تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : فرهنگی
لینک : econews.ir/5x4109181
شناسه : 4109181
تاریخ :
«سووشون»؛ تیر آخر بر پیکر نیمه‌جان نماوا/ اقتباسی که به اسارت متن درآمد اقتصاد ایران: سریال «سووشون» به جای آن‌که ناجی نماوا باشد، با ریتم کند و اقتباس افراطی‌اش از رمان، آخرین میخ را بر تابوت این پلتفرم خسته کوبید.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

- اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم-امیرحسین مکاریانی؛ پلتفرم نماوا در سال‌های نخست فعالیتش با تولید سریال‌های پرهزینه و جذاب، جایگاهی ویژه در بازار نمایش خانگی برای خود دست‌وپا کرد. اما پس از چند تجربه ناموفق، لغو یا نیمه‌تمام ماندن پروژه‌ها و کاهش اعتماد مخاطبان، آرام‌آرام به سراشیبی سقوط افتاد.

سریال «سووشون» ساخته نرگس آبیار و اقتباسی از رمان ماندگار سیمین دانشور، تازه‌ترین محصول نماواست که قرار بود ورق را برگرداند؛ اما نتیجه به‌جای احیای این پلتفرم، ضربه نهایی به آن بود. وفاداری افراطی به متن کتاب، ریتم کش‌دار، دوربین سرگردان و فقدان جذابیت دراماتیک باعث شده «سووشون» نه‌تنها نتواند تماشاگر را با خود همراه کند، بلکه تصویر افول نماوا را پررنگ‌تر از همیشه نشان دهد.

نماوا که روزی با سریال‌هایی مانند قورباغه و خاتون نامش سر زبان‌ها بود، امروز با اثری روبه‌روست که حتی مخاطبان وفادارش را نیز خسته و ناامید کرده است. به نظر می‌رسد «سووشون» نه آغاز یک فصل تازه، بلکه تیر آخر بر پیکر نیمه‌جان نماوا باشد.

وفاداری افراطی، خیانتی به درام

 

سریال «سووشون» ساخته نرگس آبیار و تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی، اقتباسی است از رمان ماندگار سیمین دانشور؛ اثری که در تاریخ ادبیات فارسی جایگاه ویژه‌ای دارد و همین جایگاه، سطح انتظارات مخاطبان را بالا می‌برد. اما نتیجه کار، به‌جای آنکه بازآفرینی تصویری پرکشش از رمان باشد، به محصولی خسته‌کننده و کم‌رمق بدل شده است.

مهم‌ترین مشکل «سووشون» در همان سه قسمت ابتدایی آشکار می‌شود: داستان هیچ پیشرفتی ندارد و سریال صرفاً به توصیف موقعیت و معرفی شخصیت‌ها می‌پردازد. این میزان تأخیر در پیشبرد قصه، مخاطب را از ادامه تماشا دلسرد می‌کند. آبیار فراموش کرده که معرفی شخصیت و فضا می‌تواند در دل روایت شکل بگیرد، نه اینکه خودش به داستان اصلی بدل شود.

آبیار تلاش کرده به رمان دانشور وفادار بماند، اما همین وفاداری افراطی ضربه اصلی را زده است. در رمان، کلمات جهان داستان را می‌سازند؛ در سینما اما تصویر باید به کلمه جان بدهد. بازآفرینی واو به واو کتاب، به جای خلق اثری دراماتیک، به یک روایت مستندگونه و بی‌روح منجر شده است؛ چنان‌که گاهی مخاطب نمی‌داند در حال تماشای یک سریال است یا مستندی تاریخی.

ریتم کند، دوربین سرگردان و استفاده نادرست از لهجه، همه بر سنگینی اثر افزوده‌اند. حتی صحنه‌هایی که می‌توانستند استعاری و تأثیرگذار باشند – مانند بخش مربوط به دارالمجانین و جشن انگلیسی‌ها – به‌دلیل کش‌دار بودن و پرداخت خاموش، تأثیر خود را از دست داده‌اند. صحنه توزیع نان در دارالمجانین چنان طولانی و خسته‌کننده است که هیچ معنای استعاری از دل آن بیرون نمی‌آید.

«سووشون» با وجود پشتوانه غنی ادبی، نتوانسته تعادل میان وفاداری به متن و جذابیت بصری را برقرار کند. سریالی که می‌توانست تجربه‌ای متفاوت در سینمای اقتباسی ایران باشد، در نهایت به نمونه‌ای بدل شده که نشان می‌دهد وفاداری بی‌چون‌وچرا به رمان، می‌تواند بزرگ‌ترین خیانت به ساختار درام باشد.

سریال یا مستند؟ بحران هویت در «سووشون» نماوا

حالا دیگر می‌توان گفت اثری که قرار بود برگ برنده‌ای برای پلتفرم در سراشیبی سقوط باشد، اما بیش از آن‌که به یک سریال دراماتیک شبیه باشد، رنگ و بوی مستند تاریخی گرفته است.

«سووشون» اقتباسی است از رمان مشهور سیمین دانشور؛ رمانی که جایگاه ویژه‌ای در ادبیات معاصر ایران دارد. همین مسئله سطح انتظارات را بالا برد. اما آبیار با وفاداری افراطی به متن، به جای خلق جهانی تازه در قاب تصویر، صرفاً واو به واو کتاب را به تصویر کشیده است. نتیجه، ریتمی کند، شخصیت‌پردازی‌های کش‌دار و تصاویری که بیش از آنکه روایت‌گر باشند، شبیه بازسازی‌های مستندگونه به نظر می‌رسند.

 

بحران اصلی «سووشون» همین است: تماشاگر نمی‌داند با یک سریال نمایشی طرف است یا با یک مستند تاریخی. این سرگشتگی روایی، ضربه‌ای جدی به اثر زده و باعث شده بار دیگر نام نماوا با یک شکست هنری و مخاطب‌پسند گره بخورد.

نماوا که روزگاری با سریال‌هایی چون قورباغه نوید تحول در نمایش خانگی می‌داد، حالا با «سووشون» درگیر بحرانی تازه است؛ بحرانی که بیش از همه ریشه در هویت مبهم این اثر دارد.

انتهای پیام/