تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : استان‌ها
لینک : econews.ir/5x4074647
شناسه : 4074647
تاریخ :
فرسودگی زیرساخت‌ها؛ تهدیدی خاموش برای امنیت انرژی و سلامت شهرها اقتصاد ایران: اصفهان - مدیر گروه پژوهشی آلودگی هوای دانشگاه اصفهان گفت: اگر نوسازی تجهیزات و اصلاح ساختارها در شبکه برق در دستور کار قرار نگیرد، بحران‌های اقتصادی و زیست‌محیطی ابعاد گسترده‌تری خواهد یافت.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

خبرگزاری مهر گروه استان‌ها: اگرچه فرسودگی به دلیل تکرار و روزمرگی کمتر به چشم می‌آید، اما در عمل بنیان توسعه را سست کرده و هزینه‌های پنهان و آشکاری را بر اقتصاد، محیط‌زیست و سلامت اجتماعی تحمیل می‌کند. امروزه در بسیاری از مناطق صنعتی کشور، کارخانه‌هایی فعالیت می‌کنند که سال‌ها از عمر مفیدشان گذشته است؛ تجهیزاتی که نوسازی نشده، خطوط تولیدی که با بهره‌وری پایین و مصرف بالای انرژی راه‌اندازی می‌شوند، و تأسیساتی که نه تنها ایمن نیستند بلکه گاهی خود منبع خطری برای کارکنان بوده و آلوده کننده محیط اطراف خود هستند.

صنایع، نیروگاه‌ها و پالایشگاه‌های فرسوده که در گذشته در دور از شهر قرار داشتند، اکنون به دلیل رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی درون یا در حاشیه مناطق مسکونی قرار گرفته و مشکلات زیست‌محیطی قابل توجهی ایجاد کرده‌اند. در همین راستا با حسین احمد کیا استاد مهندسی مکانیک و مدیر گروه پژوهشی آلودگی هوای دانشگاه اصفهان گفتگویی انجام داده‌ایم؛.

آیا فرسودگی تنها مختص به صنایع است؟

فرسودگی تنها محدود به صنایع نیست؛ بسیاری از زیرساخت‌های شهری از جمله شبکه‌های آب، فاضلاب، برق، راه‌ها، پل‌ها و سیستم حمل‌ونقل جاده‌ای و ریلی به علت عدم نگهداری مناسب، کمبود سرمایه‌گذاری و نبود برنامه‌های نوسازی در شرایط نامطلوبی قرار دارند.

پیامد این وضعیت، اقتصاد ناکارآمد، فقر، افزایش قطعی‌های مکرر، تلفات انرژی، آلودگی محیط‌زیست، حوادث شهری و در نهایت کاهش کیفیت زندگی شهروندان است.

ساختمان‌ها و تجهیزات فرسوده چه تأثیراتی بر ناترازی انرژی و آلودگی هوا دارد؟

بخش ساختمان در ایران بیش از ۴۰ درصد کل انرژی کشور را مصرف می‌کند و سرانه مصرف انرژی خانگی حدود ۲.۲ برابر میانگین جهانی است، فناوری پایین ساختمان‌سازی، استفاده از تجهیزات گرمایشی و سرمایشی فرسوده و تولید تجهیزات غیر استاندارد، همراه با نبود الزام به رعایت استانداردهای انرژی، باعث ناترازی انرژی و افزایش آلودگی هوا شده است.

بسیاری از ساختمان‌ها فاقد عایق حرارتی و پنجره‌های مناسب هستند و تجهیزات گرمایشی مانند بخاری‌های گازی و کولرهای آبی راندمان پایینی دارند؛ طوری که بیش از ۷۰ درصد بخاری‌های گازی کشور برچسب انرژی ندارند، سرانه پایین درآمد خانوارها و تعرفه‌های کم انرژی موجب شده سرمایه‌گذاری لازم برای نوسازی ساختمان‌ها و تجهیزات صورت نگیرد.

این وضعیت منجر به افزایش مصرف انرژی، آلودگی هوا و فشار بر زیرساخت‌ها شده است که علاوه بر کاهش آسایش مردم، منابع مالی دولت برای توسعه و رفاه را کاهش داده و مانعی جدی برای توسعه پایدار شهری است.

آیا وضعیت فرسوده نیروگاه‌های تولید برق مستقیماً بر امنیت انرژی و بهره‌وری اقتصادی اثرگذار است؟

فرسودگی نیروگاه‌ها به یکی از تهدیدهای راهبردی برای امنیت انرژی کشور تبدیل شده است، در شرایطی که کشور با رشد تقاضای برق، محدودیت منابع گازی و چالش‌های زیست‌محیطی روبه‌روست، وضعیت فرسوده نیروگاه‌های تولید برق مستقیماً بر امنیت انرژی، بهره‌وری اقتصادی و رضایت عمومی اثرگذار است.

بخش قابل توجهی از ظرفیت نیروگاهی کشور مربوط به واحدهایی است که بیش از ۳۰ تا ۴۰ سال از عمر آن‌ها گذشته و بهره‌وری پایینی دارند، تمام نیروگاه‌های کشور فاقد سیستم‌های کنترل آلاینده حتی از نوع قدیمی هستند و مستعد خرابی‌های مکررند.

راندمان متوسط نیروگاه‌های ایران حدود ۳۷ درصد است، در حالی که راندمان نیروگاه‌های مدرن حرارتی کلاس G میتسوبیشی به حدود ۶۴ درصد می‌رسد که با ترکیب برق و حرارت می‌توان راندمان آنها را به ۹۰ درصد رساند، این موضوع منجر به افزایش مصرف سوخت کشور، وابستگی بیشتر به مازوت و در مواردی خاموشی‌های برنامه‌ریزی نشده می‌شود.

از سوی دیگر، پالایشگاه‌ها و مجتمع‌های پتروشیمی به‌عنوان گلوگاه‌های اصلی در زنجیره تولید انرژی و فرآورده‌های نفتی با مشکلات مشابهی روبه‌رو هستند، بسیاری از پالایشگاه‌های کشور، بیش از ۴۰ تا ۵۰ سال عمر دارند و هنوز از تجهیزات و فناوری‌های منسوخ استفاده می‌کنند.

این فرسودگی منجر به کاهش راندمان، افزایش تلفات فرآیندی، ریسک‌های ایمنی و زیست‌محیطی، آتش‌سوزی، نشت آلاینده‌ها و همچنین توقف‌های اضطراری می‌شود. نتیجه آن، افزایش هزینه‌های نگهداری، کاهش کیفیت سوخت تولیدی و محصولات نهایی و افت توان رقابتی در بازارهای صادراتی است.

نقش فرسودگی ناوگان خودروها در افزایش آلودگی هوا چقدر است؟

در شرایطی که کشور با بحران آلودگی هوا، مصرف بالای سوخت و فشار بر منابع انرژی روبه‌روست، خودروهای فرسوده همچنان بی‌وقفه در شهرها و جاده‌ها تردد می‌کنند، آمارها تصویر نگران‌کننده‌ای ارائه می‌دهند: حدود ۶ درصد خودروهای سواری، ۹۰ درصد موتورسیکلت‌ها، ۸۶ درصد مینی‌بوس‌ها، ۷۰ درصد اتوبوس‌ها، ۴۸ درصد تاکسی‌ها و نزدیک به نیمی از کامیون‌ها و کشنده‌های کشور فرسوده‌اند.

بر اساس گزارش سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت، مصرف سوخت کامیون‌های ایران ۵۰ تا ۷۰ درصد، اتوبوس‌ها ۶۰ درصد و خودروهای سواری ۵۰ درصد بیشتر از میانگین جهانی است، خودروهای جدید سبک و سنگین در آمریکا، نسبت به مدل‌های سال ۱۹۷۰، حدود ۹۹ درصد آلایندگی کمتری دارند.

با وجود برخی برنامه‌های اسقاط، روند جایگزینی خودروهای فرسوده در کشور بسیار کند، غیرهدفمند و فاقد اثرگذاری لازم بوده است، تردد این ناوگان فرسوده، نه‌تنها به افزایش آلودگی هوا و هدررفت سوخت می‌انجامد، بلکه هزینه‌های پنهان اقتصادی و زیست‌محیطی سنگینی به کشور تحمیل می‌کند، ادامه این وضعیت، به معنای تشدید بحران انرژی، افت کیفیت زندگی و افزایش بار مالی بر دولت و شهروندان خواهد بود.

مصائب فرسودگی صنایع بر ناترازی انرژی و آلودگی هوا چیست؟

فرسودگی صنایع به یکی از چالش‌های جدی کشور در حوزه انرژی، اقتصاد و محیط زیست تبدیل شده است، در حالی که جهان با شتاب به‌سوی بهره‌وری، کاهش مصرف و تولید پاک حرکت می‌کند، بسیاری از صنایع ایران همچنان با فناوری‌های دهه‌های گذشته فعالیت می‌کنند، پیامدهای این عقب‌ماندگی، گسترده و نگران‌کننده است.

این صنایع موجب اتلاف منابع، مصرف سرسام‌آور انرژی، آلودگی شدید محیط، هزینه‌های بالای تولید، و ناتوانی در رقابت با بازار جهانی شده است، بر اساس گزارش سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت، مصرف برق صنایع ایران حدود یک‌ونیم برابر میانگین جهانی است، تولید آهن و فولاد ۲۰ درصد، سیمان ۵۰ درصد و آجر بیش از سه برابر استانداردهای جهانی انرژی مصرف می‌کنند.

تجهیزات فرسوده، فاقد سیستم‌های تصفیه و بازیافت پیشرفته‌اند؛ در نتیجه صنایع آلاینده به منابع اصلی انتشار گازهای گلخانه‌ای، ذرات معلق، ترکیبات گوگردی و فلزات سنگین تبدیل شده‌اند و عدم بازیافت پساب‌های صنعتی و نشت مواد شیمیایی، به تخریب منابع آب و خاک کشور دامن زده است.

برخی صنایع، از جمله کارخانه‌های تولید آهن و آجرپزی‌ها، آن‌چنان کهنه‌اند که هزینه کنترل آلودگی آن‌ها از ارزش خود کارخانه بیشتر است، در این میان، تولیدات صنایع، به‌ویژه در حوزه‌هایی چون لوازم خانگی و خودروسازی، به دلیل کیفیت پایین و قیمت بالا، از رقابت با محصولات خارجی بازمانده‌اند. همین ناتوانی، برخی فعالان را به‌جای نوسازی و اصلاح، به‌سمت انحصارگرایی و محدودسازی واردات سوق داده است.

یارانه‌های گسترده آب و انرژی، دستمزد پایین کارگران، تحریم‌ها، بهره‌مندی از تفاوت نرخ ارز و ضعف نهادهای نظارتی نظیر سازمان محیط زیست نیز باعث شده‌اند که انگیزه‌ای برای به‌روزرسانی تجهیزات وجود نداشته باشد، ساختار مدیریتی سنتی و مقاومت در برابر فناوری‌های نوین مانند اتوماسیون، دیجیتالی‌سازی یا انرژی‌های تجدیدپذیر، بر این عقب‌ماندگی دامن زده است.

فرسودگی صنایع، بحرانی خاموش اما پرهزینه است، ادامه این روند، نه‌تنها رقابت‌پذیری کشور را در سطح جهانی تضعیف می‌کند، بلکه فشار مضاعفی بر منابع انرژی، محیط زیست، سلامت عمومی و امنیت شغلی وارد خواهد کرد.

فرسودگی نظام آموزشی را بر ناترازی انرژی چگونه توصیف می‌کنید؟

نظام‌های آموزش و پرورش و آموزش عالی، زیربنای شکل‌گیری هویت فرهنگی، دینی، ملی و اخلاقی جامعه‌اند؛ اما امروز فرسودگی این نظام‌ها، به یکی از عمیق‌ترین بحران‌های کشور تبدیل شده است، این فرسودگی هم در بُعد فیزیکی (ساختمان‌ها، تجهیزات، آزمایشگاه‌ها و فضاهای آموزشی) و هم در بُعد محتوایی (برنامه‌های درسی، نظام مدیریتی و کیفیت اعضای هیئت علمی) قابل مشاهده است.

فرسودگی آموزش، به‌معنای توقف تدریجی موتور تولید علم، اندیشه و راه‌حل در کشور است، نتیجه آن، وابستگی بیشتر به فناوری‌های وارداتی، کاهش نوآوری و ناتوانی در حل مسائل ملی خواهد بود، اگر این روند اصلاح نشود، توسعه کشور را دچار رکود می‌کند و فاصله آن با پیشرفت‌های علمی و اقتصادی جهان را هر روز بیشتر خواهد کرد.

کاهش کیفیت آموزش و پژوهش، موجب شده است آموزش‌ها کمتر به مهارت و کارایی بینجامند و خروجی دانشگاه‌ها و مدارس، توان رقابت یا حل مسائل واقعی کشور را نداشته باشند، محیط‌های آموزشی غیراستاندارد، بی‌روح و بدون آموزش‌های روانی و اجتماعی، نسل‌هایی را پرورش می‌دهند که آمادگی رویارویی با چالش‌های زندگی را ندارند، پیامد آن، مهاجرت نخبگان، استادان و دانشجویان، و در نتیجه، تضعیف بیشتر سرمایه انسانی است.

کاهش انگیزه معلمان و استادان، به‌دلیل حقوق ناکافی، بی‌توجهی به منزلت اجتماعی آنان و حذف از فرآیندهای تصمیم‌گیری، به این بحران دامن زده است، دانش‌آموختگان کم‌مهارت، که از دل آموزش فرسوده بیرون می‌آیند، وارد بازار کار و مدیریت کشور می‌شوند؛ اما توانایی پاسخ به نیازهای پیچیده ملی را ندارند.

باید توجه داشت که نوسازی و دستیابی به فناوری‌های نوین صنعتی و نظامی بدون یک نظام دانشگاهی کارآمد امکان پذیر نیست، اما ضعف امکانات دانشگاه‌ها به حدی است که گاه تجهیزات آزمایشگاهی و گارگاهی یک رشته راهبردی مانند هوافضا، حتی قابل مقایسه با هزینه ساخت یک موشک نیز نیست!

این وضعیت نه‌تنها آموزش را تضعیف می‌کند، بلکه امید اجتماعی را نیز فرسوده می‌سازد، فرسودگی نظام آموزشی، به‌معنای تخریب تدریجی پایه‌های توسعه، فرهنگ، اقتصاد و امنیت ملی است، کشوری که آموزش آن از کار افتاده باشد، در حقیقت آینده خود را از دست داده است، این بحران باید پیش از آنکه غیرقابل جبران شود، به دغدغه‌ای جدی برای سیاست‌گذاران تبدیل گردد.

نقش مدیریت عملکرد سازمانی در کاهش مؤثر فرسودگی مدیریتی چیست؟

فرسودگی مدیریتی، یکی از موانع جدی در مسیر توسعه و حل چالش‌های پیچیده امروز کشور است، این پدیده به حضور مدیرانی اشاره دارد که به دلایلی همچون سن بالا، تخصص ناکافی، تفکر ایستا، خستگی ذهنی، محافظه‌کاری یا عدم به‌روزرسانی دانش، دیگر توان هماوردی با تحولات پرشتاب دنیای امروز را ندارند.

مدیران فرسوده معمولاً از نوآوری گریزان‌اند، به روش‌های قدیمی وفادار می‌مانند، حتی اگر آن روش‌ها ناکارآمد و اثبات شده باشند، این گروه از تحولات علمی، زیست‌محیطی، دیجیتال و اجتماعی عقب مانده‌اند و تصمیم‌هایی اتخاذ می‌کنند که با نیازهای روز جامعه همخوان نیست، ساختارهایی که در مدیریت آن‌ها چنین مدیرانی حضور دارند، معمولاً ایستا، غیرپویا و مقاوم در برابر تغییر و اصلاح هستند.

فرسودگی مدیریتی، ریشه بسیاری از ناکارآمدی‌های حکمرانی است، فرصت‌های ملی در حوزه‌هایی مانند انرژی، آموزش، محیط زیست، اقتصاد دیجیتال و حمل‌ونقل به‌دلیل تعلل، تصمیم‌های ناپخته یا ناآگاهانه، از دست می‌روند، در چنین فضایی، جوانان و نخبگان، یا راه مهاجرت را در پیش می‌گیرند یا در سکوت و انزوا کنار گذاشته می‌شوند. این نوع مدیریت، نه‌تنها سرعت توسعه پایدار را کاهش می‌دهد، بلکه اعتماد عمومی به ساختار حکمرانی را نیز فرسوده می‌سازد و فساد ساختاری در نبود نگاه اصلاح‌گر و پاسخگو، گسترش می‌یابد.

در حالی که فناوری با شتابی بی‌سابقه در حال رشد است، حتی نسل‌های جوان نیز برای همراهی با آن نیاز به پویایی دارند؛ چه برسد به مدیرانی که سال‌ها از این تحولات فاصله گرفته‌اند، فرسودگی مدیریتی، یعنی رکود در اندیشه و توقف در حرکت کشور. مدیرانی که نتوانند همگام با زمانه پیش بروند، ناخواسته به مانعی برای ورود نسل نو، تغییر ساختارها و تحقق تحول اقتصادی تبدیل می‌شوند، تا زمانی که نظام مدیریتی کشور جوان، به‌روز، آینده‌نگر و پاسخگو نشود، شعار نوسازی و توسعه، فقط در حد حرف باقی خواهد ماند.

راهکار عملی و اجرایی رفع ناترازی انرژی و کمک به کاهش آلایندگی هوا چیست؟

فرسودگی، مسئله‌ای صرفاً فنی نیست؛ بلکه ریشه در ساختارهای مدیریتی و سیاست‌گذاری کشور دارد، نبود نقشه راه نوسازی، فقدان سرمایه‌گذاری پایدار، ضعف در جذب فناوری‌های نوین و نبود سیاست‌گذاری منسجم، این چرخه معیوب را تداوم بخشیده‌اند.

فرسودگی اکنون به یکی از عوامل اصلی بحران‌های کشور، از جمله ناترازی انرژی، آلودگی محیط زیست و کاهش بهره‌وری تبدیل شده است، در حالی که باید برای مهار بحران‌ها چاره‌اندیشی کرد، بیشتر اقدامات صرفاً در راستای کاهش تبعات اجتماعی بحران‌ها است، مهار واقعی بحران‌ها نیازمند خرد جمعی، منابع مالی، اراده برای تغییر و مدیران توانمند است؛ اما سیستم فرسوده از این تغییرات بیم دارد، چرا که آن را تهدیدی برای موجودیت خود می‌بیند.

سکوت در برابر این فرسودگی، به‌معنای پذیرش خاموشی‌های گسترده، تشدید آلودگی و کاهش تاب‌آوری زیرساخت‌ها در برابر بحران‌های پیش‌روست؛ بحرانی که در نهایت امنیت ملی را نیز تهدید خواهد کرد. فرصتی برای اشتباه باقی نمانده است.

آن‌قدر درگیر بحران‌های روزمره شده‌ایم که چشم‌انداز آینده را از یاد برده‌ایم، فرسودگی تهدیدی پنهان برای اقتصاد انرژی، امنیت زیست‌محیطی و رقابت‌پذیری ملی است، اگر این روند ادامه یابد، باید منتظر کاهش ظرفیت تولید، رشد هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی و تشدید آلودگی محیط زیستی باشیم. اکنون زمان تصمیم‌گیری است یا باید با نگاهی علمی و مسئولانه، مسیر نوسازی زیرساخت‌ها را آغاز کنیم، یا در آینده‌ای نه‌چندان دور، بهای سنگین این تعلل را با خاموشی، فرسایش سرمایه انسانی و تضعیف بنیان‌های توسعه کشور بپردازیم.