهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی اهمیت بالایی دارند. دسترسی به این منابع میتواند برای کشورهایی مانند آمریکا و چین که به دنبال کاهش وابستگی به منابع معدنی دیگر کشورها هستند، فرصتی برای تقویت نفوذ خود در بازارهای جهانی فراهم کند.
۳. اهمیت راهبردی در آسیای مرکزی
آسیای مرکزی با توجه به منابع گاز و نفت در کشورهای مانند ترکمنستان و ازبکستان در حال تبدیل شدن به میدان یک نبرد استراتژیک برای تأمین انرژی و منابع معدنی است. اشغال مجدد بگرام به آمریکا این فرصت را میدهد که نفوذ خود را در منطقهای که به شدت تحت تأثیر چین و روسیه قرار دارد، تقویت کند. آمریکا با توجه به موقعیت بگرام در همسایگی پاکستان، چین، ایران و روسیه، در صدد اشغالگری مجدد این پایگاه و مداخله در امور کشورهای ناهمسو با خود است. تحلیلگران امنیتی پیشبینی میکنند که با افزایش ائتلافسازیهای ضدآمریکایی در منطقه، اشغال بگرام میتواند بهعنوان یک پایگاه محوری برای مقابله با این ائتلافها عمل کند.
۴. ظرفیت بالای عملیاتی بگرام
بگرام بهعنوان یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی در افغانستان، دو باند فرود بسیار طولانی دارد که توانایی پذیرش بمبافکنها و هواپیماهای باری سنگین مانند C-۵ Galaxy را فراهم میآورد. این ویژگیها به آمریکا این امکان را میدهند که در بحرانهای آینده در آسیای جنوبی یا خاورمیانه هم مداخله و هم واکنش سریع نشان دهد. در طول دو دهه جنگ، این پایگاه به یک مرکز اصلی برای عملیاتهای هوایی و زمینی تبدیل شد و در حال حاضر نیز ظرفیتهای آن میتواند بهعنوان سکویی برای عملیاتهای نظامی پیچیده و سریع استفاده شود.
با توجه به قدرتهای منطقهای جدید و تهدیدات متنوع علیه منافع آمریکا به دلیل آتشافروزیهای این کشور جنگطلب، بگرام به واشنگتن این فرصت را میدهد که در مواقع ضروری به سرعت نیروهای خود را به منطقه اعزام کند. ترامپ با اشغال مجدد این پایگاه نظامی قصد دارد که حملات پهپادی و موشکی از سوی کشورهای همسایه را رصد و کنترل کند.
هزینههای بازگشت به بگرام برای ترامپ و آمریکا
بازگشت آمریکا به پایگاه بگرام احتمالاً این کشور را بار دیگر در مسیری پرهزینه قرار میدهد، همانطور که در گذشته در افغانستان و عراق گرفتار آن شد. هزینههای مالی این تصمیم، که شامل میلیاردها دلار برای بازسازی پایگاهها و تأمین تجهیزات پیشرفته نظامی است، تنها بخشی از هزینههای سنگینی است که آمریکا باید بپردازد.
هزینههای مالی اما تنها یکی از ابعاد این معادله پیچیده است؛ اشغال مجدد افغانستان میتواند بهطور قابل توجهی تلفات انسانی بیشتری به دنبال داشته باشد. تجربه دو دهه جنگ در این کشور نشان داده است که حضور نظامی طولانیمدت آمریکا نه تنها هیچگونه برتری راهبردی برای واشنگتن به همراه نداشت بلکه تلفات گستردهای را برای نیروهای آمریکایی و نیز غیرنظامیان افغان به همراه آورد.
این تصمیم همچنین به احتمال زیاد آمریکا را وارد همان باتلاق سیاسی و اجتماعی میکند که در طول دو دهه جنگهای خارجی در آن گرفتار شد. مردم آمریکا در سالهای اخیر از جنگهای طولانی و پرهزینه خارجی خسته شدهاند.
ترامپ با وعده کاهش مداخلات نظامی خارجی و تمرکز بیشتر بر مشکلات داخلی کشور به قدرت رسید. وعدههای او مبنی بر کاهش ماجراجوییهای نظامی در خارج و بازگشت به سیاست «اول، آمریکا» برای بسیاری از آمریکاییها جذاب بود چرا که پس از تلفات و هزینههای جنگها در افغانستان و عراق، مردم آمریکا دیگر تمایلی به درگیر شدن در جنگهای جدید در خارج از مرزهای کشور نداشتند.
بنابراین، بازگشت به افغانستان و بهویژه پایگاه بگرام، میتواند نشاندهنده یک تغییر اساسی در سیاستهای دولت آمریکا باشد. این حرکت بیتردید نارضایتی عمومی را در پی خواهد داشت چرا که بسیاری از آمریکاییها دیگر تمایلی به پرداخت هزینههای انسانی و مالی سنگین برای جنگهای بیپایان ندارند.
علاوه بر این، جنگهای آمریکا در خاورمیانه بهویژه در افغانستان و عراق، ضربات زیادی به اعتبار و مشروعیت سیاسی این کشور وارد کرده است. تلفات انسانی این جنگها شامل هزاران سرباز آمریکایی و غیرنظامیان کشورهای مورد تجاوز قرار گرفته، بود و میلیونها نفر از مردم این کشورها به دلیل جنگ آواره شدند. بازگشت به بگرام میتواند این تصویر منفی را در سطح جهانی تقویت کند و به منزله ادامه سیاستهای شکستخورده گذشته باشد.
افزون بر آن، این تصمیم ایالات متحده را بار دیگر در جنگی فرسایشی و بیپایان گرفتار خواهد کرد که هیچ دستاورد استراتژیکی برای آن به دنبال ندارد. همانطور که در جنگهای گذشته تجربه شد، تلفات انسانی، فشارهای اقتصادی و نارضایتی عمومی میتواند منجر به تضعیف بیشتر موقعیت داخلی آمریکا و همچنین کاهش قدرت دیپلماتیک آن در عرصه جهانی شود.