ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، در پی تحولات ژئوپلیتیکی سالهای اخیر در افغانستان، بهویژه پس از خروج نیروهای آمریکایی و بازگشت طالبان به قدرت، نگاه بسیاری از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای به این کشور معطوف شده است.
روسیه نیز به عنوان یکی از قدرتهای کلیدی در آسیای مرکزی و جهان، سیاست خود را در قبال افغانستان بازنگری کرده است. تصمیم اخیر مسکو برای حذف طالبان از فهرست گروههای تروریستی، یکی از شاخصترین جلوههای این تغییر رویکرد است؛ اقدامی با پیامدهایی در سطوح داخلی، منطقهای و جهانی.
پروفسور «الکساندر کنیازوف» پژوهشگر ارشد مؤسسه مطالعات بینالمللی دانشگاه دولتی روابط بینالملل مسکو (MGIMO) وابسته به وزارت امور خارجه روسیه، در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، ابعاد مختلف این سیاست جدید روسیه، دلایل آن و تعاملات مسکو با آمریکا و دیگر قدرتهای منطقهای مانند ایران، چین و کشورهای آسیای مرکزی را تحلیل میکند.
تسنیم: روسیه اخیراً طالبان را از فهرست سازمانهای تروریستی خود خارج کرده است. چه انگیزههای سیاسی، اقتصادی یا امنیتی موجب شد روسیه این گام را بردارد؟
کنیازوف: این تصمیم تناقض حقوقی طولانیمدتی که بین قانونگذاری و عمل وجود داشت را برطرف کرد. از یک سو، از حدود سال 2015 نگرش به طالبان در روسیه به طور جدی شروع به تغییر کرد، زیرا خود طالبان نیز در حال تغییر بود. تحولاتی در جنبش طالبان رخ داد و آنها به تدریج به یک جنبش واقعی ملی-رهاییبخش تبدیل شدند که علیه اشغالگران آمریکایی و ناتو و همچنین دولت دستنشانده طرفدار غرب مبارزه میکردند.
در سال 2015 طالبان مبارزه با داعش را نیز آغاز کرد که این مسئله تحول و فاصله گرفتن آنها از فعالیتهای تروریستی را تأیید میکرد. در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000، طالبان با گروههای تروریستی جداییطلب از منطقه قفقاز شمالی روسیه ارتباط داشت و به همین دلیل در سال 2003 دیوان عالی روسیه تصمیم گرفت طالبان را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار دهد. بعدها این ارتباطات قطع شد و مشخص گردید که طالبان پدیدهای صرفاً افغانی است، جنبشی که قصد ندارد مدل جامعه و حکومت خود را به دیگر کشورها صادر کند.
پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال 2021، کاملاً روشن شد که این یک نیروی سیاسی واقعی است که از حمایت بخش بزرگی از جمعیت افغانستان برخوردار است و این نیروی سیاسی از منافع ملی کشور پیروی میکند. حتی اگر بسیاری از جنبههای ایدئولوژی و سیاست داخلی آنها برای ما خوشایند نباشد، این موضوع مسئله داخلی افغانستان است و ما باید با دولت واقعی این کشور همکاری کنیم. علاوه بر آن، در این خصوص انگیزهای امنیتی نیز وجود دارد: از سال 2015، این طالبان بوده که دشمن اصلی شاخه داعش (ولایت خوراسان) و سایر گروههای تروریستی بینالمللی در خاک افغانستان به شمار میرفت.
تسنیم: آیا شما این تصمیم را با رقابت جاری بین روسیه و آمریکا و تلاشی برای ایجاد توازن نیروها در منطقه مرتبط میدانید؟ این تصمیم چه پیامی برای منطقه و جامعه بینالملل دارد؟
کنیازوف: البته، برای روسیه، دقیقاً مانند ایران، عنصر رقابت با آمریکا و به طور کلی رقابت با غرب در موضوع افغانستان وجود دارد. با وجود بلاتکلیفی در مقطع اولیه پس از خروج کامل نیروهای غربی از افغانستان، هم در مسکو و به باور من، هم در تهران، با رضایت فراوان به پایان حضور نظامی غرب در افغانستان واکنش نشان داده شد؛ در واقع این امر به منزله شکست غرب تلقی شد و شش ماه بعد روسیه عملیات ویژه نظامی در اوکراین را آغاز کرد، که عملاً یک جنگ ترکیبی گسترده غرب علیه روسیه را رقم زد، و روابط با افغانستان برای ما ارزش جدیدی پیدا کرد.
روسیه چرخشی ژئوپلیتیکی و ژئواقتصادی به سوی شرق و جنوب را آغاز کرده و روابط کلی، و همچنین همکاریهای گوناگون - اقتصادی، نظامی-سیاسی و بشردوستانه ـ با کشورهایی که اکنون آنها را «اکثریت جهانی» مینامیم، اهمیت اساسی یافت. این فقط یک چرخش اجباری نیست که به دلیل روابط خصمانه با کشورهای غربی رخ داده باشد، بلکه یک بازنگری استراتژیک در فرآیندهای جهانی در حال وقوع در جهان صورت گرفته و روسیه به یکی از بازیگران اصلی در شکلدهی به نظم نوین جهانی تبدیل شده است.
افغانستان نیز در این فرآیند جایگاه مهمی دارد و رقابت با ایالات متحده و کشورهای اروپایی در روابط با افغانستان امری طبیعی است. این یکی از عناصر ایجاد نظم جدید جهانی است که در آن باید حق هر کشور برای داشتن ارزشهای خود، اعتقاد دینی خود، جهانبینی و مدل خاص خود از جامعه و حکومت محترم شمرده شود.
افغانستان به طور تنگاتنگی با منطقهای مرتبط است که روسیه در آن منافع حیاتی دارد، یعنی آسیای مرکزی. روابط ما با دولتی که به مدت سه سال و نیم قدرت در افغانستان را در دست دارد، پیامی درباره حضور ما در این منطقه است. افغانستان موقعیت جغرافیایی کلیدی داشته و علاوه بر مسائل امنیتی، از لحاظ منافع اقتصادی ما نیز برای روسیه اهمیت دارد. افغانستان عاملی است که ارتباط میان روسیه و کشورهای جنوب آسیا و فراتر از آن را ممکن میسازد.
این تصمیم همچنین پیامی است مبنی بر این که دیگر مانند گذشته امیدی به نظامیان آمریکا و ناتو برای مبارزه با تروریسم نخواهیم بست؛ بلکه خود دست به کار خواهیم شد - پیش از هر چیز، از طریق کمک به توسعه اجتماعی-اقتصادی افغانستان- تا در افغانستان شرایطی برای وجود تروریسم باقی نماند.
تسنیم: پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، چه تغییراتی در سیاست روسیه در قبال افغانستان، بهخصوص در زمینه امنیت و رویکرد به حکومت طالبان رخ داده است؟
کنیازوف: دیدگاههای منفی درباره طالبان و وضعیت افغانستان برای مدت طولانی در روسیه غالب بود، چه در محافل سیاسی، چه در میان نخبگان اقتصادی و چه در جامعه به طور کلی اما این تصورات قالبی، پس از خروج نیروهای آمریکا از افغانستان کمکم شروع به تغییر مثبت کرد.
پس از سال 2021، همکاریهای تجاری و در وهله نخست روابط تجاری به تدریج گسترش یافت و نهادهای دولتی روسیه نیز از این روند حمایت کردند. تماسها در سطح دولتی نیز رایجتر شد، و همین امر همان تناقض میان قانون و عمل را ایجاد کرد که قبلاً به آن اشاره کردم.
تصمیم گرفته شد که سطح روابط دیپلماتیک ارتقا یابد؛ در حال حاضر در مسکو منتظر انتصاب سفیر تامالاختیار افغانستان هستند، در حالی که تاکنون، همانند تهران، نمایندگی دیپلماتیک افغانستان در مسکو توسط کاردار اداره میشده است. با این حال، همچنان رعایت تحریمهای ضد طالبان شورای امنیت سازمان ملل اجباری است؛ این تعهد یکی از عوامل اصلی است که مانع از تعامل گستردهتر و سازندهتر میان مسکو و کابل میشود.
اجرای تحریمهای شورای امنیت بخشی از سیاست کلی روسیه در قبال سازمان ملل متحد است، از جمله به دلیل نبود جایگزینی برای این سازمان و این موضوع هنوز یک عامل است. این عامل البته میتواند مانع توسعه روابط با افغانستان شود.
با وجود تحریمهای سازمان ملل، همکاریها در حوزه امنیت نیز ادامه دارد- هم در سطح وزارتخانهها و نهادهای ذیربط، و هم در چارچوبهای چندجانبهای مانند جامعه کشورهای مستقل مشترکالمنافع و سازمان پیمان امنیت جمعی. متأسفانه موضع برخی کشورهای عضو در حال حاضر مانع از احیای فعالیت گروه تماس سازمان همکاری شانگهای-افغانستان شدهاند، در حالی که این فعالیت برای بسیاری از مسائل، از جمله مسائل امنیتی، اهمیت فراوانی دارد.
اگرچه نمایندگان افغانستان تا حدی (هرچند احتمالاً نه به طور کامل) مشارکت خود را در فعالیتهای ساختار منطقهای ضدتروریستی سازمان همکاری شانگهای که مقر آن در تاشکند است، آغاز کردهاند.
کشورهای غربی از دولت طالبان به دلیل نبود دولت فراگیر و وضعیت حقوق زنان انتقاد میکنند. طرف روسی نیز درباره این موضوعات صحبت میکند، ولی از طرف ما این موارد به عنوان شروط همکاری مطرح نمیشود، بلکه توصیههایی با ماهیت پیشنهادی است. هرچند، از سوی دیگر، در حال حاضر امکان ایجاد یک دولت فراگیر وجود ندارد، زیرا جنبش طالبان تنها نیروی سیاسی موجود چه در داخل کشور و چه در سطح بینالمللی است.
سیاستمداران واقعی، بهویژه نمایندگان اقلیتهای قومی که میتوانستند وارد چنین دولتی شوند و مستقل از بازیگران خارجی باشند، دیگر در افغانستان باقی نماندهاند. تمام گروههای خارج نشین از حمایت داخلی برخوردار نیستند و ابزار منافع قدرتهای خارجی هستند که به طور علنی از آنها درخواست کمک میکنند.
در افغانستان باید نخبگان سیاسی جدیدی رشد کنند و این نیازمند زمان است. ما از موضوع حقوق زنان نیز برای اعمال فشار بر کابل استفاده نمیکنیم، هرچند نمایندگان روسیه بارها نظر خود را در این باره بیان کردهاند. البته این نظری است که روسیه آن را به افغانستان تحمیل نمیکند.
تسنیم: کشورهای آسیای مرکزی، از جمله تاجیکستان و ازبکستان، نگرانیهایی درباره حضور داعش و به طور کلی مسائل امنیتی در افغانستان ابراز کردهاند. روسیه چگونه میتواند با این کشورها برای جلوگیری از گسترش تروریسم همکاری کند؟
کنیازوف: کشورهای آسیای مرکزی هر یک به شیوهای متفاوت روابط خود را با افغانستان تنظیم میکنند. ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان به طور مستقل روابط سازندهای با دولت طالبان برقرار کردهاند؛ بهویژه باید به مواضع فعال ازبکستان اشاره کنم. موضع گیری تاجیکستان با سایر کشورهای آسیای مرکزی تفاوت دارد در حالی که سایر کشورها همکاری اقتصادی را در اولویت قرار میدهند، تاجیکستان پیش از هر چیز بر مسائل امنیتی تمرکز دارد.
روسیه در هر دو جهت گیری- هم از لحاظ اقتصادی و هم امنیتی- از کشورهای آسیای مرکزی حمایت میکند.
سازمان پیمان امنیت جمعی ضامن امنیت قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان است و تمامی امکانات لازم برای این منظور را در اختیار دارد. در حال حاضر، این سازمان در حال اجرای پروژه بزرگی برای نوسازی و تقویت مرز تاجیکستان و افغانستان است.
پایگاه نظامی 201 روسیه به طور دائم در تاجیکستان مستقر بوده و این پایگاه بخشی از نیروهای مشترک کشورهای عضو پیمان امنیت جمعی محسوب میشود. وظایف اصلی این پایگاه نیز پیش از هر چیز به تأمین امنیت از سمت افغانستان مرتبط است. بین روسیه و ازبکستان هم از سال 2006 توافقنامهای درباره روابط متحدانه وجود دارد که بر اساس آن، روسیه ضامن امنیت این کشور محسوب میشود. با ترکمنستان نیز یک توافقنامه دوجانبه امنیتی برقرار است.
تسنیم: روسیه چگونه روابط خود با پاکستان و ایران را در راستای موضوع افغانستان مدیریت میکند؟ آیا چنین همکاری میتواند به ثبات منطقهای کمک کند؟
کنیازوف: در زمینه افغانستان، همکاریها در دو قالب صورت میگیرند: یکی روابط دوجانبه مسکو با تهران و مسکو با اسلامآباد و دیگری مشارکت در فعالیتهای سازمان همکاری شانگهای است. مسکو با درک این موضوع که ایران و پاکستان هر یک منافع خاص خود را در افغانستان دارند، برخورد میکند.
همچنین قالبهایی مانند «رایزنیهای مسکو درباره افغانستان» وجود دارد که یک روند مذاکراتی چندجانبه دائمی است و ایران و پاکستان از فعالترین شرکتکنندگان آن هستند.
در مقابل، روسیه در ابتکار ایران برای مذاکرات در چارچوب کشورهای همسایه افغانستان نیز مشارکت دارد. یعنی، در سطح سیاسی و دیپلماتیک، کار مستمر انجام شده و مواضع درباره مسائل مختلف مرتبط با افغانستان با یکدیگر تطبیق داده میشود.
گاهی اوقات این فعالیتها ممکن است از بیرون چندان به چشم نیاید و ما فقط از طریق گزارشهای کوتاه رسانهها از آنها باخبر شویم، ولی به عقیده من، در جریان این همکاری بسیاری از مسائل هماهنگ میشود که در مجموع هم به رشد ثبات در افغانستان و هم به ثبات منطقهای به طور کلی کمک میکند.
تسنیم: چین به تازگی نقش فعالی در افغانستان، به ویژه در بخشهای اقتصادی و زیرساختاری، ایفا کرده است. روسیه چه دیدگاهی درباره این تحولات دارد؟
کنیازوف: در مسائل اقتصادی و زیرساختی، چین در حال حاضر یکی از اصلیترین بازیگران در افغانستان است. در چین افغانستان بهعنوان یک مسیر اقتصادی پرخطر در نظر گرفته میشود و در ابعاد گستردهتر، ثبات بلندمدت افغانستان از سوی طرف چینی در چارچوب رویارویی با ایالات متحده و تداوم احتمال نفوذ آمریکا بر افغانستان و مناطق همجوار دیده میشود.
در عرصه اقتصادی، هنگام تعامل با کشورهایی با رژیمهای پیچیده (که قطعاً این وضعیت شامل افغانستان میشود)، چین طبق یک الگوی کلی عمل میکند: توسعه فعالانه روابط تجاری و بسیار محتاطانه پیش بردن سرمایهگذاریها، از جمله در حوزه زیرساختها.
چین درگیر شدن اقتصادی خود در افغانستان را با احتیاط زیادی مدیریت میکند؛ شرکتهای چینی مشارکت خود را به شبکهای از پروژههای نسبتاً کوچک و سریعبازده محدود کردهاند. برای نمونه، پیشرفت محسوسی در بهرهبرداری از معدن «مس عینک» که نیازمند سرمایهگذاری کلان و دوره بازگشت طولانی است، مشاهده نمیشود.
در عوض، شرکتهای نفتی نسبتاً کوچک در شمال افغانستان فعالانه کار میکنند، چراکه استخراج نفت محصولی است که بازگشت سرمایه آن نسبتاً سریع اتفاق میافتد.
در حال حاضر، منافع اقتصادی روسیه در افغانستان بهطور مستقیم چندان روشن و مشخص نشده است. میتوان گفت که البته علاقه به افغانستان به عنوان بازاری برای محصولات روسی وجود دارد، بهویژه با توجه به اینکه بسیاری از کالاهای روسی در افغانستان از گذشته شناخته شده و محبوب بودهاند.
امروزه، صادرات آرد و غله روسیه به افغانستان به صورت دائمی وجود دارد، روغنهای گیاهی روسیه در افغانستان بسیار محبوب است و همچنین علاقه به محصولات فرآوریشدهتر روسی نیز وجود دارد.
پیچیدگی اوضاع در این است که تحریمهای سازمان ملل، ایالات متحده، انگلیس و اتحادیه اروپا به شدت مانع توسعه فعالتر روابط تجاری با افغانستان شده و این همکاری اقتصادی عمدتاً از طریق کانالهای به اصطلاح «خاکستری» یا «غیررسمی» انجام میشود. و این مسئله، در وهله نخست مشکل تجارت روسیه نیست، بلکه مشکل طرف افغانی است.
به نظر میرسد که شرکتهای دیگر کشورها که با افغانستان کار میکنند نیز با همین مشکلات مواجه هستند. البته، به طور فرضی، بسیاری از مسائلی که برای شرکتهای چینی جذاب است برای شرکتهای روسی هم جذاب خواهد بود. اما روسیه و چین مدتهاست که توانایی خود در زمینه توافق و ایجاد رقابتی متمدنانه میان شرکتهایشان را نشان دادهاند و موفق به یافتن سازش و راهحلهایی شدهاند که مورد رضایت هر دو طرف باشد.
به نظر من، این رویکرد در روند توسعه همکاریهای اقتصادی با افغانستان میان روسیه و چین نیز ادامه خواهد یافت. همین نکته درباره همکاری روسیه و ایران نیز صادق است: ما همگی به ثبات و توسعه افغانستان علاقهمند هستیم، چرا که این مسئله در عین حال عاملی برای تقویت امنیت منطقهای برای همه خواهد بود.
تسنیم: آیا روسیه طالبان را بهعنوان یک دولت مشروع و با ثبات در افغانستان به رسمیت میشناسد؟ با توجه به چالشهای اقتصادی و سیاسی پیش روی طالبان، آیا روسیه به آنها برای غلبه بر این موانع کمک خواهد کرد؟
کنیازوف: در عرصه حقوق بینالملل در واقع هیچ روند جهانی یکسانی برای به رسمیت شناختن دولتها توسط همه کشورها وجود ندارد. افغانستان و روسیه بهعنوان دو کشور در سال 1919 روابط دیپلماتیک برقرار کردند و این روابط از آن زمان قطع نشده است. در خصوص دولت، باید گفت که شمار زیادی از کشورها از جمله روسیه و ایران، طی سه سال گذشته به طور عملی با دولتی که اکنون در کابل است کار میکنند.
مسئله به رسمیت شناختن یا عدم به رسمیت شناختن دولت طالبان به طور مصنوعی در فضای سیاسی بینالمللی ایجاد شده و از طریق رسانهها در افکار عمومی جا انداخته شده است.
در حال حاضر شاید توضیح این موضوع برای بسیاری از مردم دشوار باشد که اصولاً نیازی به هیچ گونه به رسمیت شناختنی نیست؛ بنابراین شاید چنین شرایطی در آینده نیازمند نوعی بیانیه سیاسی برای به رسمیت شناختن باشد. ممکن است در مقطعی چنین بیانیهای صادر شود و ممکن است که اصلاً نیازی به آن نباشد.
در عرصه حقوق بینالملل نمونههای زیادی وجود دارد که در کشورهای مختلف، دولتها از طریق روشهای غیرقانونی، از جمله از طریق تصرف قدرت، به قدرت رسیدهاند و اصلاً موضوع به رسمیت شناختن یا عدم به رسمیت شناختن آنها مطرح نشده است. برای نمونه، در آسیای مرکزی، کشور قرقیزستان را میتوان مثال زد که این اتفاق در سالهای 2005، 2010 و 2020 سه بار رخ داده است.
در مورد افغانستان یک تفاوت وجود دارد و آن هم این است که در سازمان ملل، جنبش طالبان همچنان بهعنوان یک گروه تروریستی ارزیابی شده است. ولی از طرف دیگر، در قانون اساسی روسیه اصلی وجود دارد که برتری قانون اساسی روسیه بر حقوق بینالملل را مورد تاکید قرار داده و این اصل به رهبری روسیه، از جمله در رابطه با افغانستان، آزادی عمل بیشتری میدهد.
تسنیم: با توجه به روابط نزدیک ایران با افغانستان، روسیه چگونه میتواند در کنار ایران برای تقویت امنیت و همکاری اقتصادی در افغانستان عمل کند؟ آیا شما ابتکارات مشترکی میان مسکو و تهران در این زمینه پیشبینی میکنید؟
کنیازوف: فکر میکنم فضای گستردهای برای چنین ابتکاراتی وجود دارد و اجرای آنها نه تنها به سود تهران و مسکو و نه تنها به سود کابل، بلکه به نفع کل منطقه خواهد بود. افغانستان موقعیت جغرافیایی منحصربهفردی دارد و در آینده باید در بسیاری از پروژههای زیرساختی فرامرزی گنجانده شود.
در اینجا فضایی وجود دارد که در آن نه تنها بین روسیه و ایران، بلکه با چین، ازبکستان، پاکستان، هند و ترکمنستان نیز دو سناریو ممکن است ایجاد شود: یا جستجوی راهحلهای مصالحهآمیز یا رقابت جدی. و این انتخاب نه تنها در حوزه زیرساختی بلکه در زمینه سرمایهگذاری، تجارت با افغانستان و سایر مسائل نیز مطرح خواهد شد.
بنابراین، بهتر است که از هماکنون درباره ایجاد نوعی قالب چند جانبه برای حل مسائل آینده، به عنوان مثال تحت نظارت سازمان همکاری شانگهای که شامل جنبههای رقابتی نیز باشد، فکر شود.
برای مثال میتوان به پروژه راهآهن ترانزیتی ازبکستان-افغانستان-پاکستان اشاره کرد. این پروژه در ترکمنستان که در آن مشارکت ندارد نگرانیهایی ایجاد کرده و در ایران نیز با احتیاط روند توسعه آن را دنبال میکنند.
در نگاه اول، مسیر راهآهن به بنادر گوادر و کراچی پاکستان میتواند رقیبی برای کریدور شمال-جنوب موجود از طریق خاک ایران به بنادر بندرعباس و چابهار باشد. ولی میتوان از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کرد، میدانم که طرف ایرانی علاقهمند به ایجاد اتصال ریلی با مناطق مرکزی افغانستان، یعنی هزارهجات و همچنین قندهار است. بر این اساس، میتوان موضوع اتصال پروژه راهآهن ترانزیتی ازبکستان به شبکه ریلی ایران از طریق هرات را مورد بررسی قرار داد.
همگرا کردن پروژه ازبکستان (یا پروژه ازبکستان-روسیه، چراکه توافقنامههای دوجانبهای درباره مشارکت روسیه در این پروژه وجود دارد) با پروژه ایران در مرکز افغانستان، علاوه بر تأمین منافع اقتصادی مستقیم چند کشور، میتواند یک پیکربندی جدید و بنیادین حملونقلی برای کل منطقه ایجاد کند، که برای روسیه و ایران نیز جالب توجه خواهد بود. یعنی باید به دنبال نقاط تماس گشت و توانایی سازش و دادن امتیازات متقابل را داشت، زیرا منافع راهبردی مشترک کشورهای ما مهمتر از منافع میانمدت است. من فقط یک مثال آوردم؛ میتوان نمونههای مشابهی، مثلاً در حوزه انرژی یافت که میتوانند زمینهساز تامین منافع مشترک روسیه و ایران باشند.
افغانستان در حال حاضر بازیگری بسیار پیچیده در عرصه سیاست بینالمللی است. در چارچوب رویارویی جهانی روسیه، ایران و برخی دیگر از کشورها با غرب، نمیتوان احتمال اقدامات کشورهای غربی و سرویسهای اطلاعاتی آنها برای تشدید بیثباتی در افغانستان را رد کرد. به همین دلیل، همکاری در طیف گستردهای از استراتژی دو کشور در جهت گیری به سمت افغانستان بسیار ضروری خواهد بود.
انتهای پیام/.