ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، ترکیه در چند سال گذشته، همواره به دنبال توسعه نفوذ سیاسی، امنیتی و اقتصادی در کشورهای مختلفی از منطقه بالکان بوده است. آن هم در شرایطی که پس از طولانی شدن جنگ بین روسیه و اوکراین، اندیشکدهها و تحلیلگران ترکیه، توجه خود را به احتمال کاهش نقش آفرینی روسیه در بالکان متمرکز کرده و بر این باورند که در صورت پدیدآمدن خلا قدرت در بالکان، فضا برای کنشگری ترکیه بیش از پیش مهیا خواهد شد و علاوه بر ترکیه، انگلیس نیز در این منطقه به دنبال نقش آفرینی خواهد بود.
به باور بسیاری از کارشناسان حوزه بین الملل در ترکیه، کشورهایی مانند صربستان، بوسنی، آلبانی، کوزوو و همچنین مقدونیه شمالی، ظرفیتهای بالایی دارند که آنکارا میتواند در حوزههای مختلف از آنها بهره بگیرد. اما موضوع این است که ترکیه هنوز هم به عنوان یک قدرت سطح متوسط محسوب میشود و نیاز به یک پشتیبانی جدی دارد.
این همان نقطه کانونی خاصی است که پای انگلیس را به میان میکشد و ترکیه را امیداور میکند که در بالکان، مسیری هموار و بدون چالش را طی کند.
چرا بالکان برای ترکیه مهم است؟
از منظر منافع سیاسی و اقتصادی آنکارا، بالکان یک پل زمینی مهم است و هر کشوری که ثبات آنجا را کنترل کند، میتواند به راحتی بر کریدورهای تجاری، مسیرهای انرژی و جریانهای مهاجرت ترکیه تأثیر میگذارد.
علاوه بر این در ادبیات سیاست خارجی ترکیه، بالکان به عنوان امتداد سرزمین مادری تعریف میشود و توجه به عمق تاریخی و فرهنگی روابط با کشورهای بالکان، برای ترکیه مهم است.
چرا که علاوه بر جغرافیا، تاریخ نیز در این موضوع دخیل است و میراث عثمانی هنوز هم تا حدودی در بوسنی، کوزوو، آلبانی، مقدونیه شمالی، بلغارستان و بخشهایی از صربستان قابل مشاهده است.
البته میزان محبوبیت ترکیه در این کشورها متفاوت است به عنوان مثال، میراث عثمانی در برخی جوامع مثلاً بوسنیاییها، آلبانیاییها، نوعی از همدلی و همراهی نسبی را ایجاد میکند اما نزد صربها و بلغاریها که از «نئوعثمانیگرایی» هراس دارند، سوء ظن ایجاد میکند.
لازم است به این نکته مهم نیز بپردازیم که فضا در کشورهای منطقه بالکان برای ترکیه، تماماً مثبت و بدون مانع و چالش نیست و مجموعهای از مخاطرات اقتصادی و امنیتی نیز وجود دارد.
با آن که صنایع ساختمانی، خرده فروشی، بانکداری و دفاعی ترکیه در برخی کشورهای بالکان، جایگاه قابل توجهی دارند اما در عین حال، این منطقه از دیرباز، یکی از مهمترین کانونهای قاچاق، مهاجرت، افراط گرایی و جرایم سازمان یافته و گروههای مافیایی است.
بنابراین بالکان در عمل یک حائل خط مقدم برای ثبات داخلی ترکیه و روابط آن با اتحادیه اروپا است و ناچار است در این کشورها حضور فعالی داشته باشد. به همین دلیل است که دولت اردوغان در چند سال گذشته، به دنبال فعالسازی اهرم دیپلماتیک در بالکان بوده و با ایفای نقش واسطه (مثلاً بین صربستان و بوسنی، یا بلگراد و پریشتینای کوزوو)، نقش آفرینی خود را برای ناتو و اتحادیه اروپا ضروری جلوه میدهد و میخواهد قدرت چانه زنی ژئوپلیتیکی گستردهتری به نمایش بگذارد.
بخشهایی از دیپلماسی چندمحوری اردوغان و وزیر امور خارجه کابینه او یعنی هاکان فیدان در بالکان به این شکل است: ترکیه به عنوان محافظ حاکمیت بوسنی در برابر اقدامات جدایی طلبانه صربها دیده میشود. اردوغان با رهبران بوسنیایی روابط شخصی دارد و مرتباً از سارایوو بازدید میکند. در اینجا ترکیه میتواند به عنوان یک عامل متعادلکننده ظاهر شود و امنیت بوسنیاییها را تضمین کند و در عین حال با جمهوری صربسکا و کرواسی از نظر دیپلماتیک تعامل داشته باشد.
از دیگر سو، آلبانی یکی از نزدیکترین متحدان ترکیه در منطقه بالکان است. این کشور بیش از 8 فروند از پهپادهای Bayraktar TB2 را خریداری کرد و شرکتهای ترکیهای پایگاههای آلبانی را مدرن میکنند.
ترکیه همچنین در توسعه بیمارستانها، مدارس و زیرساختهای آلبانی سرمایهگذاری کرده و این کشور را به عنوان بستری برای نفوذ در سراسر دریای آدریاتیک قلمداد میکند.
همچنین در کوزوو، ترکیه از موقعیت نسبتاً خوبی برخوردار است و از سال 2008 میلادی که استقلال این کشور را به رسمیت شناخته، بخشی از نظامیان و نیروهای پلیس ترکیه در کوزوو در حوزه آموزش پرسنل نظامی و انتظامی فعال بودهاند و ترکیه میتواند خود را به عنوان یک میانجی قابل اعتماد در درگیری کوزوو-صربستان قرار دهد و جایگاه خود را در ناتو تقویت کند.
در ادامه باید به مقدونیه شمالی اشاره کنیم که دارای اقلیت قومی ترک است و به همین خاطر، ترکیه از اسکوپیا در الحاق به ناتو حمایت کرد و مبارزات هویتی آن را به رسمیت میشناسد.
از نظر دیپلماتهای ترکیه، مقدونیه شمالی میتواند یک کشور پل برای نفوذ آنکارا در بالکان باشد. ترکیه در صربستان نیز به دنبال افزایش سطح نفوذ است و با وجود تنش تاریخی، یک همکاری عملگرایانه با بلگراد ایجاد کرده است. به همین دلیل، تجارت بین ترکیه و صربستان به سرعت گسترش یافته و به رقم 2 میلیارد یورو در سال رسیده است.
خلا قدرت یا توهم غرب؟
پایگاه تحلیلی اینترنتی یتکین ریپورت ترکیه به این موضوع پرداخته که هنوز مشخص نیست آیا واقعاً تداوم وضعیت فعلی بین روسیه و اوکراین، موجب کاهش تمرکز کرملین شده و در بالکان، خلا قدرت به وجود خواهد آمد یا چنین چیزی یک برداشت سوگیرانه و توهمآمیز از سوی کشورهای غربی است.
یتکین ریپورت بر این باور است که نمیتوان پاسخ قاطعانه ای برای این سوال یافت، اما در صورتی که واقعاً چنین چیزی روی دهد و در بالکان خلا قدرت ملموس شود، دو کنشگر بیش از دیگران شانس نقش آفرینی خواهند داشت و این دو کنشگر، عبارتند از ترکیه و انگلیس. چرا که انگلیس، هنوز هم در دوران پس از برگزیت، به دنبال نقشی جدید در نظام بینالملل است.
خروج از اتحادیه اروپا منجر به انزوای لندن در سیاست جهانی شده. مسیر جبران این خلأ از بازدارندگی نظامی تا استفاده مؤثر از قدرت مالی آن در سیاست خارجی امتداد دارد.
از سوی دیگر، ترکیه، هم به عنوان عضوی از ناتو و هم به عنوان بازیگری که عمیقاً در بافت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بالکان ریشه دوانده، موقعیت خوبی برای افزایش نفوذ دارد و انگلیس ناچار است در این مسیر، از ترکیه نیز کمک بگیرد.
البته همین حال هم نوعی از همکاری نسبی بین این دو کشور در بالکان در جریان است و ترکیه و بریتانیا در بالکان و در حوزههای امنیتی، سیاسی و اقتصادی همکاری میکنند و در چارچوب ناتو در کوزوو و بوسنی و هرزگووین فعال شده و به ارتشهای منطقه آموزش و مشاوره ارائه میدهند.
پهپادهای ترکیه قابلیتهای جدیدی را به معماری امنیتی بالکان افزوده و انگلیس هم این ساختار را با فناوریهای دریایی و راداری خود تکمیل میکند.
بنابراین از نظر اقتصادی، ترکیب سرمایهگذاریهای زیرساختی ترکیه و سرمایه بریتانیا در حال ایجاد یک رگ ژئواکونومیک جدید است که بالکان را به قلب اروپا متصل میکند.
همچنین ظرفیت لجستیکی ترکیه، همراه با ارتباطات آن با دریای سیاه و مدیترانه از طریق بالکان و تجربه استقرار نظامی آن، امکان ساخت یک خط لوله استراتژیک از دریای آدریاتیک به شمال آفریقا را فراهم میکند.
این خط لوله نه تنها همکاری دوجانبه، بلکه یک فضای بازدارندگی و مانور جدید برای ناتو ایجاد میکند. علاوه بر این، پتانسیل منابع طبیعی بالکان به طور فزایندهای برجسته میشود.
عناصر خاکی کمیاب، به ویژه آنهایی که در صربستان، بوسنی و هرزگووین و مقدونیه شمالی یافت میشوند، برای گذار انرژی اروپا و تولید فناوری پیشرفته حیاتی هستند. اهمیت این منابع برای فناوریهای باتری، توربینهای بادی و تولید ریزتراشه، این منطقه را از نظر ژئوپلیتیکی به اندازه کریدورهای انرژی استراتژیک میکند.
ترکیه، به لطف روابط تاریخی و مزایای لجستیکی خود، میتواند نقش فعالی در ادغام این منابع در بازار اروپا ایفا کند.
از سوی دیگر، انگلیس میتواند با ظرفیت مالی، سرمایهگذاریهای فناوری پیشرفته و ابزارهای سرمایه نهادی خود در این فرآیند مشارکت کند. این سناریو میتواند اساس یک دیدگاه مشترک قوی در امتداد محور لندن-آنکارا، با ابعاد اقتصادی و ژئوپلیتیکی، را تشکیل دهد.
یتکین ریپورت، آشکارا به این نیز اشاره کرده که با وجود تمام ظرفیت ها و احتمالات مثبت برای امکان نقش آفرینی مشترک انگلیس و ترکیه، این احتمال هم وجود دارد که اتفاقاً روسیه با قدرتی بیش از سالیان قبل همچنان در بالکان حضور داشته باشد و این سناریوها به چالش کشیده شوند.
در عین حال، شورای آتلانتیک به این اشاره کرده که برخی مشکلات و موانع ادراکی وجود دارد و بازتولید روایتهای «نئوعثمانی» در بالکان، میتواند مردم و نخبگان این کشورها را بترساند و نفوذ را محدود کند. حال باید دید در هفته ها و ماه های آتی، فضا برای فعالیت ترکیه در بالکان و انگلیس، تغییر خواهد کرد یا خیر.
انتهای پیام/