ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر، گروه استانها-کوروش دیباج: بدن، همواره یکی از پیچیدهترین و چندلایهترین مفاهیم در تاریخ هنر و فلسفه زیست انسان بوده است. این مفهوم نه تنها یک موجودیت فیزیکی، بلکه واسطهای برای ارتباط انسان با جهان هستی و محور تجربههای زیستی و فرهنگی اوست. در طول تاریخ، بدن همواره مورد بازتعریف قرار گرفته و در بستر پندارها، باورها و رفتارهای اجتماعی شکل گرفته است؛ از کالبد زیبا و فرم بصری در هنر کلاسیک گرفته تا ابزار شناخت و نشانه هویت در زیست معاصر. نمایشگاه «بدنمندی در زیستمکان ایران امروز» تلاش میکند همین پیچیدگی و تنوع تجربه بدن را در بستری هنری به تصویر بکشد و نشان دهد که جهان بدون فهم بدن، جهانبینی ما ناقص خواهد بود.
این نمایشگاه با حضور ۹ هنرمند معاصر، از جمله لاله آیتی، طهمورث بهادرانی، مهدی تمیزی، فهیمه حقیقی، پری زنگنه، پروانه سیلانی، رسول معرکنژاد، نوشین نفیسی و فرناز نیکوخواه، با آثاری متنوع در رسانههایی مانند نقاشی، حجم، چیدمان، ویدئو آرت و هنر دیجیتال، به بررسی رفتار و تجربه بدن در زیست اجتماعی ایران امروز میپردازد.
در آستانه برگزاری این نمایشگاه، با طهمورث بهادرانی، کیوریتور و راهبر فکری پروژه، گفتوگویی تفصیلی انجام داده ایم تا مخاطب با رویکرد نظری، انتخاب هنرمندان، رسانهها و نگاه انتقادی نمایشگاه نسبت به بدن و بدنمندی در ایران امروز بیشتر آشنا شود.
این گفتگو فرصتی است برای درک بهتر پرسشها و چالشهایی که آثار ارائهشده در نمایشگاه «بدنمندی در زیستمکان ایران امروز» طرح میکنند و قرار است از روز جمعه ۱۱ مهر در گالری دیدار اصفهان به نمایش درآید.
چرا «بدنمندی در زیستمکان ایران امروز» و قرار است در این نمایشگاه چه چیزی روایت شود؟
عنوان نمایشگاه «بدنمندی ایران امروز» نگاهی است از طریق چشم هنرمندان به مسئله بدنمندی و آن هم در زیستمکان ایران. همه ما این تجربه را زیستهایم، اما اینبار تلاش کردیم آن را روایت کنیم. هر هنرمند از زاویه دید خودش به این موضوع پرداخته است.
در این نمایشگاه ۹ هنرمند حضور دارند که هرکدام دیدگاه شخصی خود را در قالب یک اثر ارائه میکنند. بدنمندی همواره وجود داشته است؛ یعنی تا زمانی که انسان بوده، بدن هم بوده است. حتی همین لحظه که با هم گفتوگو میکنیم، بدن کارکرد زیستی خود را دارد. اما تعریف بدن در طول تاریخ تغییر کرده است. بسته به شناختی که از بدن به دست میآید و تجربههایی که در جغرافیاهای مختلف شکل میگیرد، تعریف بدن متفاوت میشود. علوم جدید، فرهنگها و باورها همواره در حال بازتعریف زیست ما هستند.
به نظر من اکنون در موقعیتی قرار داریم که میتوان آن را «دوره گذار» نامید. این دوره گذار بهویژه به واسطه شبکههای اجتماعی و علوم روز اتفاق میافتد. بخشی از این تغییرات آشکار است و دیده میشود، بخشی هم در زیر پوست زندگی اجتماعی جریان دارد و رشد میکند. نگاه هنرمندان در این نمایشگاه به همین مسئله معطوف است. آنها تجربههای خود را در قالب هنر مفهومی بروز دادهاند و بیش از آنکه پاسخی ارائه کنند، یک پرسش و چالش را مطرح میسازند. هدف این است که مخاطب بر موضوع تمرکز کند و توجه نشان دهد. این مسئله میتواند موضوعی روز باشد که بسته به تخصص افراد، از جمله جامعهشناسان و روانشناسان، باید بیشتر بر روی آن کار شود.
مفهوم بدنمندی در این نمایشگاه با چه رویکرد نظری تعریف شده است؟ آیا الهام از سنتهای بومی و ایرانی داشتهاید یا بیشتر مبتنی بر نظریههای معاصر جهانی است؟
این نمایشگاه در چارچوب هنر معاصر تعریف میشود. یعنی آنچه میبینید بیش از هر چیز به پرسشهای مربوط به زیست اجتماعی امروز مربوط است. ما در قالب یک پرده هنری تلاش کردهایم این مسائل را نمایش دهیم. تفاوت کار ما با بسیاری از نمایشگاههای دیگر این است که آنها معمولاً یک کالای هنری تولید میکنند؛ اثری که بر اساس سنتها ساخته میشود و دارای ساختار و زیباییشناسی خاصی است و بهعنوان کالا ارزشگذاری میشود. اما ما تابع آن نیستیم. در اینجا مضمون و موضوع و گفتمانی که پشت اثر قرار دارد اهمیت دارد.
انتخاب عنوان «بدنمندی ایران امروز» بر چه مبنایی بوده است؟ این نام چگونه با وضعیت اجتماعی و فرهنگی امروز ایران پیوند دارد؟
امروز همه ما با بحث جهانیشدن و رسانهها آشنا هستیم. بهخصوص اینترنت و شبکههای اجتماعی سبب شدهاند مردم سراسر جهان نیمنگاهی به زیست یکدیگر داشته باشند. البته پشت این جریان رسانهای، کمپانیهای بزرگ هم حضور دارند، اما به هر حال نتیجه این است که تغییراتی رخ میدهد. گاهی این تغییرات بسیار شدید است و گاهی آرام و نرم، اما به هر حال اتفاق میافتد.
در گذشته در ادبیات خودمان میگفتیم: «تن آدمی شریف است به جان آدمیت، نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.» نگاه آن زمان به آسمان بود و انسانیت را در چیزی فراتر از ظاهر میدید. اما امروز تمام تبلیغات بر این است که لباس زیبا و بدن است که به ما نشان تازهای میدهد. این تغییر ۱۸۰ درجهای است. نگاه از آسمان به زمین آمده است. ما قصد قضاوت نداریم، اما واقعیت این است که زیست انسانها زمینی است و آنچه تجربه میکنند همان چیزی است که باید درباره آن داوری کنند.
برداشت من این است که این تغییر نگاه، بیش از هر چیز تحت تأثیر شبکههای اجتماعی رخ داده است. شاید یکی دو سالی است که من خودم با دقت بیشتری به این فضا نگاه کردهام و به این نتیجه رسیدهام که مردم نگاهشان در حال تغییر است. انتخاب عنوان نمایشگاه هم بر همین مبنا بوده است.
هنرمندان شرکتکننده چگونه انتخاب شدند؟ آیا معیار مشخصی برای گزینش آثار وجود داشت؟
من به دلیل سالها فعالیت در این حوزه و همکاری با هنرمندان، شناخت نسبی نسبت به آثار و نگاه آنها داشتم. طی این بیست سال آثار بسیاری از دوستان را دیدهام. برای این نمایشگاه هم جمع بیشتری دعوت شدند، اما در ادامه برخی نتوانستند کار نهایی ارائه دهند. نهایتاً ۹ هنرمند باقی ماندند و آثارشان را در نمایشگاه میبینیم.
به نظر شما بدن در هنر معاصر ایران بیشتر درگیر چه بحرانها و گفتمانهایی است؟
واقعیت این است که عنوان بدنمندی بسیار کلی است و میتوان آن را به هزاران بخش تقسیم کرد: زیستمحیطی، سیاسی، حقوقی، تغذیه، ورزش، پزشکی، سلامت و غیره. در گذشته بدن بیشتر بهعنوان یک فرم یا حجم مورد توجه بود. نگاه زیباییشناسانه بر بدن غلبه داشت. اما امروز نگاه متفاوت است. اکنون بیشتر به کالبد زیستی انسان در شرایط فعلی توجه میشود.
تفاوت رویکرد بدنمندی در هنر ایران با هنر جهانی در چیست؟ آیا میتوان از یک ویژگی «بدن ایرانی» سخن گفت؟
نمیتوان بهطور کامل تفکیک کرد، اما توضیح این نکته ضروری است. در هنر غرب، بدن بهعنوان یک موضوع و ابژه هنری مطرح میشود. خود بدن در اثر نقش بازیگر دارد و مخاطب از طریق مشاهده رفتار بدن میتواند مفاهیم را استخراج کند. اما در این نمایشگاه ما یک گام فراتر رفتهایم. بدن قرار نیست صرفاً نمایشی انجام دهد. ما به رفتار بدن در متن اجتماع توجه کردهایم.
اگر به ادبیات خودمان نگاه کنیم، بسیاری از شاعران، بهویژه در ادبیات عرفانی، بدن را زندان میدانستند. برای مثال، در شعر حمام تبریزی آمده است: «مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک؛ چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم.» در ادبیات گذشته چنین نگاهی رایج بود؛ اینکه باید از قفس بدن رها شویم تا به ملکوت برسیم. اما امروز نگاه تغییر کرده است. امروز میدانیم بدن محترم است و تنها ابزار زیستی ماست. به قول مرلو-پونتی، بدن ابزار شناخت جهان است. اگر بدن نبود، ما جهان را نمیشناختیم. جهانبینی ما به واسطه شناختی است که بدن از جهان دارد.
فضای گالری دیدار و نحوه چیدمان آثار چگونه با موضوع بدنمندی پیوند خورد؟
گالریها معمولاً برای ارائه آثار کلاسیک طراحی شدهاند. ما هم ناگزیر در همان فضا کار کردیم. تفاوت خاصی وجود ندارد، اما ما در نمایشگاه فاصله بیشتری میان آثار قرار دادیم. هدف این بود که هر اثر فضای خاص خود را داشته باشد و تحت تأثیر آثار دیگر قرار نگیرد.
به نظر شما این نمایشگاه چه اندازه میتواند در شکلگیری گفتوگوی انتقادی پیرامون بدن در جامعه امروز ایران نقش داشته باشد؟
قصد ما همین است. این چالش، چالشی اجتماعی است. شاید ابتدا از زبان هنرمند مطرح شود و سپس جامعهشناسان و روانشناسان به آن بپردازند. به نظر من جامعه در حال رشد است، اما برنامهای برای این موضوع وجود ندارد. در قوانین کلان اجتماعی، در شرع و در برنامهریزیهای رسمی توجه کافی به این موضوع دیده نمیشود. ما میتوانیم با هنر باب تازهای باز کنیم و پرسشی طرح کنیم. قطعاً پاسخ این پرسش با ما نیست، بلکه با دیگران است. اما آغاز آن میتواند از سوی هنر باشد.
در پایان، لطفاً درباره جزئیات آثار هنرمندان توضیح دهید.
در کنار هر اثر یک استیتمنت یا بیانیه وجود دارد که بر مبنای آن اثر شکل گرفته است. مخاطب با خواندن این متن کلیدواژه ورود به اثر را به دست میآورد. آثار بسیار متنوعاند: از حجم و ویدئو آرت گرفته تا چیدمان، نقاشی و هنر دیجیتال. همه آنها در قالب هنر معاصر جای میگیرند و با آنچه از هنر سنتی انتظار میرود، تفاوت دارند.