نقش بزرگ سازشکاران در نسلکشی علیه غزه/ هشدار درباره «نکبت عربی» جدید
اقتصاد ایران: یک نویسنده عرب زبان، در مقالهای با هجمه تند علیه رژیمها و حاکمان عربی به خاطر تسلیم و همدستی با صهیونیستها، درباره ادامه توافقهای سازش با اشغالگران و وقوع یک نکبت عربی جدید هشدار داده و تاکید کرد رژیمهای عربی در مسیر نابودی خود حرکت میکنند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، وب سایت قطری العربی الجدید در مقالهای به قلم عبدالوهاب الافندی، نویسنده و تحلیلگر سودانی و استاد علوم سیاسی در مرکز مطالعات عالی دوحه، تحولات اخیر کشورهای عربی از جمله سوریه را در چارچوب یک نکبت جدید برای اعراب بعد از اشغال فلسطین توسط صهیونیستها توصیف کرد. متن این مقاله به شکل زیر است.
همدستی ننگین و خائنانه رژیمهای عربی با اشغالگران صهیونیست
زمانی که جنایتهایی همچون ربودن هواپیما یا کشتی مسافربری اتفاق میافتد، مسافران آنها از مقامات امنیتی کشورشان درخواست میکنند که نجاتشان دهند و این یک درخواست طبیعی است؛ زیرا مسئولیت تامین امنیت بر عهده مسافران نیست، بلکه بر عهده نهادهای امنیتی است که باید هر کاری که لازم است انجام دهند تا گروگانها آزاد شوند و به سلامت به خانوادههایشان برگردند و اگر غیر از این کار را بکنند، مایه خنده جهانیان میشوند. حالا شما تصور کنید که همین مقامات و نهادهای امنیتی، علاوه بر بی تفاوتی به جان قربانیان، مخفیانه با مجرمان و آدم ربایان تماس داشته باشند و با آنها تبانی کنند!
این وضعیتی که توصیف کردیم، چیزی است که امروز در غزه و به طور کلی فلسطین میبینیم؛ کشوری که نزدیک به 100 سال است ربوده شده و آدم ربایان تهدیدات خود را علیه قربانیها عملی کردند و در آستانه نابودی آنها هستند، برخی از این قربانیان کشته شدند، برخی به دریا افتادند و آنهایی هم که زنده ماندند عملاً از حق زندگی محرومند. هنگامی که فلسطین ربوده میشد، نهادهای امنیتی (اشاره به کشورهای عربی) مسئولیت را بر عهده قربانیان (مردم فلسطین) گذاشتند و همزمان با سکوت مقابل جنایات آدم ربایان، با آنها همدستی هم کردند.
در آن زمان، برخی اعراب ذرهای حیا داشتند و مخفیانه با دزدان فلسطین (اشاره به صهیونیستها) همدستی و همکاری میکردند، اما امروز دیگر همان حیا را هم ندارند و آشکارا و با افتخار، با اسرائیل که دشمن همه اعراب است همکاری میکنند. به همین دلیل است که تاکید داریم چیزی به نام «نکبت فلسطینی» وجود نداشت؛ بلکه آنچه که اتفاق افتاد یک «نکبت عربی» بود و این رژیمهای عربی بودند که فلسطین را از دست دادند؛ زیرا در آن زمان فلسطینیها قدرت جنگیدن نداشتند و کشورهای عربی اطراف فلسطین؛ هر آنچه را که از این سرزمین باقی مانده بود مانند کرانه باختری و نوار غزه از دست دادند و هیچ مسئولیتی در قبال فلسطین و مردم آن بر عهده نگرفتند. رژیمهای عربی همچنین هنگام امضای توافقنامههای ننگین سازش با رژیم اشغالگر صهیونیستی؛ نه خواستار بازگشت سرزمین فلسطین به صاحبان آن شدند و نه حرفی در مورد حقوق فلسطینیها زدند.
سازشکاران چگونه اراضی عربی را تبدیل به جولانگاه صهیونیستها کردند؟
در شرایطی که اسرائیل جنگ خود را علیه فلسطینیان در داخل و خارج چه قبل و چه بعد از توافقنامههای سازش با رژیمهای عربی ادامه میداد، این توافقنامههای به اصطلاح «صلح» موجب تشدید جنگ علیه فلسطینیان شد. حتی سازمان آزادی بخش فلسطین هم که خودش را نماینده ملت این سرزمین میدانست، از اولین سازشکاران بود و در حال انجام ماموریتهای جنگی علیه ملت فلسطین است.
در زمانی که اعراب با رژیم تروریستی و وحشی اسرائیل، توافقنامههای سازش امضا میکردند، وحشیگری این رژیم علیه ملت فلسطین و غصب سرزمین آنها همچنان بیشتر میشد؛ به طوری که تعداد شهرک نشینان صهیونیست در کرانه باختری از زمان امضای توافق اسلو در سال 1993 حدود نیم میلیون نفر و از زمان توافق کمپ دیوید بیش از 720 هزار نفر افزایش یافته است. همه اینها نتایج توافقهای به اصطلاح صلح بود که اعراب با صهیونیستها امضا کردند.
رژیم صهیونیستی همچنین در مارس 1978 بعد از پیشرفت قابل توجه در مذاکرات مخفی با مصر، به جنوب لبنان حمله کرد و کمتر از دو سال بعد از امضای توافق سازش میان مصر و اسرائیل، این رژیم در سال 1981 ارتفاعات جولان سوریه را ضمیمه اراضی تحت اشغال خود کرد. این نشان میدهد که هر بار که یک توافق صلح عربی با صهیونیستها منعقد میشد، فشار بر فلسطینیها و به طور کلی ملتهای عربی افزایش مییافت و تعداد و شدت حملات به کشورهای عربی بیشتر میشد.
یکی از رهبران جنبش فتح بعد از امضا شدن توافق سازش میان سازمان آزادی بخش فلسطین با رژیم صهیونیستی گفت: هر صلح دیگری که میان اعراب با اسرائیل حاصل شود، مرزهای این رژیم را ابتدا تا رود نیل و سپس تا فرات گسترش خواهد داد.
نقش بزرگ رژیمهای عربی در جنگ نسلکشی علیه غزه
رژیمهای عربی که از تسلیم مقابل دشمن صهیونیستی فراتر رفته و به همکاری با این رژیم رسیدهاند، نه تنها مسئول فجایع مکرر علیه ملت های عربی، بلکه مسئول تشدید توحش و گستاخیهای رژیم اشغالگر نیز هستند. تاریخ نشان میدهد که بلافاصله بعد از هر توافق سازش میان رژیمهای عربی با رژیم صهیونیستی، راست افراطیهای این رژیم به قدرت رسیدهاند و امروز بعد از توافقهای موسوم به «ابراهیم» شاهد روی کار آمدن کابینه افراطی و وحشی اسرائیل به ریاست بنیامین نتانیاهو هستیم که تروریستهایی همچون ایتمار بن گویر و بزالل اسموتریچ در آن حضور دارند.
بنابراین اگر توافق دیگری برای به زانو زدن اعراب مقابل رژیم صهیونیستی حاصل شود (اشاره به عادی سازی قریب الوقوع حکومت جولانی در سوریه با رژیم صهیونیستی)، یک «دجال» جدید ظهور خواهد کرد. افول مداوم اراده اعراب در برابر رژیم صهیونیستی و همدستی با این رژیم، جنایتی بزرگ علیه ملتهای عربی به شمار میرود و اشغالگران صهیونیست را برای ارتکاب جنایات بیشتر ضد این ملتها و به طور خاص، فلسطین گستاختر میکند. آنچه که امروز در غزه شاهد آن هستیم و جنایات وحشتناکی که مو از تن انسان بلند می شود، نتیجه همین وضعیت و ذلت حکام عربی است. شاید اگر قربانیان این جنایات فجیع، حیوانات بودند، کل جهان به لرزه در میآمد و برای حمایت از حیوانات بسیج میشد.
همه جهانیان در این جنایات آشکار شریکند؛ جنایاتی که همه از آن خبر دارند و بی تفاوتی در قبال آن عملی ننگین است. با این حال مسئولیت اعراب در قبال جنایاتی که رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان انجام میدهد چند برابر است؛ زیرا در وهله نخست، رژیمهای عربی با همدستی بی قید و شرط خود با اسرائیل و گستاختر کردن آن، راه را برای تشدید توحش و جنایات علیه مردم فلسطین هموار کردند. همچنین اعراب، چشم و گوش خود را مقابل این جنایات بستند و کوچکترین ابتکاری برای توقف آن انجام ندادند؛ چه برسد به یک موضع اخلاقی شجاعانه در حمایت از فلسطینیها.
رژیمهای عربی همچنین با باز کردن درب اراضی، بنادر و حریم هوایی خود برای تامین هر آنچه که اسرائیل در انجام جنایاتش نیاز دارد، شریک مستقیم جنایات این رژیم هستند. اعراب حتی هرگونه تلاش نمادین داوطلبان از سراسر جهان برای ابراز همدردی با مردم فلسطین را سرکوب میکنند و اگر ذرهای اراده و حیا در حکام عربی وجود داشت، جنایتکاران صهیونیست نمیتوانستند این گونه در اراضی عربی جولان بدهند.
آغاز مرحله نابودی تاج و تخت حکام عربی
انسانیت در میان حاکمان عربی که به قدرت خود چسبیدهاند مرده است؛ چه برسد به اینکه بخواهند جوانمرد باشند، زیرا آنها هنوز در ترس از تحولات موسوم به «بهار عربی» زندگی میکنند. ضمیر شیطانی حاکمان عربی موجب شده که باور کنند زندگی آنها و ملتهایشان در گرو حمایت از اسرائیل است؛ اسرائیلی که هیچ ابایی از نشان دادن دشمنی خود با اعراب به هر شکلی ندارد. کشورهای عربی که در خفه کردن روح آزادی و دموکراسی موفق شدهاند، امروز خفه کردن فلسطینیان در غزه را به عنوان بهایی میدانند که در ازای آن میتوانند حمایت آمریکا و اسرائیل را جلب کرده و از تاج و تختهای در حال فروپاشی خود محافظت کنند.
اما حتی اگر این حکام عربی بتوانند برای مدت دیگری تاج و تختهای خود را نگه دارند، به معنای پایداری قدرتشان نیست؛ بلکه آغاز مرحله نابودی آنهاست. این بیعملی بزدلانه رژیمهای عربی مقابل جنایات صهیونیستها این پیام را میرساند که فلسطین یک سرزمین بیابانی و خالی بوده و اسرائیلیها راحت میتوانند در آنجا جولان بدهند. اما این باج گیریهای صهیونیستها تنها محدود به فلسطین نمیشود و کشورهای عربی در مواجهه با جاه طلبیهای ترامپ و هر شیطان حیلهگر دیگری چه کار خواهند کرد؟
امروز چندین سناریو در این خلأ عربی در حال وقوع است و نتانیاهو خودش را پادشاه کشورهای عربی میداند و حکام عربی باید برای اعلام وفاداری به او هجوم ببرند و نتانیاهو هر کدام از حاکمان عرب را که خواست حفظ خواهد کرد و هر کدام را که نخواست عزل میکند! این محتملترین سناریو برای حکام و رژیمهای عربی در آینده نزدیک است. اما سناریوی دیگری نیز میتواند اتفاق بیفتد؛ جایی که حاکمان عربی با مردم خود همسو شوند و اراده اعراب و مسلمانان را به دشمن صهیونیستی تحمیل کنند که البته این سناریویی بعید است.
انتهای پیام/