تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : فرهنگی
لینک : econews.ir/5x4030356
شناسه : 4030356
تاریخ :
هم‌نوا با شهناز، بهاری و پایور در محضر خیال اقتصاد ایران: بازگشتی بی‌واسطه به صدای استادان بزرگ موسیقی ایران؛ در گفت‌وگویی صمیمی، حسن خدایی‌نیا از پروژه‌ای می‌گوید که خیال را به تجربه شنیداری تبدیل می‌کند.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حسن خدایی‌نیا، نوازنده و صدابردار با سابقه‌ای طولانی در صحنه موسیقی ایران، از آن دست هنرمندانی‌ست که تجربه و احساس را به‌گونه‌ای متوازن در کار خود جاری کرده است. او که موسیقی را با ویولن آغاز کرد، با ورود به دنیای کمانچه و آشنایی با استادانی چون علی‌اصغر بهاری، مسیری را آغاز کرد که تا به امروز ادامه یافته است.

در گفت‌وگوی پیش رو، از کودکی و نوجوانیِ حسن خدایی تا پروژه جدیدش با عنوان «در محضر خیال» را مرور می‌کنیم؛ پروژه‌ای که هدف آن ادای دین به بزرگان موسیقی ایرانی - با بازآفرینی هنرمندانه، صادقانه و بی‌واسطه است.

 

از ویولن تا کمانچه؛ سفری از آشنایی تا دلبستگی

شما فعالیت موسیقایی‌تان را با ویولن آغاز کردید؛ چگونه به کمانچه رسیدید؟

آغاز مسیر هنری من با ویولن بود، ساز غربی‌ای که آن روزها در دست بسیاری از علاقه‌مندان موسیقی ایرانی بود. اما نقطه عطف زندگی من در موسیقی، آشنایی با استاد احمد بهاری بود؛ از طریق یکی از دوستانم، آقای رضا موسوی‌زاده که مرا به کلاس‌های خصوصی استاد بردند.

جالب است که ورود من به کمانچه، نه از مسیر تکنیکی یا تحصیلی، بلکه به واسطه‌ی عشق و الهام از شخصیت و ساز استاد شکل گرفت. هنوز هم یادم هست که سازشان را دست هر کسی نمی‌دادند؛ بسیار حساس بودند، چرا که برایشان ساز امتداد وجود بود.
من هم دقیقاً از همین منظر، جذب کمانچه شدم: نه به‌عنوان یک ابزار موسیقایی، بلکه به‌مثابه یک موجود زنده.

شاگردی در مکتب بزرگان؛ نگاهی به آموزش حرفه‌ای

پس از استاد بهاری، روند آموزش موسیقی شما چگونه ادامه یافت؟

با درگذشت استاد بهاری (در حدود سال 1374)، مسیر یادگیری‌ام به‌گونه‌ای دیگر ادامه پیدا کرد.
به سراغ استاد گنجه‌ای رفتم، چون استاد بهاری ردیف را به‌صورت سیستماتیک تدریس نمی‌کردند؛ بیشتر قطعاتی مانند تصنیف و رنگ را آموزش می‌دادند.
پس از آن نزد استاد کامکار به‌صورت تخصصی‌تر روی تکنیک‌ها کار کردم. همچنین با استاد مقدسی مدتی کار کردم و در طول مسیر از تجربه‌ی دیگر بزرگان نیز مستقیم یا غیرمستقیم بهره بردم.
در واقع همیشه باورم این بوده که موسیقی فقط آموزش تکنیک نیست؛ نوع نگاه، اخلاق و شیوه‌ی زیستن با موسیقی، خود آموزگار است.

صدا، ضبط و فهم آن؛ از تکنولوژی تا تجربه

شما سال‌ها در حوزه صدابرداری نیز فعال بوده‌اید؛ آیا هنوز هم در این زمینه مشغول هستید؟

بله، هنوز هم بخش عمده‌ای از فعالیت من در زمینه صدابرداری استودیو است. البته در تمام این سال‌ها سعی کرده‌ام بیش از آنکه به سمت تجهیزات صرف کشیده شوم، درک و تجربه‌ام از صدا را عمیق‌تر کنم.

اشتباهی که برخی دوستان مرتکب می‌شوند این است که تصور می‌کنند داشتن تجهیزات مدرن، مساوی با خروجی حرفه‌ای‌ست. در حالی که این‌طور نیست.
تجهیزات مثل ابزارهای جراحی هستند؛ خود جراح باید بداند که کجا و چگونه باید استفاده کند.
در حوزه‌ی صدابرداری، گوش دقیق، تجربه‌ تحلیلی از رفتار صدا، و درک هنری از بافت اثر، بسیار مهم‌تر از نوع میکروفن یا پری‌امپ است.

بارها با استودیوهایی مواجه شدم که با داشتن تجهیزات گران‌قیمت، نتوانسته‌اند کار باکیفیتی تحویل دهند، چرا که درک مناسبی از ماهیت صدا نداشتند. در نهایت یا به سراغ من می‌آیند برای کمک در راه‌اندازی، یا کلاً تجهیزات را جمع می‌کنند.

نگاهی به همکاری‌ها و پروژه‌های مهم

در میان آثار متعددی که صدابرداری کرده‌اید، کدام‌ها برایتان ماندگارتر بوده‌اند؟

همکاری با هنرمندان بزرگی چون فرهادپور، ناظری، قمصری، کامکار، ناهید، پورعطایی و دوستانی از موسیقی نواحی تجربه‌های ارزشمندی بودند.

اما آنچه در همه این آثار برایم اهمیت داشته، این است که من در زمان خلق اثر حضور دارم؛ مانند پزشکی که در لحظه تولد یک نوزاد، ناظر آن رویداد حیاتی است.

برای من، هر اثر یک موجود زنده است که شکل می‌گیرد، رشد می‌کند و در نهایت به ثمر می‌نشیند. برخی آثار به لحاظ تکنیکی چالش‌برانگیزتر بودند، برخی به لحاظ احساسی. ولی همه‌شان برایم به یک اندازه مهم هستند.

از جمله آثار شاخص می‌توانم به ضبط نخستین آلبوم آقای حسین فرهادپور اشاره کنم؛ همکاری‌هایی با اساتیدی همچون استاد ناهید، استاد ناظری، استاد شریف و... نیز در کارنامه‌ام هست که برایم بسیار افتخارآمیزند.

«در محضر خیال»؛ پروژه‌ای برای بازآفرینی صداهای بی‌تکرار

لطفاً درباره پروژه‌ی «در محضر خیال» توضیح مفصل‌تری بدهید. این ایده از کجا آغاز شد؟

این پروژه ریشه در ذهنیات نوجوانی من دارد. زمانی که با شور و شوق آثار استادانی چون جلیل شهناز، احمد عبادی، علی‌اصغر بهاری، فرامرز پایور و حسین یاحقی را گوش می‌کردم و آرزو داشتم روزی بتوانم کنارشان ساز بزنم.
در خیال خودم، جای استاد می‌نشستم و همان قطعه را در ذهنم می‌نواختم.

سال گذشته، این ایده به شکل جدی‌تری در ذهنم شکل گرفت: چرا این خیال را به واقعیت تبدیل نکنم؟ پس با ضبط بخشی از قطعه ضربی دشتی از استاد شهناز، آغاز کردم. بدون تغییر در ریتم، تمپو یا کوک قطعه، کمانچه را با آن همراه کردم. حمید قنبری نیز با تنبک، به این پروژه پیوست.

این مسیر ادامه پیدا کرد و به سراغ دیگر بزرگان رفتم: از شریف گرفته تا پایور، عبادی، معروفی و البته استاد بهاری. تنها اصل پروژه این بود که آثار، حتماً سولو (Solo) باشند؛ یعنی بدون همراهی ساز دیگر، تا بتوانیم همراهی خود را بر آن سوار کنیم.

سختی‌ها و لذت‌های پروژه

همنوازی با آثار ضبط‌شده، چقدر چالش‌برانگیز بود؟

بسیار.
به‌ویژه قطعه «پوپک» از استاد پایور، که در دو بخش آرام و بسیار سریع اجرا می‌شود، از نظر تکنیکی و احساسی یکی از سخت‌ترین کارهای پروژه بود. این قطعه را به‌گونه‌ای باید می‌نواختم که نه‌فقط از لحاظ سرعت و تمپو، بلکه از حیث جمله‌بندی و بیان احساسی، با اجرای استاد پایور هم‌خوانی داشته باشد.

همچنین در اجرای آثار احمد عبادی، چالش اصلی یافتن بخشی از آثار ایشان بود که به‌صورت کامل و بدون وقفه ضربی باشد؛ چرا که معمولاً بین آواز و ضربی جابه‌جا می‌شدند.

در تمام این موارد، ساعت‌ها گوش‌دادن و تحلیل، پیش‌نیاز شروع کار بود.

نیت و هدف از اجرای این پروژه

به‌صورت مشخص، چه هدفی از این پروژه دنبال می‌کنید؟

هدف اصلی من، ادای دین به بزرگان موسیقی ایرانی‌ست. اما در عین حال می‌خواهم این تجربه به یک پل ارتباطی میان نسل امروز و نسل طلایی موسیقی ایران تبدیل شود.
جوانانی که شاید نام «عبادی» یا «بهاری» را فقط در کتاب‌ها شنیده‌اند، با شنیدن این بازآفرینی‌ها، شاید ترغیب شوند که به اصل آثار هم مراجعه کنند.

همچنین می‌خواهم نشان دهم که بازسازی و همراهی صادقانه با اثر، حتی بدون امکانات آن‌چنانی، ممکن است.

سخن پایانی؛ صدایی از دل خیال

در پایان، اگر نکته‌ای باقی مانده بفرمایید.

امیدوارم مخاطبان و کارشناسان موسیقی، این پروژه را بشنوند، نقد کنند و بازخورد بدهند.
این کار، یک تلاش جمعی‌ست برای زنده نگه‌داشتن صداهایی که تاریخ موسیقی ایران را ساخته‌اند.
از شما که این فرصت را برای معرفی «در محضر خیال» فراهم کردید، سپاسگزارم. امیدوارم ادامه این مسیر، با همراهی دیگر دوستان و هنرمندان ادامه پیدا کند.

پروژه «در محضر خیال» شامل بازآفرینی آثار سولو از اساتید برجسته موسیقی ایرانی با همراهی کمانچه (حسن خدایی‌نیا) و تنبک (حمید قنبری) است. سه قطعه‌ی نخست آن به‌صورت تصویری ضبط شده و به زودی از طریق رسانه‌های رسمی منتشر خواهد شد.

انتهای پیام/