«اکوساید»، جنایت اسرائیل علیه نوار غزه؛ حرکت در مسیر تکمیل نسلکُشی
اقتصاد ایران: پژوهشگر حوزه عدالت کیفری با بیان اینکه تل آویو مرتکب جنایت «اکوساید» (نابودسازی محیط زیست) در غزه میشود، گفت: تکمیل مسیر نسل کشی در غزه بدون «اکوساید» برای صهیونیستها میسر نیست.
ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: هم زمان با اعلام رأی تاریخی «دادگاه بینالمللیِ مردمی برای فلسطین» در بارسلونا که اسرائیل، آمریکا، چندین کشور اروپایی و دیگر بازیگران را به نسلکشی، نابودی محیطزیست (اکوساید)، گرسنگی دادن عمدی و نقض سازمانیافته قوانین بینالمللی در قبال مردم فلسطین محکوم کرد؛ یکی از برجستهترین کارشناسان حاضر در این فرآیند، دکتر «عمر نشّابه» بود.
عمر نشّابه، جرمشناس و پژوهشگر حقوق بشر، دارای دکترای عدالت کیفری است و دههها در زمینه خشونت ساختاری، نظامهای زندان و مسئولیتپذیری دولتها در منطقه تحقیق کرده است. او در حوزه دانشگاهی، روزنامهنگاری تحقیقی و فعالیتهای حقوق بشری کار کرده و سالها عضو هیئت تحریریه روزنامه الاخبار بوده است. در دادگاه، او بهعنوان شاهدِ کارشناسِ دادستانی حاضر شد و اسناد دقیقی درباره نابودی محیطزیست و زیرساختهای غزه توسط اسرائیل ارائه کرد؛ تحلیلی که نقش مهمی در این نتیجهگیری داشت که اقدامات اسرائیل در غزه نهتنها نسلکشی، بلکه اکوساید نیز محسوب میشود. در این گفتوگوی اختصاصی با تهران تایمز، دکتر نشّابه درباره یافتهها، مبانی حقوقی و پیامدهای جهانی رأیِ ضد صهیونیستی توضیح میدهد. در ادامه، مشروح گفتگو با وی را مطالعه میکنید؛
چرا این «دادگاه بینالمللیِ مردمی برای فلسطین» در این مقطع تشکیل شد و چه خلأهایی را پر میکند؟
اسرائیلیها از سال ۲۰۲۳ مرتکب نسلکشی، اکوساید، جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی علیه فلسطینیان شدهاند و البته اینها تنها حلقه جدیدی در زنجیرهای ۸۰ ساله از تخلفات آنها است: اشغال، آپارتاید و کشتارهای بیضابطهای که از زمان ایجاد موجودیت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ ادامه داشته است. در تمام این دههها، اسرائیل از پاسخگویی فرار کرده و همین، فضای جهانیِ مصونیت ایجاد کرده است؛ فضایی که در آن مقامات اسرائیلی همواره از پیامدهای هرگونه مجازاتی میگریزند.
امروز این جنایات به نقطه بیسابقهای رسیدهاند. همه شاهد مرگ کودکان از گرسنگی، بمباران بیمارستانها و نقض آشکار قوانین بینالمللی در نوار غزه بودهاند. دادگاه کیفری بینالمللی حکم بازداشت نتانیاهو را صادر کرد، اما هیچ کشوری حتی کشورهای اروپاییِ عضو اساسنامه رم آن را اجرا نکردند. دادگاه دادگستری بینالمللی ۳ بار دستور داد که اسرائیل اجازه ورود غذا بدهد و کشتار را متوقف کند، اما تل آویو آن را نادیده گرفت.
وقتی مکانیسمهای بینالمللی از توقف جنایت و پاسخگو کردن تل آویو ناتوان ماندند، ما احساس کردیم نیاز به یک سازوکار مردمی و دموکراتیک وجود دارد. دادگاه مردمی دقیقاً برای همین ایجاد شد تا مردم عادی بتوانند اسناد ارائه کنند، حقایق را ثبت کنند و حکمی صادر کنند، بدون آنکه سیاست و نفوذ دولتها، آن را منحرف کند.
من در دادگاه بهصراحت موضع خود را اعلام کردم. من شواهدی ارائه کردم که نشان میداد تل آویو نه تنها نسلکشی، بلکه اکوساید نیز در غزه انجام میدهد. حتی اصطلاح «متاساید» را ارائه دادم که بهمعنای نابودی کامل طبیعت و هر نشانهای از حیات انسانی در غزه است. این دادگاه برای ابراز همبستگی جهانی با مردم فلسطین تشکیل شد.
دادگاه مذکور چگونه «حق مقاومت» را از منظر حقوقی تعریف میکند و آن را از چیزی که اسرائیل «تروریسم» مینامد، متمایز میسازد؟
حق مقاومت در برابر اشغال، یک حق شناختهشده بینالمللی است. یکی از اسناد اصلی که این حق را تحت همه اشکال مشروع میداند، منشور ملل متحد است. در فصل هفتم منشور آمده است که هر عضو سازمان ملل از جمله لبنان و فلسطین در صورت اشغال یا حمله، حق دفاع از خود و مبارزه برای آزادی را دارد. هیچ بخشی از منشور نمیتواند این حق را محدود کند. این حق در قطعنامههای سازمان ملل هم تأیید شده است؛ قطعنامههایی که حق ملتها برای مقاومت در برابر استعمار و سلطه خارجی را به رسمیت میشناسند. پس از جنگ جهانی دوم، جامعه جهانی بهطور فعال از حق ملتها برای استقلال حمایت کرد و بسیاری کشورها از طریق مقاومت، استعمار را کنار زدند. بنابراین حق مقاومت در برابر اشغال، بخشی از حقوق بینالملل است و فقط یک نظر یا موضع سیاسی نیست. دادگاه مردمی نیز صرفاً این چارچوب موجود را یادآوری کرد.
موضوع و محور اصلی اظهارات شما در دادگاه که پیرامون الگوهای خشونت و سرکوب ساختاری مطرح شد، دقیقاً چه بود؟
من نه عنوان قاضی که بهعنوان شاهدِ کارشناسِ دادستانی در دادگاه مردمی برای فلسطین شرکت کردم. در واقع، روی زاویهای تمرکز کردم که اغلب نادیده گرفته میشود: اکوساید یا جنایت علیه طبیعت. به این دلیل که بدون اکوساید، نسلکشی کامل نمیشود. اگر مردمی کشته نشوند یا بخشی از آنها زنده بمانند، میتوانند بازگردند و زندگی را بازسازی کنند. بنابراین برای «مؤثر کردن» نسلکشی، عاملانِ جنایت باید محیط زیستِ حامی حیات را هم نابود کنند. دقیقاً همین کاری است که رژیم اسرائیل در غزه انجام داده است: تخریب طبیعت، آلوده کردن سفرههای آب، مسموم کردن هوا، ایجاد حجم بیسابقهای از آوار و فروپاشی کامل سیستم فاضلاب. همه این جنایات با هدف غیرقابل زیست کردن غزه اتفاق افتاده است.
تصاویر ماهوارهای قبل و بعد از حملات رژیم صهیونیستی به غزه نشان میدهد که نشانی از درخت، محیط زیست و اساساً حیات در این باریکه باقی نمانده است. مردم چگونه میتوانند به این مناطق بازگردند؟
گزارشها نشان میدهد که بمباران غزه بیش از مجموع انتشار CO₂ در ۶ کشور، آلایندگی در این باریکه ایجاد کرده است. آلودگی هوا، آب و خاک همگی شرایطی ایجاد کردهاند که با زندگی انسانی ناسازگار است. اسرائیل بیش از ۱۸۰ هزار تُن سلاح در یکی از متراکمترین مناطق جهان استفاده کرده است. هدف روشن است: نابودی مردم و نابودی زمینی که به بقای آنان معنا میدهد.
حتی ایده ساخت «ریویرا» در غزه که برخی سران تل آویو و واشنگتن مطرح کردهاند، کاملاً غیرممکن شده است. خاک، هوا و آب آلودهاند؛ زمین زخمی و مسموم است. نیمی از غزه امروز کاملاً تحت اشغال و خالی از سکنه است. باقی مردم در بخش کوچکتری از زمین زندگی میکنند که خود به دست اسرائیل ویران شده است. تل آویو همچنین از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده و ما هنوز نمیدانیم این سلاحها دقیقاً چه بودهاند. هیچ نهاد بینالمللی، از UNEP گرفته تا WHO و ICRC، اطلاعات کاملی درباره نوع سلاحها ندارد.
اسرائیل فسفر سفید را در مناطق غیرنظامی و زمینهای کشاورزی در جنوب لبنان و غزه استفاده و آتشسوزیهای گسترده و نابودی محیطزیست ایجاد کرده است. آنچه اکنون میبینیم با جنگهای گذشته متفاوت است. این بار هدف، پاک کردن کامل زمین است؛ «تمام کردن کار»، همانطور که مقامات اسرائیلی و آمریکایی خود گفتهاند.
نقش دولتهای غربی در جلوگیری از وضع سازوکارهای پاسخگوییِ رژیم صهیونیستی در قبال جنایاتش چیست؟ آیا دادگاه قصد دارد همدستی دولتها را افشا کند؟
من دقیقاً به همین پرسش در دادگاه پاسخ دادم. به گزارشهای فرانچسکا آلبانیزه، گزارشگر ویژه سازمان ملل اشاره کردم. او دو گزارش بسیار مهم منتشر کرده است:
گزارش اول: افشای شرکتهای چندملیتی از جمله مایکروسافت که در نسلکشی نقش دارند.
گزارش دوم: افشای ۶۳ کشور که به تل آویو پول، سوخت و سلاح میدهند.
اسرائیل تنها نیست؛ شریک دارد، و این شرکا در جنایات سهیم هستند. آلبانیزه بهخاطر این افشاگریها با خطرات و تهدیدهای بزرگی روبهروست و ممکن است هدف حمله اسرائیل یا آمریکا قرار گیرد. دادگاه نقش آگاهیبخشی و ثبت حقیقت را دارد. من نیز با اینکه معمولاً سفر نمیکنم، وظیفه خود دانستم در آن شرکت کنم.
در همان زمان خبر غمانگیزی رسید: یکی از دوستان نزدیکم رئیس شورای شهر حولا در لبنان، «حسین الاحسان» در خودرویش به قتل رسید. پسرش نیز پیشتر کشته شده بود. او جنگجو نبود؛ تنها یک مقام محلی بود. این نمونه نشان میدهد حملات اسرائیل بدون توقف ادامه دارد. اسرائیل هر روز لبنان و حتی کشورهای دیگر را تهدید میکند. آمریکا نیز کاملاً پشت سر آن است؛ ترکیبی که به قول امام خمینی (ره) یک «موجودیت شیطانی» را شکل میدهد.
در دهه ۱۹۸۰، بسیاری سخن امام خمینی درباره «شیطان بزرگ» بودن آمریکا را اغراقآمیز میدانستند. اما امروز میبینیم که این سخن تا چه اندازه دقیق بوده است. ترامپ حتی گفت «غزه را مالک است»؛ چگونه کسی میتواند ادعای مالکیت سرزمینی را کند که بیمارستانهایش بمباران شده و کودکانش در نبود اقلام بیهوشی در مراکز پزشکی جراحی میشوند؟ اینها اغراق نیست؛ واقعیتی است که هر روز بهصورت زنده در رسانهها دیده میشود. این بزرگترین قتلعام عصر حاضر است که با حمایت مستقیم آمریکا انجام میشود.
کدام شهادتها یا اسناد بیشترین تأثیر را در نشان دادن وسعت جنایات رژیم صهیونیستی داشته است؟
آمار جنایات، هولناک هستند. تصاویر ماهوارهای از تخریب کامل شهرها و محلهها تأثیری تکاندهنده دارند. با وجود این، هیچ سندی به اندازه شهادت قربانیان شکنجه و تجاوز تکاندهنده نیست: مقصودم شهادت مردان، زنان و کودکانی است که مدت زمانی را در زندانها و شکنجهگاههای رژیم اسرائیل سپری کردند. مرکز حقوق بشر فلسطین فجیعترین شهادتها را منتشر کرده است؛ شهادتهایی که کابوس وارترین شکل رنج انسانی را روایت میکنند.
صحبت پایانی شما چیست؟
میخواهم تأکید کنم که بسیاری از شهروندان لبنانی و فلسطینی، در زمان آتشبس، بعد از آن و حتی پیش از آن، توسط اسرائیل ربوده شدهاند. اسرائیل اجازه دسترسی صلیب سرخ را نمیدهد. ما نمیدانیم زندهاند یا نه، وضعیت سلامتیشان چیست و چگونه با آنها رفتار میشود. بر اساس دادههایی که جمعآوری کردهام، حداقل ۲۱ شهروند لبنانی ربوده شدهاند؛ بسیاری از آنها افراد عادیاند: ماهیگیر، چوپان و کشاورز. هیچکس درباره آنها نمیپرسد. حتی دولت لبنان هم اقدام مؤثری نکرده است. این فقط یک مسئله انسانی نیست؛ ننگ اخلاقی است. ناپدید شدن آنها یک جنایت دیگر بوده و سکوت جهان، زخمی دیگر بر کرامت انسانی است.