ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش خبرنگار مهر، در سالهای اخیر، نقش روانشناسی ورزشی در موفقیت تیمهای فوتبال بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. در حالیکه باشگاههای بزرگ اروپایی با استفاده از تیمهای تخصصی روانشناسی، تلاش میکنند تا بازیکنان را از نظر ذهنی و روانی برای فشارهای رقابتهای سنگین آماده کنند، در فوتبال ایران هنوز این مسئله جایگاه تثبیتشدهای پیدا نکرده و همچنان با نگاههای سنتی و بعضاً سطحی مواجه است.
اظهارات اخیر مجتبی جباری، فوتبالیست باسابقه و چهرهای فرهنگی در عرصه فوتبال ایران که هدایت تیم استقلال تهران را برعهده دارد و با این تیم عنوان قهرمانی جام حذفی را به دست آورد بار دیگر موضوع روانشناسی ورزشی را به صدر بحثهای کارشناسی کشاند.
محمدعلی منصوری جوزانی، روانشناس بالینی، پژوهشگر و مشاور حوزهی فوتبال، در گفتوگویی تفصیلی با خبرنگار مهر، با اشاره به کاستیهای موجود در نگاه مربیان ایرانی نسبت به روانشناسی، انتقادات صریحی را نسبت به ساختار باشگاهها، عملکرد سرمربیان، و حتی جامعه روانشناسی ورزشی کشور مطرح کرده است.
این مشاور حوزه فوتبال معتقد است که نگاه تقلیلگرایانه به روانشناسی، آن را صرفاً به جلسات انگیزشی محدود کرده و جایگاه واقعی آن در تیمهای حرفهای هنوز درک نشده است. او با استناد به تجربه باشگاههای بزرگ مانند آرسنال و رئال مادرید، تأکید میکند که روانشناسی در فوتبال امروز، یک کار تیمی تخصصی است که به حضور چند روانشناس در کنار تیم نیاز دارد.
وی همچنین با اشاره به تجارب موفق مربیان بزرگی مانند انریکه و گواردیولا، بر ضرورت استفاده از دستیاران متعدد و متخصص در حوزههای مختلف از جمله روانشناسی تأکید کرده و نبود چنین ساختاری را یکی از ضعفهای اصلی فوتبال ایران دانسته است.
این گفتوگو، تصویری روشن و انتقادی از وضعیت روانشناسی در فوتبال ایران ارائه میدهد و نشان میدهد که تا رسیدن به استانداردهای جهانی، راه درازی در پیش است.
نگاه سطحی به روانشناسی در فوتبال ایران
محمدعلی منصوری جوزانی پیش از هر چیز به صحبتهای سرمربی تیم استقلال تهران پس از قهرمانی این تیم در جام حذفی در جام حذفی اشاره کرد و گفت: مجتبی جباری از آن دسته فوتبالیستها و مربیانی است که بیش از سایرین میتوان به او عنوان «فرهنگی» را اطلاق کرد، اما صحبتهای وی در خصوص مبحث روانشناسی در فوتبال بسیار جای نقد دارد و انتظار داشتیم وی نگاهی عمیقتر به این مقوله مهم داشته باشد. این در حالی است که در نگاه او، همچون دیگر مربیانی که در فوتبال ایران فعالیت کردهاند، روانشناسی به اتاقی محدود میشود که در آنجا صحبتهای انگیزشی یا گفتوگوهایی از این دست انجام میگیرد.
بیاعتمادی به نیروهای تخصصی
وی در ادامه گفت: البته این نگاه تقلیلیافته صرفاً مختص نگرش مربیان به روانشناسان نیست و میتوان گفت هنوز بسیاری از مربیان اعتقاد چندانی حتی به آنالیزور یا بدنساز ندارند، فضای کار مناسبی در اختیار آنها قرار نمیدهند و بر این باورند که خودشان میتوانند تمام این کارها را بر عهده بگیرند و بهدرستی انجام دهند.
درس بزرگ لوئیس انریکه
وی در ادامه توضیح داد: وقتی آقای انریکه در سال ۲۰۱۵ دچار آن بحران عمیق شد، توانست در فاصلهٔ ۱۰ سال به فضای حرفهای برگردد و تیمی را قهرمان لیگ قهرمانان اروپا کند که تا آن زمان هرگز قهرمان نشده بود و با فروش ستارهها تیمی ساخت که به این عنوان مهم دست پیدا کرد. اما برای ما این سوال پیش میآید که چگونه چنین مسئلهای رخ داده است و انریکه چگونه توانست از این بحران خارج شود و بر قلهٔ فوتبال اروپا بایستد، آن هم با تیمی که خالی از ستارههای سالهای پیشش بود. البته این حرف به این معنی نیست که فقط روانشناس در این امر نقش داشته است و تنها تیمهایی قهرمان میشوند که روانشناس دارند؛ اما باید دانست انریکه، همچون بسیاری دیگر از مربیان اروپایی، از دستیاران متعددی استفاده میکند. نباید فراموش کرد که فوتبال ورزشی است که کاملاً تخصصی شده است. امروزه در تیمها افرادی حضور دارند که بهطور تخصصی روی کرنرها یا ضربات آزاد کار میکنند و این باعث شده است تعداد دستیاران گاهی به بیست نفر و فراتر از آن برسد.
نبرد سرمربیان جهان بر سر دستیاران است
این روانشناس افزود: باید بدانیم که جنگ سرمربیان بزرگی مثل یورگن کلوپ، پپ گواردیولا و میکل آرتتا نه بر سر علم و دانش خودشان، بلکه بر سر دستیارانی است که در اختیار دارند و دستیاران هستند که در تیمها نقش تعیینکننده را ایفا میکنند. گواردیولا امسال تلاش بسیار زیادی کرد که بتواند یکی از دستیاران یورگن کلوپ را که اتفاقاً روانشناس هم بود به خدمت بگیرد تا تیم قدرتمندتری را در اختیار داشته باشد.
روانشناس؛ برگ برنده مغفول
او تصریح کرد: پس وجود روانشناس بهعنوان یک برگ برنده برای هر تیم مسئلهای نیست که بخواهیم بر سر اثبات آن تلاش کنیم. سرمربی یا هر یک از دستیاران میتوانند در بزنگاههایی با کارهای روانی روی بازیکنان نقش داشته باشند، اما این به آن معنا نیست که میتوانند جای روانشناس را در تیم بگیرند. همانطور که سرمربی گاهی کارهای بدنسازی تیم را بر عهده میگیرد اما در هر حال نمیتواند جای بدنساز را در تیم بگیرد و باید پذیرفت که فوتبال روی نیمکت تیمهای ایرانی هنوز کاملاً تخصصی نشده است و باید از آن بهعنوان یکی از ضعفهای بزرگ یاد کرد.
کمکاری جامعه روانشناسان ورزشی
این متخصص اظهار داشت: البته نباید در خصوص ضعف روانشناسی در فوتبال یکطرفه قضاوت کرد. بخشی از این انتقاد متوجه جامعهٔ روانشناسان ورزشی است. افراد معدودی به تیمها پیشنهاد و معرفی شدهاند و نتیجهٔ چندان موفقی هم نداشته است و شاهدیم که تعدادی روانشناس هر سال در تیمها تکرار میشوند و گویا جایی برای روانشناسان جوان و باانگیزه که کم هم نیستند وجود ندارد.
سهمخواهی مانع پیشرفت است
وی با انتقاد از فضای حاکم گفت: در فوتبال ایران هنوز مسئلهٔ سهمخواهی وجود دارد. بسیاری همچنان میکوشند به هر قیمتی با جام و مدال عکس بگیرند و تصور میکنند اگر دستیار یا روانشناسی به تیم اضافه شده، برای سهمخواهی آمده و قصد دارد جای او را تنگ کند. هر موفقیتی که به دست میآید حاصل یک کار تیمی است. قهرمانی و موفقیت هیچ تیمی حاصل کار یک نفر نیست و نمیتوان گفت فقط آنالیزور، فقط روانشناس یا فقط سرمربی در موفقیت یک تیم نقش داشته است.
ساختار ناکارآمد باشگاههای ایرانی
او دربارهٔ ساختار باشگاهها گفت: نکتهٔ دیگری که باید به آن توجه کرد ساختار باشگاههای ایرانی است. در بسیاری از باشگاهها روابط به شکلی است که برخی افراد از نفوذ و قدرت بیشازاندازهای برخوردارند و بر ساختار باشگاه کاملاً تأثیر میگذارند. این موجب میشود که اگر سرمربی یا بازیکن مطرحی هم وارد فوتبال کشورمان شود، نتواند تغییر قابل توجهی ایجاد کند و باید صرفاً در ساختار باشگاه حرکت کند و گاهی حتی نمیتواند آزادانه دستیاران خود را انتخاب کند. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که اکثر سرمربیان و بازیکنان خارجی که به فوتبال ایران میآیند تراز اول نیستند و توان ایجاد تغییر را ندارند.
لزوم آزادی عمل سرمربیان
این کارشناس تأکید کرد: باشگاه است که باید دست سرمربیان را در انتخاب دستیاران باز نگه دارد و به او امکان فعالیت آزادانه بدهد. اما ما برعکس عمل میکنیم و سرمربیان تراز اول را هم در فرهنگ باشگاههای خودمان حل میکنیم. وقتی برای یک سرمربی نمیتوانیم مترجم تراز اول انتخاب کنیم که حرفهایش را بهدرستی منتقل کند و دستیار و آنالیزور و بدنساز خوبی در اختیارش قرار نمیدهیم، نمیتوان انتظار داشت که روانشناسان حرفهای در تیمها فعالیت کنند.
بیتوجهی به نقلوانتقال دستیاران
وی یادآور شد: همانطور که پیش از این اشاره کردیم، در فوتبال اروپا دستیاران نقش تعیینکننده دارند و رسانهها و تیمها به نقلوانتقال و جابجایی دستیاران اهمیت زیادی میدهند؛ اما در فوتبال ایران فقط جابجایی بازیکنان و سرمربیان مورد توجه قرار میگیرد. یکی از دستیارانی که در تیم فوتبال آرسنال فعالیت میکرد متخصص ضربات آزاد بود و دیدیم که همین ضربات آزاد نقش تعیینکنندهای در موفقیت تیم آرتتا داشت.
برای موفقیت به تیم روانشناسی نیاز است
او خاطرنشان کرد: ما امروزه از فرد صحبت نمیکنیم. وقتی از بدنساز حرف میزنیم منظور ما تیم بدنسازی است. برای نمونه، در تیم رئال مادرید ۱۲ بدنساز فعالیت میکنند و هر نفر وظیفهای مشخص بر عهده دارد. به همین ترتیب، وقتی از روانشناس صحبت میکنیم منظور ما تیم روانشناسی است. معتقدم یک نفر روانشناس توان آن را ندارد که بهتنهایی تمام کارهای روانشناسانهٔ یک تیم را انجام دهد؛ در حالی که هنوز برای ورود همین یک نفر به تیمهای فوتبال با مشکل مواجهیم؛ از مقاومت باشگاهها برای انجام هزینههای مختلف تا مقاومت سرمربیان و بازیکنان. از سوی دیگر، مقاومت جامعهٔ روانشناسان را هم شاهدیم: اینکه وقتی یک باشگاه درخواست روانشناس کرده است چه کسی برود؛ آیا روانشناسان قدیمیتر بروند یا به روانشناسان جوان باید میدان داد. افزون بر این، ممکن است وقتی روانشناسی وارد تیم میشود تعدادی از بازیکنان نتوانند با او ارتباط بگیرند و خواستار فرد دیگری باشند. پس با توجه به تعدد بازیکنان و تخصصی شدن بخشهای مختلف نباید انتظار داشت که یک نفر روانشناس بتواند در تیم موفق عمل کند. بلکه هر تیم باید یک تیم روانشناس داشته باشد که همواره در کنار تیم باشد و حضورش صرفاً محدود به یک اتاق و جلسات کوتاه رسمی نباشد. سرپرست تیم روانشناسی باید همواره در کنار سرمربی حاضر باشد و آنچه را که از سوی تیم روانشناسی به او میرسد با سرمربی مطرح کند.
ضرورت مربی مهارتهای ذهنی
این روانشناس گفت: مربی مهارتهای ذهنی نیازی است که همهٔ تیمها به آن احتیاج دارند؛ کسانی که به واسطهٔ تجربهٔ خود بتوانند مشکلات پنهان بازیکنان مانند استرس، آشفتگی ذهنی یا اضطراب را تشخیص دهند و برای حل آن اقدام کنند.
زمانبری مداخلات روانشناختی
وی تشریح کرد: کار روانشناسی ورزشی زمانبر است؛ یعنی اکنون که در ابتدای فصل نقلوانتقالات هستیم باید کار روانشناسان ورزشی در تیمها شروع شود. در این مدت برای هر بازیکن پروفایلهای شخصی تشکیل میشود که براساس آزمونها و مشاهدات بالینی تنظیم شده است. افزون بر این، برخی مهارتهای ذهنی مثل مهارت کنترل خشم، مهارت ارتباط با داور، مهارت کنترل اضطراب، مهارت کنترل شکست و دهها مهارت دیگر در این مدت به بازیکنان آموخته میشود.
روانشاسان چگونه عمل میکند
او ادامه داد: اینها مسائلی نیست که بتوان با یک نفر در باشگاه اجرا کرد و حداقل نیاز است سه روانشناس ورزشی در هر تیم حاضر باشند و در مدت پیشفصل تیم را آماده کنند. در حین فصل هم سرپرست تیم روانشناسی باید همواره کنار تیم باشد. برای نمونه، گاهی در تیمها اختلافاتی پدید میآید که حضور روانشناسان معتمد میتواند به حلوفصل آن کمک کند. ویژگیهای شخصیتی بازیکنان را برای سرمربی تشریح میکند و با توجه به شناختی که از سرمربی دارد میتواند به بهبود روابط کمک کند. وقتی همهٔ این مسائل در طول پیشفصل و حین فصل وجود داشته باشد آن وقت میتوان از اتاق روانشناسی در باشگاه سخن گفت. وقتی چنین پروفایلهایی در تیم تشکیل شده باشد و جزئیات رفتاری افراد ثبت شده باشد، آنوقت میتوان افراد را به اتاق روانشناسی دعوت کرد و کسی شوکه نخواهد شد. معتقدم در هر تیم باید فضایی تعبیه شود که جلسات هفتگی رواندرمانی برگزار شود؛ جایی که بازیکنان و مربیان بتوانند صحبت کنند. پس بهطور خلاصه روانشناس باید در رختکن، تمرین، مسابقه، جلسات هفتگی و همه جا حضور داشته باشد. گاهی روانشناس ممکن است در جلسات با مدیر باشگاه حاضر شود. بهطور کلی، روانشناس ورزشی مانند سیالی است که باید در همه جای باشگاه جاری باشد.
روانشناس، همچون رزین پازل تیم
این کارشناس جمعبندی کرد: به این ترتیب، اگر کادر فنی و بازیکنان هر تیم را مانند یک پازل در نظر بگیریم، روانشناس نقش رزینی را دارد که این عناصر را به هم میچسباند و مانع از فروپاشی آن میشود. بنابراین باید گفت هر تیم به چهار یا پنج نفر روانشناس نیاز دارد تا بتواند نتیجهٔ مثبتی بگیرد؛ افرادی شامل رواندرمانگر، روانپزشک، مربیان مهارتهای ذهنی و سرپرست تیم روانشناسی.