به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران , کریدور زنگزور تا سال ۲۰۲۷، سالانه ۵۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار ارزش تجاری برای شرکای آن ایجاد میکند.مسیر ۴۳ کیلومتری زنگزور در جنوب ارمنستان، در نگاه اول شاید فقط یک گذرگاه جغرافیایی باشد اما در شرایط ژئوپلیتیکی امروز، به یکی از حساسترین نقاط رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل شده است. طرح آمریکا برای اجاره صدساله این مسیر، میتواند نه تنها مسیرهای تجارت و انرژی اوراسیا را دگرگون کند، بلکه تعادل قدرت در قفقاز جنوبی و حتی بازار انرژی اروپا را تغییر دهد.
قفقاز جنوبی؛ خلا قدرت و چرخش تاریخی ارمنستان
رویدادهای سپتامبر ۲۰۲۳، زمانی که آذربایجان بدون مداخله روسیه کنترل کامل ناگورنو-قرهباغ را به دست گرفت، ضربه بزرگی به اعتبار مسکو وارد کرد. مسکو که سالها خود را ضامن امنیت قفقاز جنوبی معرفی کرده بود، با این عدم واکنش، اعتماد دیرینه ارمنستان را از دست داد و سیاست خارجی خود را بهطور بیسابقهای به سمت غرب تغییر دهد.این تغییر با امضای منشور راهبردی با آمریکا و تصویب قانون پیوستن به اتحادیه اروپا در آوریل ۲۰۲۵ رسمیت یافت. این وضعیت یک پنجره فرصت کمسابقه برای نفوذ آمریکا در منطقهای ایجاد کرده که پیشتر حیاط خلوت روسیه بود.
پتانسیل اقتصادی؛ از صرفهجویی لجستیکی تا رونق صادرات
در چنین شرایطی، پروژه زنگزور از منظر اقتصادی هم جذابیتهای فراوانی دارد. برآوردهای بانک جهانی نشان میدهد که این مسیر میتواند سالانه بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار ارزش تجاری ایجاد کند و زمان ترانزیت میان اروپا و آسیا را تا دو هفته کاهش دهد. صرفهجویی لجستیکی ناشی از این مسیر، طبق پیشبینیها، به ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار در سال میرسد و آذربایجان به تنهایی میتواند بیش از ۷۰۰ میلیون دلار به صادراتش اضافه کند. از منظر انرژی، نقش این گذرگاه میتواند کلیدی باشد. اتحادیه اروپا طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی، تا سال ۲۰۳۰ به ۲۰ میلیارد متر مکعب گاز غیرروسی بیشتر نیاز دارد و این مسیر میتواند دسترسی مستقیم به منابع گاز حوزه کاسپین (دریای خزر) را فراهم کرده و هزینه واردات را تا ۱۵ درصد کاهش دهد.برای اروپا نیز این مسیر به معنای دسترسی به منابع انرژی کاسپین و کاهش وابستگی به گاز روسیه است. اتحادیه اروپا طبق پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی، تا سال ۲۰۳۰ به ۲۰ میلیارد متر مکعب گاز غیرروسی بیشتر نیاز دارد و زنگزور میتواند بخشی از این کمبود را جبران کند.
مدل اجاره؛ ابتکار یا بازگشت استعمار
اما جذابیت اقتصادی تنها بخشی از ماجراست. مانع اصلی، اختلافات عمیق سیاسی میان ایروان و باکو است. آذربایجان به عنوان پیروز جنگ ۲۰۲۳، خواهان دسترسی بدون محدودیت به این مسیر است، در حالی که ارمنستان حاضر به واگذاری کنترل حتی به شکل نمادین هم نیست. نشریه آمریکایی فوربس در این رابطه مینویسد، پیشنهاد آمریکا برای «اجاره» مسیر تلاشی است تا با حفظ حاکمیت رسمی ارمنستان، مدیریت و امنیت مسیر به شکل بینالمللی تضمین شود؛ این مدل که یادآور کانال پاناما یا گذرگاههای برلین است، میتواند گره مناقشه را باز کند اما خطر برانگیختن حساسیتهای ملیگرایانه و اتهام نواستعماری را هم دارد.
واکنش بازیگران منطقهای و جهانیایران
همزمان، بازیگران منطقهای و فرامنطقهای هر کدام نگاه متفاوتی به این پروژه دارند. ایران با از دست دادن بخش بزرگی از نقش ترانزیتی خود و کاهش تردد هزاران کامیون ترکیهای که سالانه از خاکش عبور میکنند، با تهدید مستقیم اقتصادی مواجه میشود.
روسیه
روسیه نیز علاوه بر از دست دادن درآمد بالقوه ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلاری، بخشی از اهرم فشارش بر بازار انرژی اروپا را از دست خواهد داد.
چین
چین از منظر صرفهجویی در پروژه «یک کمربند، یک جاده» از این مسیر استقبال میکند اما همزمان باید با واقعیت کاهش وابستگی اروپا به مسیرهای تحت کنترل پکن کنار بیاید.
ترکیه
در میان همه بازیگران اما ترکیه، بیشترین منفعت مستقیم را میبیند؛ چراکه این گذرگاه میتواند جایگاه آنکارا را به عنوان هاب انرژی و ترانزیت تقویت کرده و میلیاردها دلار درآمد سالانه به همراه آورد. در شرق آناتولی، کسبوکارها پیشبینی افزایش صادرات از ۱۶۰ میلیون دلار به ۵۰۰ میلیون دلار در صورت تحقق پروژه دارند.
ریسکها و چالشهای پیشرو
با این حال، ریسکهای پروژه جدی است. گزارشها احتمال ۶۰ درصدی توقف مذاکرات و تاخیر ۱۲ تا ۱۸ ماهه در اجرای آن را مطرح میکنند. دادههای لویدز از ژوئن ۲۰۲۵ از نوسان ۲۰ درصدی کالاها در صورت شکست مذاکرات و افزایش ۲۰ درصدی حق بیمهها هشدار میدهد.حتی اگر نظارت سازمان ملل نیز برقرار شود، برآوردها حاکی از احتمال موفقیت کمتر از ۵۰ درصد است، زیرا وتوی ارمنستان به دلیل دغدغههای حاکمیتی همچنان محتمل خواهد بود. هزینهها نیز ممکن است به دلیل بنبستهای سیاسی تا ۲۰ درصد افزایش یابد و هرگونه ناآرامی داخلی یا منطقهای میتواند سرمایهگذاریها را به خطر بیندازد.
فرصتی برای انرژی اروپا و موقعیت آمریکا
با وجود این چالشها، پروژه زنگزور از دید اروپا یک فرصت نادر برای تنوعبخشی واقعی به منابع انرژی و کاهش وابستگی به روسیه و ایران محسوب میشود. برای آمریکا، این گذرگاه نه فقط یک مسیر تجاری، بلکه آزمونی برای دیپلماسی خلاق و توانایی شکلدهی به توافقات پیچیده در مناطق مناقشهآمیز است. اگر این طرح تا سال ۲۰۲۷ به نتیجه برسد، میتواند جریانهای تجاری چند ده میلیارد دلاری و ظرفیت حمل ۱۱ میلیون تن کالا را فعال کند و در عین حال، موقعیت واشنگتن را در رقابت ژئوپلیتیکی با مسکو، پکن و تهران تقویت نماید اما اگر شکست بخورد، این پروژه به نمادی از محدودیتهای نفوذ آمریکا در جهان چندقطبی امروز تبدیل خواهد شد.
سناریوهای محتمل
آینده مسیر زنگزور میان دو سناریوی متضاد قرار دارد. در صورت موفقیت، تا سال ۲۰۲۷ این گذرگاه میتواند سالانه ۲۰ تا ۵۰ میلیارد دلار تجارت را جابهجا کرده، ظرفیت حمل ۱۱ میلیون تن کالا را فعال سازد و ترکیه را به یک هاب کلیدی انرژی و ترانزیت در منطقه تبدیل کند؛ دستاوردی که نهتنها اقتصاد قفقاز جنوبی را متحول میکند، بلکه وابستگی اروپا به مسیرهای پرهزینه را میکاهد. اما در سناریوی شکست، تداوم بنبست سیاسی و حساسیتهای حاکمیتی میتواند اعتماد به میانجیگری آمریکا را کاهش داده و اروپا را ناگزیر به ادامه استفاده از مسیرهای طولانی و پرریسک نگه دارد؛ وضعیتی که به معنای از دست رفتن یک فرصت استراتژیک نادر خواهد بود.