ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در تپههای شرق بوسنی، شهر کوچک سربرنیتسا قرار دارد، شهری که زمانی به خاطر معادن نقره و چشمههای آب معدنیاش شناخته میشد، و اکنون به خاطر نسلکشی که در طول جنگ بوسنی در آنجا رخ داد، مشهور است.
در ژوئیه 1995 هنگامی که این شهر به دست نیروهای صرب افتاد، 12 هزار مرد و پسر مسلمان از طریق جنگلها به دنبال منطقهای امن گریختند. بیش از 8 هزار نفر از آنها که شش روز در تعقیب بودند، دستگیر، در محلهای اعدام کشته و بعداً در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
کتاب «صداهایی از سربرنیتسا» نوشته مشترک آن پتریلا و حسن حسنویچ روایتهای شخصی دلخراش بازماندگان و شاهدان عینی از نسلکشی بوسنی را ارائه میدهد و داستانهایی از آسیبهای فردی، فقدان و تابآوری را آشکار میکند.
این کتاب که با ترجمه وحید پرستتاش و مریم رضاییان ترجمه شده اخیراً از سوی نشر پژوهشسرا منتشر شده است.
«صداهایی از سربرنیتسا» ماجرای نسلکشی مسلمانان سربرنیتسا را از زبان بازماندگان و فعالان حقوق بشر روایت میکند. روایتهایی فردی که به تعبیر مترجمان اثر، پیوندی میان خوانندگان و افرادی که تجربه دست اولی از خشونت های رخ داده در سربرنیتسا دارند، برقرار و کمک می کنند عبارت «هرگز فراموش نخواهیم کرد و هرگز نخواهیم بخشید» بهتر درک شود.
نویسندگان کتاب برای نگارش آن، 5 سال پژوهش، تحقیق و مصاحبه، و حقایق نسلکشی جولای 1995 و فرایندهای قضایی پس از آن را ثبت و ضبط کردهاند. پیامدهای انکار نسلکشی هم از دیگر موضوعاتی است که در اینکتاب به آنها توجه شده است. اینانکار، همیشه مانع ایجاد صالح پایدار و همزیستی مسالمتآمیز اقوام و مذاهب در بالکان بوده است.
فاجعه نسلکشی سربرنیتسا سالها بعد از سوی افراد و نهادهای مختلف کتمان میشد، اما این فاجعه بعدها توسط دادگاههای بینالمللی به عنوان نسلکشی به رسمیت شناخته شد، این کتاب مجموعه روایتهای دست اولی از بازماندگان نسلکشی سربرنیتسا است؛ زنانی که شاهد ربوده شدن و قتل همسران، پسران و پدران خود بودند مردانی که به طرزی معجزهآسا از راهپیمایی مرگ در جنگل و کوهستان جان سالم به در بردند و کودکانی که طعم یتیمی و آوارگی را در تلخترین شکل ممکن چشیدند. حسن حسنوویچ ، یکی از نویسندگان کتاب خود از بازماندگان این نسل کشی است و تجربه او در کنار تحقیقات دقیق آن پتریلا به این اثر عمق بخشیده است.
کتاب در فصول ابتدایی بر روایتها متمرکز است، روایتهایی که مخاطب را مستقیماً به قلب ماجرای سربرنیتسا میبرد و روایتهایی بیواسطه و تکاندهنده از ابعاد انسانی این فاجعه فراروی مخاطب قرار میدهد.
در مقدمه مترجم چنین آمده است: «تصمیم به ترجمه این اثر در شرایط کنونی جهان که متاسفانه همچنان شاهد تکرار خشونتهای قومی و مذهبی و نادیده گرفتن حقوق انسانها در نقاط مختلف هستیم به ویژه نسلکشی مسلمانان در غزه تصمیمی آگاهانه و هدفمند بود و ما بر این باوریم که بازخوانی و تأمل در تجارب تلخ گذشته به مثابه چراغ راهی برای آینده است. آشنایی با آنچه در سربرنیتسا رخ داد نه تنها برای درک بهتر تاریخ معاصر اروپا، بلکه برای تقویت حساسیتهای انسانی و ترویج فرهنگ صلح و همزیستی مسالمتآمیز در جهان بشری ضروری است. ترجمه این اثر با این امید انجام گرفت که مطالعه آن به درک عمیقتری از پیامدهای ویرانگر نفرتپراکنی قومی و بی تفاوتی بینالمللی به جنایات بشری منجر شود.»
این کتاب با دو مقدمه منتشر شده است، نخست مقدمه امیر سولیا گیچ، رئیس مرکز یادبود قربانیان سربرنیتسا و مزار شهدای پوتوچاری و دوم مقدمه آن پتریلا نویسنده اول کتاب. همچنین کتاب روایتها را از زبان 14 بازمانده این نسلکشی و 5 فعال حقوق بشر بازگو میکند، روایتهای فردی که میان مخاطب و قربانیان این خشونتها پیوندی نزدیک برقرار میکنند.
انتهای پیام/